هنرِ التیام تنهایی | گلبهار حیاتی چگونه با تکه‌پارچه‌ها زندگی دوباره ساخت؟

به گزارش شهرآرانیوز، نقش اصلی روایت این گفت‌و‌گو، زنی است که به پارچه‌ها جان می‌دهد؛ نه پارچه‌های فاخر و تجملی، بلکه همان خرده‌پارچه‌هایی که گوشه چرخ‌خیاطی‌ها و ته سبد‌های قدیمی مادربزرگ‌ها جا خوش می‌کنند. گلبهار حیاتی از همین تکه‌های کوچک، ارزش افزوده و هویتی نو می‌سازد؛ هنری که او را از کلاس‌های کوچک مشهد به جشنواره‌های ملی و جهانی رسانده است. نزدیک به بیست سال است که نقاشی می‌کند و ده سال اخیر را به‌طور تخصصی در عرصه کلاژ و قطاعی پارچه گذرانده است. او مدیرعامل تعاونی کارآفرین گلبهار و نایب‌رئیس اتحادیه تعاونی‌های بانوان خراسان رضوی است و تاکنون برای بیش از ۵۰ زن، به شکل مستقیم و غیرمستقیم فرصت شغلی ایجاد کرده است.

در و دیوار آموزشگاهی که او و همسرش، نادر سیار ـ نقاش و مینیاتوریست ـ اداره می‌کنند، پر است از تابلو‌هایی که در نگاه اول نقاشی به نظر می‌رسند. اما کافی‌ست دست روی سطح آنها بکشید تا برجستگی‌های ظریف تکه‌پارچه‌ها را حس کنید؛ پارچه‌هایی بریده‌شده در شکل‌های ریز و دقیق که رنگ و سایه را جایگزین ضربه‌قلم کرده‌اند. حیاتی می‌گوید در خانه‌های زیادی این تکه‌پارچه‌ها بی‌استفاده دور ریخته می‌شوند، اما او تصمیم گرفت همین «بی‌ارزش‌ها» را به اثری هنری و ماندگار تبدیل کند: «می‌خواستم حافظ محیط زیست باشم. اگر چیزی قابل استفاده مجدد است، چرا باید آن را دور بریزیم؟»

سرآغاز مسیر او ساده نبود. متولد آبادان است و نوجوانی‌اش با آغاز جنگ و مهاجرت به شیراز گذشت. سال‌ها بعد، ازدواج و مهاجرت دیگری او را به مشهد رساند؛ شهری که در آن نه آشنایی داشت و نه تکیه‌گاهی جز خانواده کوچکش. «خیلی تنها بودم. اما نقاشی، کم‌کم به ریسمان آرامش من تبدیل شد.» شب‌ها وقتی بچه‌ها خواب بودند، پای بوم می‌نشست و تمرین می‌کرد. از همان‌جا بود که نگاهش به هنر عمیق‌تر شد و به پیشنهاد همسرش، مسیر کلاژ را دنبال کرد.

{$sepehr_key_164393}

اولین آثارش با دانه‌های رنگی صنعتی شکل گرفت، اما، چون این مواد با محیط زیست سازگار نبودند، به پارچه رسید. اولین کلاژ‌های جدی‌اش آرامگاه خیام و تخت جمشید بودند و به‌مرور، ظرافت پارچه‌ها کمتر و کار‌ها پیچیده‌تر شد. موفقیت بزرگ زمانی رقم خورد که اثر «نگهبانان شب» (رامبراند) را با حدود ۱۰۰ هزار قطعه میلی‌متری پارچه بازآفرینی کرد. این اثر در میان بیش از هشت‌هزار اثر جهانی برگزیده و برای مدتی در موزه سلطنتی هلند نصب شد و سپس در حراجی به فروش رسید.

گلبهار حیاتی، هنر را نه فقط ابزار خلق زیبایی، بلکه راهی برای توانمندسازی می‌داند. «آموزش به شرط اشتغال» سیاست اوست؛ زنانی که توان مالی ندارند، دوره را رایگان می‌گذرانند و سپس وارد چرخه تولید و فروش آثار می‌شوند. شاگردانی دارد که از مناطق دور، با چند اتوبوس و مسیر‌های طولانی، خود را به کلاس می‌رسانند. برخی از آنها امروز به درآمد رسیده‌اند و روی پای خود ایستاده‌اند.

او حتی چشم‌انداز کار را به زندان زنان نیز گسترش داده است: «این هنر هم ذهن را آرام می‌کند و هم می‌تواند منبع درآمد باشد. هیچ‌کس نباید بعد از آزادی، بدون امید بماند.»

حیاتی روز‌های سخت بسیاری را پشت سر گذاشته است؛ ورشکستگی، تنهایی، آغاز دوباره. اما حالا که به مسیر نگاه می‌کند، لبخندش پر از اطمینان است. «کارم برکت دارد. همیشه برای دیگران خیر خواستم.» در کنار او، همسرش و هر دو فرزندش نیز دستی در هنر دارند و این‌گونه، خانه آنها نه فقط محل زندگی، که مکتبی خانوادگی برای خلق و آموختن هنر است.

او باور دارد که هیچ‌کس نباید منتظر شرایط ایده‌آل بماند: «آدم باید برای روز‌های تنهایی‌اش یک هنر داشته باشد. چیزی که هم روح را آرام کند و هم نانی سر سفره بیاورد.»