پرسپولیس، بازیچه دلالیسم دیجیتال

تحولات اخیر در فوتبال ایران، به‌ویژه در باشگاه‌های بزرگ پایتخت، نشان می‌دهد که فرایند تصمیم‌سازی در این حوزه به‌تدریج از منطق مدیریتی و تخصصی فاصله گرفته و به سمت الگو‌های مبتنی بر «فشار افکار عمومی مجازی» و «دلالیسم دیجیتال» سوق یافته است. نمونه بارز این روند را می‌توان در ماجرای برکناری وحید هاشمیان از کادر فنی پرسپولیس مشاهده کرد؛ رخدادی که نه بر پایه ارزیابی‌های فنی و مدیریتی، بلکه تحت تأثیر جریان‌سازی‌ها و موج‌سازی‌های سازمان‌یافته در شبکه‌های اجتماعی رقم خورد.

در این میان، مدیران باشگاه‌ها که باید نقش متعادل‌کننده میان منافع اقتصادی، ورزشی و رسانه‌ای را ایفا کنند، خود در دام فضاسازی‌های مجازی گرفتار شده‌اند. آنچه در ابتدا به‌عنوان «نظارت هواداری» در بستر رسانه‌های اجتماعی شناخته می‌شد، اکنون به ابزاری برای تحمیل تصمیمات از سوی گروه‌های ذی‌نفع تبدیل شده است. این گروه‌ها، با بهره‌گیری از لشکر‌های سازمان‌یافته‌ای از «کامنت‌نویسان اجاره‌ای» و «هشتگ‌سازان میلیاردی»، نه‌تنها افکار عمومی هواداران را هدایت می‌کنند، بلکه مسیر ورود و تثبیت مربیان، مدیران و حتی بازیکنان را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهند.

بررسی این پدیده از منظر جامعه‌شناسی رسانه و مدیریت ورزشی، نشان می‌دهد که باشگاه‌های فوتبال ایران در حال تجربه نوعی «واگذاری اقتدار تصمیم‌سازی» به فضای مجازی هستند؛ پدیده‌ای که می‌توان آن را «مدیریت توده‌محور مجازی» نامید. در این وضعیت، مدیران به‌جای اتکا بر تحلیل‌های کارشناسی و داده‌محور، تصمیمات خود را بر اساس موج‌های کوتاه‌مدت رسانه‌ای اتخاذ می‌کنند؛ موج‌هایی که معمولاً توسط منافع پنهان اقتصادی یا دلالی هدایت می‌شوند.

نتیجه چنین روندی، چیزی جز فرسایش سرمایه اجتماعی باشگاه‌ها، بی‌ثباتی مدیریتی و افزایش بی‌اعتمادی در میان هواداران نیست. تصمیماتی همچون برکناری غیرمنتظره اعضای کادرفنی، تغییرات پی‌درپی مدیریتی و هزینه‌های سنگین ناشی از این بی‌ثباتی، درواقع پیامد مستقیم این «فشار دیجیتال» است. اگر مدیران باشگاه‌ها درک دقیق‌تری از منطق شبکه‌های اجتماعی و سازوکار دلالیسم مجازی داشتند، می‌توانستند میان هیاهوی فضای مجازی و منافع بلندمدت باشگاه تمایز قائل شوند.

بنابراین، بحران کنونی فوتبال ایران را می‌توان نه صرفاً در ضعف فنی یا اقتصادی، بلکه در نبود «سواد رسانه‌ای مدیریتی» جست‌و‌جو کرد. مدیرانی که فاقد درک عمیق از ساختار تأثیرگذاری در شبکه‌های اجتماعی هستند، ناخواسته به ابزار اجرایی جریان‌هایی تبدیل می‌شوند که منافعشان نه با رشد فوتبال، بلکه با استمرار آشوب و ناپایداری گره خورده است.

{$sepehr_key_162144}