به گزارش شهرآرانیوز؛ دلشان پر است از دوران کرونا، اما نه به خاطر هولناک بودن این بیماری یا گرفتاریها و خستگیهای بی پایانشان در دوران قرنطینه، بلکه از وعده ووعیدهای مسئولان در آن دوران. به قول خودشان، این وعدهها بیشتر کمرشان را شکست تا سختی و رنجی که در خط مقدم مبارزه با کرونا به جان میخریدند.
حتم دارم تاکنون متوجه شدهاید که این جملات در وصف «پرستاران» است. دردشان یکی دو تا نیست و به همین دلیل، بارها از کمبودها و مشکلاتشان نوشتهایم و شما هم خواندهاید. حالا، اما در آستانه روز پرستار، میخواهیم چالشهایشان را دوباره مرور کنیم تا شاید برای مسئولان امر یادآوری شود که پازل کادر درمان هر روز دارد خالیتر از پرستار میشود.
فعالیت ۱۰ تا ۱۴ هزار پرستار در بیمارستان ها، درمانگاهها و مراکز بهداشتی مشهد و حومه، آماری است که اردیبهشت امسال فاطمه بحرینی، رئیس هیئت مدیره نظام پرستاری مشهد، اعلام کرده و همچنین گفته است که ازسوی دیگر «به طور متوسط، روزانه یک نفر به منظور دریافت و ترجمه مدارک برای مهاجرت، به نظام پرستاری مراجعه میکند.» این آمار و ارقام نشان میدهد که وقتی با این حجم از پرستار هنوز به گفته مسئولان، کمبود ۱۰۰۰ پرستار در مشهد را مشاهده میکنیم، یعنی باید بیش از این به فکر حفظ پرستاران فعلی و هم زمان ایجاد انگیزه برای ورود پرستاران جدید باشیم.
«خودت هستی و خدا و وجدان کاری.» این خلاصهترین شرح وضعیت یک پرستار در بخش آی سی یوست. فرشته روح افزا این جمله را میگوید که سابقه فعالیتش به دو دهه پرستاری در بخش آی سی یو و دو سال کار در بخش پوست میرسد. به روایت او، این بخش جزو سختترین بخش هاست که پرستار میتواند در آن حضور داشته باشد؛ زیرا بیمار به نوعی با مرگ و زندگی دست وپنجه نرم میکند؛ پرستاری در این بخش، وجدان بسیار زیاد میخواهد؛ زیرا اکثر بیماران بیهوش هستند و ازطرفی همراه بیمار نیز حضور ندارد.
او درد سالهای اخیر جامعه پرستاری را کمبود نیرو میداند و معتقد است در مرحله نخست، تاوان این کمبود را بیمار میپردازد؛ زیرا هر پرستار، بازدهی مشخصی دارد و بیشتر از آن نمیتواند کار کند، حتی وقتی میخواهی فداکاری کنی، ممکن است جسمت با تو همراهی نکند.
روح افزا به عنوان کسی که پرستاری را با عشق انتخاب کرده است، میگوید: خاطرم هست که جلوی خانوادهام ایستادم و این شغل را انتخاب کردم، اما اکنون به این نتیجه رسیدهام که اگر دوباره در این شرایط قرار بگیرم، شاید این کار را انتخاب نکنم؛ زیرا با وجود اینکه پرستاری جزو مشاغل سخت است، در فیش حقوقیام، این سختی لحاظ نمیشود. مزایای مشاغل سخت مانند بازنشستگی پیش از موعد و مزایایی بابت کار کردن در بخشهای عفونی و تخصصی نیز شامل حالم نمیشود.
او سال ۱۴۰۱ را تاریخی میداند که پرستاران با آگاهی بیشتر و اشراف به قانون، تقاضای حق وحقوق خود را مطرح کردند و البته ادامه میدهد: فکر میکردیم به خصوص بعد از جان فشانی پرستاران در ایام کرونا، اتفاقات خوبی رقم میخورد، اما حتی بدتر از قبل با ما برخورد شد، به طوری که حتی رئیس دانشگاه علوم پزشکی مشهد و دایره حقوقی شان، از رئیس و معاون نظام پرستاری مشهد شکایت کردند!
{$sepehr_key_162048}
«من از شغلم خسته شدهام؛ زیرا به لحاظ اقتصادی و روحی در محل کارم، حمایت نمیشوم.» این جمله را روح افزا باصراحت میگوید، اما هیچ وقت نگذاشته است که این خستگی سبب کوتاهی در حق بیماری شود؛ گواه آن نیز جراحی مفصل زانویش در چهل وشش سالگی است؛ زیرا هیچ وقت رنگ صندلی را در بیمارستان ندیده است، چه برسد به استراحت.
