مریم شیعه | شهرآرانیوز؛ چفیه را روی شانه میاندازد و با خودکاری که همیشه در جیب چپ دارد، در حاشیه نقشهها علامت میگذارد. با اعضای کمیته اجرایی در ابتدای روز حرف میزند، حوالی ظهر برای اردوگاههای نوار غزه پیام ارسال میکند و ملاقات با خبرنگاران را در برنامه اش میچیند. اغلب با لباس خاکی و پوتین در اذهان نقش میبندد و گاهی هم در قامت مذاکره گر و با کت وشلوار تیره.
او سلسله مراتب ذهنی خودش را دارد. وقتی از پاریس یا قاهره با او تماس میگیرند، زبانش نرم و محاسبه گر میشود و وقتی صدای نوجوانی از اردوگاه خان یونس را میشنود، لحنش به زمزمهای پدرانه نزدیک میشود. روز او میان دو جهان میگذرد و جهان ملتی که هنوز صاحب دولتی نشده است، در مدار او میچرخد.
گاهی تصویر دست دادن او با اسحاق رابین روی چمن کاخ سفید، منتشر میشود و گاهی در قاب تصویر، کودک اهل رفح را در آغوش میگیرد. هر روز روی مرز باریکی راه میرود؛ مرز میان امید قابل فروش در بیرون و نامرادیهای روزمره در درون. او دربرابر خبرنگاران، از صلح ممکن حرف میزند و در جلسات داخلی، از حساب خونها و زندانهای بی رحمانه. هر بار که پشت میز مذاکره مینشیند، تصویر اردوگاههای شلوغ را نه روی میز که در ذهنش میگذارد.
تصویر چادرها، کلیدهای آویخته و آوارگان هر روز، پیش چشمش است. این دو تصویر به او یادآوری میکند که چرا به میدان آمده است و چرا باید بماند. عرفات هر غروب با نگاهی که خسته است، اما فرونمی ریزد، دفترش را میبندد و فردا دوباره برای کودکان مظلوم غزه، جنگ را از سرمی گیرد.
او این مسیر را تا پایان عمر پیش نگرفت و فصل آخر زندگیاش به کنار گذاشتن مبارزه رسید تا آنجا که او در سال۱۹۹۴ همراه با اسحاق رابین و شیمونپرز (وزیر امور خارجه دولت رابین) یعنی قاتلان مردم فلسطین به خاطر «پیمان اسلو» میان اسرائیل و فلسطین، حاضر به دریافت جایزه صلح نوبل شد.
دانشجوی سالهای دور که در قاهره مهندسی میخواند و شبها در جلسات انجمن حرف میزد، امروز در قامت رئیس تشکیلات، مصداق همان مسیر طولانی است که از جوانی بی قرار آغاز میشود. او از همان روزها مردی بود که باید بین سنگ و کاغذ توازن برقرار میکرد. او سیاست را از هیاهوی مرکز بیرون میکشد و روی زمین میآورد. مدرسه تازه و کلینیک کوچک میسازد و حواسش به گذرگاههایی است که هر روز باز و بسته میشوند. او پیگیر پروندههایی است که برای هر رهبر دیگری هم سنگین است.
گفتوگو با رژیم غاصب اسرائیل، یک شطرنج طولانی است. از اسلو تا کمپ دیوید، از تفاهمهای امنیتی تا راه بندهای ناگهانی؛ او روی هر بند متن با وکلایش، چانه میزند و همان شب، برای یک جاده شنی که باید آسفالت شود، با پیمانکار محلی تماس میگیرد. برای برخی، قهرمان ملی است که پرچم را از تبعید به خاک آورد و برای برخی دیگر، مذاکره کنندهای است که میتوانست امتیاز بیشتری بگیرد، اما نگرفت. در صحنه نمادین، نوبل صلح را با اسحاق رابین و شیمون پرز میگیرد و در صحنه روزمره، از پنجره دفتر به صف طولانی مجوزها نگاه میکند.

«محمد عبدالرئوف عرفات القدوه الحسینی» معروف به «یاسرعرفات» مرداد ۱۳۰۸ در قاهره به دنیا آمد. خانواده اش از مهاجران قدس بودند و همین دو جغرافیا، قاهره و فلسطین، کودکی و نوجوانی اش را ساخت. مهندسی راه وساختمان را در دانشگاه قاهره خواند و در همان سالها وارد فعالیتهای دانشجویی و انجمنهای فلسطینی شد.
بعدها همراه چند یار نزدیک، «فتح» را بنیان گذاشت؛ گروهی که اندکی بعد با شعار «آزادی فلسطین» به ستون اصلی جنبش ملی فلسطین تبدیل شد. به ریاست سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) رسید. پس از درگیریهای خونین ۱۳۴۸ در اردن و سپتامبر سیاه، همراه نیروها به لبنان رفت و در سالهای جنگ داخلی و سپس محاصره ۱۳۶۰ بیروت، فصل دشوار تبعید را تجربه کرد.
