به گزارش شهرآرانیوز، در تمام مسیر رفتوبرگشت به محل کار، ذهن زن شاغل لحظهای آرام نمیگیرد؛ در مسیر رفت به انجام وظایف محل کار فکر میکند و در راه بازگشت، به کارهای ناتمامی که در خانه انتظارش را میکشند. اضطراب از انجامدادن بموقع امور، تجربه مشترک بسیاری از زنانی است که در کنار نقشهای خانوادگی، مسئولیت شغلی را نیز پذیرفتهاند. اگر روزگاری اشتغال زنان انتخابی برای تعیین سبک زندگی و استقلال فردی بود، امروز با شرایط اقتصادی و افزایش شمار زنان سرپرستخانوار، کارکردن به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل شده است. همین تغییر، نیاز به تدوین سیاستها و قوانین حمایتی مؤثر برای زنان شاغل را پررنگتر میکند.
تعارض نقشها؛ مسئلهای فراتر از زمان تقابل نقشهای مادری و همسری با وظایف شغلی، چالشی قدیمی، اما همچنان فعال است. بارها درباره تعارض نقشها سخن گفته شده، اما کمتر پرسیدهایم که اولویت اصلی زندگی زنان چیست. اگر اشتغال زنان صرفاً برای کسب درآمد و کمک به تأمین مخارج زندگی باشد، برابری فرصتها در محیط کار کاملاً ضروری است. اما اگر هدف، رضایت شخصی، استقلال مالی و بروز تواناییهاست، سیاستگذاریها باید جایگاه ویژه زنان در خانه و جامعه را همزمان در نظر بگیرد.
جایگاه زنان نانآور در چرخه اقتصاد بر اساس ماده ۳۸ قانون کار، تبعیض میان زن و مرد در انجام کار ممنوع است. با این حال، محدودیتهایی مانند ممنوعیت کارهای سنگین در دوران بارداری وجود دارد. با وجود این، نابرابریهایی در پرداخت دستمزد و بیمه همچنان دیده میشود. امروز زنان نیز در تأمین هزینههای زندگی نقشی برابر با مردان دارند و دیگر نمیتوان مسئولیت نانآوری را جنسیتی تعریف کرد.
{$sepehr_key_164791}
اشتغال و نظم خانه؛ واقعیت دوگانه اشتغال زنان که زمانی استثنا بود، اکنون به قاعدهای اجتماعی تبدیل شده است. اما این تغییر بهمعنای کاهش مسئولیتهای زنان در خانه نیست. بسیاری از آنان همچنان اداره امور خانه و تربیت فرزندان را نیز برعهده دارند. هرچند در بسیاری خانوادهها مشارکت و همدلی وجود دارد، اما تقسیم وظایف هنوز با الگوی سنتی فاصله زیادی دارد.
ضرورت قانونگذاری واقعبینانه افزایش تعداد زنان تحصیلکرده و متخصص موجب شده است که نقشهای صرفاً خانگی نتواند رضایت آنان را بهطور کامل تأمین کند. اشتغال و پیشرفت شغلی برای بسیاری نهفقط یک نیاز اقتصادی، بلکه بخشی از هویت و احساس ارزشمندی است. قانونگذاری در حوزه اشتغال زنان باید هم نیاز اقتصادی و هم ضرورت رشد فردی و اجتماعی آنان را پوشش دهد. تنها در این صورت است که زنان بر سر دوراهی «پیشرفت شخصی یا آرامش خانواده» قرار نمیگیرند. این سیاستها باید بر تقسیم عادلانه مسئولیتها در خانه، مشارکت اعضای خانواده و همدلی در نقشآفرینیهای اجتماعی تأکید کند.