او میافزاید: تیرماه امسال جراحی کردم و بعد از گذشت سه ماه، اکنون به کار بازگشتهام. میتوانستم بیشتر استعلاجی بگیرم، اما با عصا به بیمارستان آمدم؛ زیرا میدانم که در صورت غیبتم، به سایر همکارانم فشار وارد میشود. من جسم و روحم را برای پرستاری خرج کردهام و حالا شرمنده فرزندم هستم؛ زیرا من سرپرست خانوارم و نمیتوانم از پس مسائل و مخارج زندگی بربیایم.
«هر روز که به محل کار میروم، متوجه میشوم که یکی از همکارانمان، مهاجرت کرده یا قصد دارد مهاجرت کند.» روح افزا دلیل این مهاجرتها را کم توجهی به نیازهای مختلف جامعه پرستاری میداند. او ادامه میدهد: متأسفانه اکنون دیگر پرستاری به سمت برطرف کردن اولویتهای نیاز بیمار میرود و دیگر آن زمان گذشت که بیمار میتوانست از پرستارش، حمایت روانی نیز دریافت کند.
علیرضا شاهزاده حمزه را به عنوان یک پرستار پیشکسوت به من معرفی میکنند که ۲۸ سال سابقه فعالیت دارد، با این حال خودش میگوید: سابقهام بیشتر از این حرف هاست، اما آن قدری که مورد قبول واقع شده، به این میزان است. سالهای اول خدمت در مرکز توان بخشی جانبازان پارک ملت و هم زمان بخش آی سی یوی امام رضا (ع) کار میکردم. در بیمارستانهای جوادالائمه (ع)، مهر و بخشهای دیالیز نیز پرستاری کردهام.
«مسائل اقتصادی»، اولین چالشی است که حمزه در حوزه پرستاری به آن اشاره میکند که حقوق کم، اضافه کار اجباری با پرداختی پایین و تعرفه گذاری خدمات پرستاری در زمره آن قرار میگیرند: «مسائل روحی در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد؛ گاهی اوقات همراهان بیمار نمیتوانند خود را کنترل کنند و متأسفانه پرستاران با خشونت فیزیکی، توهین یا تهدید آنها مواجه میشوند.»
او با اشاره به اینکه خیلی از مردان پرستار به دلیل اینکه باید زندگی را تأمین کنند و حقوق پرستاری کفاف نمیدهد، در دو یا سه بیمارستان کار میکنند، میگوید: شیفتهای سنگین و درگردش، معضل بعدی پرستاران است. بیشتر پرستارانی که میشناسم، دچار نوعی افسردگی هستند؛ زیرا کمتر مراسم خانگی هست که بتوانیم در آن شرکت کنیم، عید و روز تعطیل برای ما معنایی ندارد و این موضوعات در درازمدت، موجب انزوا و افسردگی مان میشود. حتی ممکن است به دلیل اتفاقات ناخوشایندی که در بیمارستان رخ میدهد، پرستار دچار استرس بعد از حادثه شود.
حمزه در پاسخ به اینکه با توجه به این حجم از فشار روانی و چالشهای پرستاری، آیا مشاوره هم برای شما درنظر گرفته میشود، بیان میکند: چیزی که جوابگوی پرستاران باشد، نیست. ضمن اینکه با وجودی که جزو کادر درمان هستیم، بیمههای مکمل خوبی نداریم. او اکنون در سه بیمارستان کار میکند که هرکدام شیفتهای موظفی خود را دارند. خودش میگوید: به طور نمونه اگر ۲۵ روز کاری و شیفت موظفی داشته باشیم به اضافه آن به دلیل کمبود پرستار، ممکن است تعداد شیفتها بیشتر شود؛ یعنی یک پرستار در یک ماه، دست کم در ۵۵ تا ۶۰ شیفت حدود هفت ساعته خدمت میدهد.
حمزه به مالیاتهای سنگین پرستاران اشاره میکند و میگوید: من در دو بیمارستان کار میکنم و ۲۴ میلیون تومان، معافیت مالیاتی دارم. بعد از آن مالیاتم به صورت تصاعدی زیاد میشود.
او که اکنون مدرس دانشگاه است، درمورد انگیزه دانشجویان جدیدی که به جامعه پرستاری پا میگذارند، میگوید: بسیاری از آنها انگیزهای برای ورود به این شغل ندارند، حتی زمانی قراردادی شدن برای پرستاران، آرزو و افتخار بود، اما اکنون بسیاری از همکارانمان که قرارداد رسمی دارند، استعفا میدهند یا به فکر مهاجرت هستند. مانند بسیاری از پرستاران، بارها شرایط مهاجرت برای حمزه هم پیش آمده است.
