به گزارش شهرآرانیوز؛ این روزها لابلای سرتیتر گزارش رسانهها میتوان اخبار عجیبی را مشاهده کرد؛ اخباری همچون «مجموع ارزش محمولههای وارداتی عروسک لبوبو به کشور از یک میلیارد دلار فراتر رفت»، «هر سال حدود دو میلیون تلفن همراه روز از برند آیفون در ایران فروخته میشود» و مواردی از این قبیل. علاوه بر این، مشاهدات میدانیمان نیز در موارد متعدد این اخبار را تأیید میکند؛ همانطور که در ساعات پایانی شب، شاهد تردد ابرماشینهایی در خیابانهای تهران، مشهد و کلانشهرهای ایران هستیم که تنها چند مورد معدود از آنها ساخته شده یا مثلاً ازدحام همیشگی جمعیت در رستورانها و کافیشاپهایی که نرخنامه آنها گاهی حتی «نجومی» تعبیر میشود. اگرچه این اخبار غالباً کمتر موردتوجه قرار میگیرد، اما این مجال را فرصتی میدانم برای اینکه یکبار به جنبه ناگفتهای از اقتصاد امروز ایران بپردازم.
از منظر علمی و دانشگاهی، به این پدیده «اثر رژ لب» (Lipstick Effect) گفته میشود. اثری که براساس تجربیات و مطالعات اقتصاددانان از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ در آمریکا تعریف شد. به عبارت دقیق، در آن سال با وجود اینکه رکود بسیار سنگینی بر اقتصاد آمریکا حاکم شد، فروش برخی محصولات بسیار لوکس بهخصوص از خانواده لوازم آرایشی بهصورت تصاعدی بالا رفت. دلیل آن هم تبلیغات زیرکانه یک نام تجاری خاص بود که توانست محصولات خود را متقارن با تصویر عینی زندگی مدرن و لوکس معرفی کند. بر همین اساس هم اقشار مختلف مردم از ثروتمندان گرفته تا اقشار ضعیف جامعه به سمت خرید رژ لب و محصولات این برند تجاری هجوم آوردند تا به پیوست اثر اجتماعی آن بتوانند بر آسیبهای شکست اقتصادی خود سرپوش بگذارند و به اصطلاح، همچنان خود را لاکچری نشان دهند.
حالا «اثر رژ لب» به یک مفهوم علمی مشترک میان جامعهشناسی و اقتصاد تبدیل شده و حکایت از واقعیتی دارد که براساس آن، وقتی شرایط اقتصادی جامعه، خرید خانه و خودرو را برای مردم و بهخصوص قشر جوان به یک هدف دور از دسترس تبدیل کند، مردم ترجیح میدهند بهجای پسانداز طولانیمدت و اتخاذ سیاستهای ریاضتی نسبت به خریدهایی اقدام کنند که سطح زندگی آنها را در لحظه بهتر کند. به همین دلیل هم زیاد مشاهده میشود افراد مختلف و بهخصوص جوانان، چند ماه درآمد خود را به خرید یک دستگاه تلفن همراه نسل جدید اختصاص میدهند یا حتی تلاش میکنند ولو بهصورت اقساطی، سفر خارجی را تجربه کنند.
پدیده «رژ لب» به همان اندازه که میتواند ناخوشایند به نظر بیاید، به همان نسبت نیز نویدبخش است. به عبارت دیگر، آمارهای جهانی نشان میدهند که در یک دهه گذشته، متوسط سرمایه ناملموس در بین مردم جهان به ۳۸ درصد رسیده و این درحالی است که پیش از آن کمتر از ۱۰ درصد بود. منظور از سرمایه ناملموس چیست؟ اقداماتی نظیر خرید رمزارزهای دیجیتال، سرمایهگذاری اعتباری بر طلا و موضوعات مشابهی که شاید تا پیش از این اصلاً موردپذیرش عموم نبود. اینجاست که تفاوتهای فرهنگی در ارزشهای اخلاقی نسل Z با نسل آلفا بیشتر به چشم میآید و مأموریت نهادهای اقتصادی ما به حوزههای اجتماعی تعمیم پیدا میکند؛ تا مشاهده کنند، ارتباط بگیرند، خودشان را وفق دهند و سیاستهای جدید را همگرا با نسل جدید تعریف کنند.