حضرتزینب(س) را به «عقیله بنیهاشم» میشناختند. اما عقیلهبودن او چه تأثیری در انتخابها و مسیر زندگیاش داشت؟ این پرسش، راهی است برای فهم یکی از وجوه کمترگفتهشده در شخصیت ایشان: عقلانیت دینی در دل بحران. لقب «عقیله بنیهاشم» تنها عنوانی تشریفاتی نیست؛ نشانه جایگاه معرفتی و فکری زنی است که عقل را در کنار ایمان زیست.
زینب(س) در مکتب پدری بالید که «عقل» را چراغ هدایت دین میدانست. در اندیشهی علوی، ایمان بیعقل، احساسی گذراست و عقلِ بیایمان، ابزاری سرد و بیمعنا. زینب، حاصل تلاقی این دو ساحت بود: ایمانی اندیشیده و عقلانی که به تعبد کور نمیانجامد.
در سیره او میتوان سه چهره از عقلانیت را بازشناخت:
نخست، عقلانیت موقعیتشناس؛ زینب در هر موقعیت، از مدینه تا کربلا و از شام تا مدینه، واکنشی سنجیده و متناسب داشت. عقل برای او یعنی درک لحظه، نه تکرار عادت.
دوم، عقلانیت گفتوگویی؛ در برابر قدرت، زبان منطق را برگزید، نه خشم را. سخنانش در کوفه و شام، مناظرهای عقلانی بود که وجدانها را بیدار کرد؛ و سوم، عقلانیت اخلاقی؛ حتی در اوج مصیبت، مرز اخلاق را نشکست. برای زینب، عقل تنها ابزار پیروزی نبود، بلکه معیار درستزیستن بود.
این سه بُعد، عقلانیت زینبی را از سطح رفتار تاریخی به الگویی برای زیست امروز ارتقا میدهد. در جهانی که هیجان و شتاب بر تصمیمها حاکم است، بازگشت به عقل زینبی یعنی تمرین توقف، تأمل و تشخیص. عقلِ زینب، عقلِ توازن است؛ عقلی که احساس را خاموش نمیکند، بلکه آن را در مسیر معنا بهکار میگیرد.
{$sepehr_key_162093}
مدیریت بحران، چه در خانواده و چه در جامعه، به عقلانیکردن تصمیمها وابسته است؛ همان چیزی که حضرت زینب در سختترین بحران تاریخ نشان داد. برخلاف نگاه رایج که عقل را سرد میپندارد، زینب نشان داد عقل میتواند گرمای ایمان و سلامت روان جمعی را حفظ کند.
در زمانهای که تصمیمها بیشتر از تحلیل، از هیجان برمیخیزند، بازخوانی عقیلهبودن زینب یعنی تمرین دینداری با فکر؛ ایمانی آگاهانه، نه واکنشی.
زینب (س) به ما یاد داد که عقلانیت، نه رقیب ایمان، که شرط بقای آن است؛ و امروز، بیش از هر زمان دیگر، باید دانست: برای زیست عقلانی، باید تمرین کرد و نمیتوان تنها با شعار، عقلانی زیست. تمرین چه در مقیاس زندگی فردی و چه در حیات اجتماعی.