او میگوید: من هم جزو نسل قدیم هستم و پذیرش تغییر محیط زندگی و کاری را ندارم، اما بارها پشیمان شدهام که مهاجرت نکردم. در چهار سال اخیر حدود ۹ پرستار فقط از یک بخش بیمارستانی که در آن کار میکنم، مهاجرت کردهاند.
«تا سال گذشته برای یک ساعت اضافه کار، به پرستاران ۳۰ هزار تومان میدادند و بعد از آن گفتند این مبلغ را سه برابر میکنیم که حالا برای من ساعتی ۹۴ هزار تومان شده است. خودتان میتوانید قضاوت کنید که این مبلغ برای پرستاری که با جان یک بیمار سروکار دارد، منطقی به نظر میرسد یا خیر؟ این جملات را عباس حاجی آبادی میگوید؛ پرستاری که سابقه کاری اش به پانزده سال میرسد.
او ادامه میدهد: خیلی از پرستاران ناچارند در تاکسیهای اینترنتی کار کنند و در همان یک ساعت، ۲۰۰ هزار تومان کار میکنند. من هم شغل دوم دارم، نمیتوانم نداشته باشم. قبلا در دو بیمارستان فعالیت میکردم، اما دیگر نتوانستم ادامه بدهم و به همین دلیل، از یک بیمارستان استعفا کردم.
«رتبه بچه برادرم در کنکور، طوری بود که میتوانست پرستاری را در دانشگاه تهران بخواند، اما از او خواستم پرستاری را انتخاب نکند.» این جمله را با ناراحتی میگوید و ادامه میدهد: برای خودم هم درد دارد شغلی را که سال هاست در آن خدمت میکنم، به کسی پیشنهاد ندهم!
{$sepehr_key_162047}
او در خانوادهای بزرگ شده است که هفت برادر دارد و اکنون هرکدام در ارگانی مشغول به کار هستند: «هیچ کدامشان میزان حقوق و مزایای شغلم را باور نمیکردند تااینکه با چشم خود دیدند. پدرم کامیون داشت و حالا یکی از برادرانم، شغل او را ادامه میدهد. به من هم پیشنهاد داده است که اگر در ماه فقط شش بار برایش به تهران بار ببرم، ۱۰ میلیون تومان بیشتر از حقوق فعلیام به من میدهد، اما شنیدن این پیشنهاد برای من مانند ناسزاست؛ زیرا برای این کار درس خواندهام و اکنون برای بیماران زحمت میکشم.
اما واقعیت این است که اگر حال پرستار خوب نباشد، حال جامعه هم خوب نیست؛ امیدواریم مسئولان فکری به حال حقوق پرستاران کنند تا با آسودگی خاطر بیشتری کار کنند!»
جدای از مشکلات مالی، چالش دیگری که پرستاران با آن دست وپنجه نرم میکنند، خشونت همراهان بیمار است که به قول او، واکنش پرستاران درمقابل این رفتارها، «صبوری» است. او ادامه میدهد: متأسفانه از زمانی که بیمهها نیز تعهداتشان کمتر شده است، همراهان بیمار ناراحتی بیشتری را بروز میدهند. با اینکه خیلی از مواقع ناراحتی شان به اقدامات پرستار مربوط نمیشود، آن را به ما انتقال میدهند.
میپرسم آخرین مرتبهای را که همراه یک بیمار به او یا همکارانش پرخاش کرده است در خاطر دارد، بدون مکث پاسخ میدهد: بله؛ یک بار همراه بیماری از ما شاکی بود چرا به او اطلاع ندادیم که بیمار به دستگاه وصل شده است، درحالی که ما به یکی دیگر از اعضای خانواده خبر داده بودیم و ازقضا این دو نفر با هم ارتباط خوبی نداشتند و آن شخص، عصبانیتش را به پرستاران بروز داد.
پرستار شهرمان ادامه میدهد: البته این پایان عصبانیت همراه این بیمار نبود، بلکه بعد از اینکه از او درخواست کردیم لولهای تهیه کند تا آن را برای تغذیه بیمار قرار دهیم، دوباره شاکی شد؛ به در لگد میزد و ناسزا میگفت، درحالی که قیمت این لوله، ۴۰ میلیون تومان شده است و پیش از این هم گاهی خیران کمک میکردند تا برای بیماران تهیه شود.