رویکرد بهظاهر صلحگرایانه ابوعمار از زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق آغاز شده بود. تنها چند روز پس از آغاز جنگ تحمیلی، یاسر عرفات با محمد ضیاءالحق به تهران آمد و درخواست کرد تا ایران با عراق سازش کند و آتشبس برقرار شود. این درخواست در حالی مطرح شد که عراق بخشهایی از خاک کشورمان را به اشغال درآورده بود و در بسیاری از مناطق با مقاومت نیروهای نظامی و مردمی روبهرو شده بود.
عرفات چند بار دیگر هم برای وساطت و مقدمهچینی سازش ایران و رژیم بعثی عراق تلاش کرد، اما هر بار با مخالفت امام خمینی (ره) و مقامات کشورمان روبهرو شد. ایران توانست کمتر از دو سال از آغاز جنگ، نیروهای بعثی عراق را از کشورمان بیرون کند.
شهریور سال ۱۳۶۵، رهبر انقلاب که آن زمان رئیس جمهور وقت ایران بودند، برای شرکت در اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد عازم هراره (پایتخت زیمباوه) شدند. در آنجا عرفات همچنان ایران را به سازش مقابل بعثیها تشویق میکرد و تمایل داشت این صلحی را که تمام به سود عراق بود به نام خودش تمام کند.
آیتا... خامنهای در سخنان خود پاسخ عرفات را اینگونه دادند: اگر امروز جنبش عدم تعهّد به کسانی، از سوی ملت مورد تجاوز فلسطین، فرصت و اجازه شرکت در جمع سران غیرمتعهد میدهد، دقیقا و صرفا مبتنی بر همین اصل است و تردید در اجرای این اصل، حضور خود آنان را نیز زیر سؤال خواهد برد. انتظار میرفت که ایشان از توفیقاتی که ملت فلسطین در مبارزه با تجاوزگریهای رژیم صهیونیستی بهدست آورده صحبت میکردند تا اینکه دیگران را به حمایت از تجاوز ترغیب کنند.
متأسفانه همین بینش باعث شده است که فلسطین پس از چهار دهه طولانی هنوز قربانی تجاوز است. اگر ایشان این روش شکست خورده و سیاست تسلیم و سازش با متجاوز را برای فلسطین تجویز میکند، بهتر است از توصیّه آن به دیگران به طور جدی احتراز کند.
همچنین پس از آنکه عرفات در دیدار با امریکاییها و دوستی با دشمنان فلسطین جایزه صلح نوبل را گرفت، رهبر انقلاب در سخنان خود در نماز جمعه گفتند: یاسر عرفات که مبارزه نمیکند. امروز موضع یاسر عرفات همان موضع انورسادات ۱۰سال پیش است. امروز موضع یاسر عرفات همان موضعی است که چند سال پیش نسبت به شاهحسین میدادند. او هم اوایل انکار میکرد، بعد هم دیگر انکار نکرد؛ یعنی مذاکره با اسرائیل. موضع آشتی با امریکا. موضع بوسیدن و کنار گذاشتن مبارزه. موضع تقبیح مبارزه حتی. (۱۳۶۸/۲/۸)
ترور اسحاق رابین در ۱۳۷۳ ضربهای بزرگ بود و مذاکرات کمپ دیوید به شکست انجامید و خشونتی وسیع را در منطقه شعله ور کرد.
از آن پس، مقر عرفات بارها محاصره شد و او مدتهای مدیدی را در اتاقی محصور گذراند و با همان امکانات محدود، به فرماندهی سیاسی ادامه داد. در سال ۱۳۸۲ بیمار شد و به بیمارستانی در فرانسه منتقل شد. عرفات درنهایت بیستم آبان همان سال از دنیا رفت.
{$sepehr_key_166014}
یاسر عرفات (ابوعمار)، رئیس جنبش آزادی بخش فلسطین، در یکم اسفند سال ۱۳۵۷ و هشت روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، برای زیارت حرم امام رضا (ع) به مشهد سفر کرد. ابوعمار و هیئت همراهش و همچنین حجت الاسلام والمسلمین سیداحمد خمینی، دکتر ابراهیم یزدی و جلال الدین فارسی پس از حضور در تهران به مشهد آمدند.
مبارزان انقلابی و شخصیتهای شناخته شده مشهد به فرودگاه رفته بودند تا از این مبارز فلسطینی، استقبال ویژهای کنند. شهید هاشمی نژاد و آیت ا... واعظ طبسی، دو تن از شخصیتهای برجسته مشهد بودند که در این مراسم حضور داشتند. مردم وقتی متوجه حضور عرفات در مشهد شدند، با روشن کردن چراغهای اتومبیل خود از او استقبال کردند.
پس از حضور عرفات در مشهد، او به کمیته انقلاب اسلامی مشهد رفت و در یک کنفرانس خبری صحبت کرد. سپس به حرم مطهر امام هشتم (ع) مشرف شد و پس از زیارت و بازدید از موزه آستان قدس رضوی، در مسجد گوهرشاد برای گروه بی شماری از مردم مشهد سخنرانی کرد. یاسرعرفات در این سفر، یک جلد کلام ا... مجید با جلد صدف کاری و جعبه نفیس صدفی به آستان قدس رضوی هدیه کرد.