خوب و پسندیده است که با فرارسیدن ایام فاطمیه، سیاه بپوشیم و در سوگوارههای آیینی عزاداری کنیم، اما به همان میزان، مهم است به درک روشنی هم از سیره زهرای مرضیه(س) در ابعاد و جوانب مختلف آن برسیم. البته بدیهی است که نمیتوان به همه جوانب این سیره نورانی اشراف پیدا کرد، اما جان کلام است که اهمیت دارد. جان کلام چیست؟ اینکه سیاست، مهمترین شاخصه در کلام و عمل فاطمه زهرا(س) بود و میتوان بهجرئت تصدیق کرد که میراث فاطمی، یک میراث سیاسی است.
اولین گام در مسیر کسب معرفت فاطمی، شناخت جایگاه و عظمت زهرای اطهر(س) است. وجود اقدس رسول خدا(ص) در حدیث متواتر فرمودند «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی»؛ فاطمه، پاره تن من است که اگر کسی او را بیازارد، مرا آزرده است. در واقع، این حدیث روایتگر یک جنبه مهم از عظمت مقام فاطمه زهرا(س) است، زیرا پیامبر اکرم(ص) فقط دو شخصیت را در کل تاریخ اسلام به مثابه «بضعة» یعنی پاره تن خود دانسته است؛ یکی حضرت زهرا(س) و دیگری امام رضا(ع). تشابه این دو شخصیت قدسی هم در صیانت از اصل و اساس دین است و همانطورکه حضرت ثامنالحجج(ع)، اساس امامت را از توطئه مأمون عباسی حفظ کرد، فاطمه زهرا(س) نیز بهعنوان سردمدار این جریان، نخستین پاسدار امامت بود و اصل ولایت را از خدعه و انحراف سقیفه حفظ کرد.
این مرقومه مختصر را فرصتی کمنظیر میدانم تا به اهمیت ابعاد سیاسی سیره فاطمی بپردازم. برادران و خواهران مشهدی، مجاوران مهماننواز و گرانقدر امام رئوف(ع)، در پیشگاه پروردگار عالم سوگند میخورم که اگر ما سیاسی نباشیم، یک قطره اشک ما در مجالس عزای زهرای مرضیه(س) مأجور نیست. باید سیاسی باشیم تا درک کنیم چقدر دردناک است ولیّ خدا که حجت بالغه الهی، پاره تن رسول خدا(ص) و یکی از انوار قدسی چهاردهمعصوم است، ناچار به قیام برای یک حق دنیایی باشد. ببینید کار به کجا رسید امّالائمه(ع) که یک سر سوزن تعلقخاطر به دنیا ندارد، ناچار شد خطبه بخواند و تأکید کند که فدک، حق ذاتی او و اهلبیت(ع) است. چرا اینطور شد؟ اگر سیاسی باشیم، میتوانیم درک کنیم.
زهرای مرضیه(س) با کلام و عمل خود به ما یاد داد که مشکل جوامع بشری، وجود یک نفر انسان فاسد یا حتی چند انسان ظالم درقالب یک باند و جناح نیست، بلکه در واقع این سکوت مردم در مقابل حقطلبی است که جوامع را به فساد و انحراف میکشاند. دختر رسول خدا(ص) با مطالبه خود، با فریاد خود، با کلام و عملش، این حقیقت را در تاریخ ثبت کرد که جامعه آن زمان فاسد بود که حق اهلبیت(ع) اعاده نشد. همیشه باید مشکل جوامع را در کل جامعه و در بین مردم جستوجو کرد. فاطمه زهرا(س) به ما یاد داد برای سرزنش و ریشهیابی نقاط حساس تاریخ، به دنبال یکیدونفر ظالم نباشیم؛ همانطورکه در کربلا، شمر و یزید و عبیدالله، ملعونین ماجرا بودند، اما هزارانهزار لشکر یزیدیان نیز در زیارت مکرمه عاشورا نفرین میشوند.
این مهمترین آموزه در سیره سیاسی فاطمه زهرا(س) است. اینکه ولایت، تنهاراه تأمین منافع کل افراد و اهداف بلندمدت جامعه است. حقیقت همین است که قیام برای حق، کار هر جامعهای نیست. در واقع، فقط امتی میتواند قائم به حق باشد که اسلام سیاسی را باور کند، معنویت را بهمثابه الگوی تعیین سرنوشت جامعه معیار قرار دهد و آنطور عمل کند که ولی هدایت میکند.