ایستادگی دربرابر استکبار جهانی، آمریکا و صهیونیسم بینالملل، نه یک واکنش احساسی یا مقطعی، بلکه بخشی از میراث تاریخی ملت ایران است که از عمق روح استقلالطلبی و عزتخواهی ایرانیان برآمده است.
از نخستین برخورد امام خمینی (ره) با لایحه کاپیتولاسیون در سال۱۳۴۳ تا خروش مردم انقلابی در سال۱۳۵۷ و درنهایت اقدام دانشجویان خط امام در تسخیر لانه جاسوسی، همه در یک مسیر واحد معنا مییابند؛ مسیری که هدفش برچیدن نظام سلطه و افشای جنایات پنهان قدرت مستکبر است.
کاپیتولاسیون در اصل تجلی آشکار استعمار نوین آمریکا بود؛ قراردادی که استقلال یک ملت را قربانی مصونیت نیروهای بیگانه میکرد. قیام امام خمینی (ره) علیه آن نیز صرفا مقابله با یک قانون نبود، بلکه اعلام جنگ فکری و فرهنگی با نظامی بود که انسان را به تابعیت قدرت تبدیل میکرد. این تصمیم تاریخی، آغازگر تولد اندیشهای بود که چند دهه بعد پایهگذار انقلاب اسلامی و جریان مقاومت در منطقه شد.
در ادامه این مسیر، سال۱۳۵۷ نقطه جوشش اراده جمعی بود. زمانی که نسل جوان ایران، از دانشآموز تا دانشجو، پیام امام خمینی (ره) را به عمل تبدیل کرد. قیام علیه نظم وابسته پهلوی و اربابانش در واشنگتن و تلآویو، نه فقط یک حرکت سیاسی، بلکه یک قیام معرفتی بود؛ قیامی که در متن آن، شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» معنا پیدا کرد و «استقلال» به ارزشی مقدس تبدیل شد.
اما درس بزرگتر، در سال۱۳۵۸ نمایان شد. تسخیر لانه جاسوسی آمریکا که امام خمینی (ره) آن را «انقلاب دوم» نامیدند. پس از این ضربه سهمگین، آمریکا برای انتقامگیری به ابزارهای منطقهای خود متوسل شد. صدام حسین، بهعنوان مزدور سیاسی واشنگتن و تلآویو، به میدان فرستاده شد تا جنگی هشتساله را تحمیل کند و حمایت مالی، اطلاعاتی و تسلیحاتی صورتگرفته از آن، بخشهایی از یک شبکه جهانی برای نابودی انقلاب نوپای ایران بودند؛ اما محاسبات قدرتهای جهانی اشتباه بود. ملت ایران با تکیه بر ایمان و هدایت ولیفقیه، از این آزمون سربلند بیرون آمد و نشان داد که مقاومت، مؤثرترین سد دربرابر نظام سلطه است.
{$sepehr_key_166591}
در دوران معاصر نیز مسیر استکبارستیزی ادامه یافته است. تحریمها، فشارهای دیپلماتیک و جنگ رسانهای، همه شکلهای جدید همان جنگ تحمیلیاند. آمریکا و ایادی صهیونیست او تلاش دارند از راه «مذاکره تحمیلی» به اهدافی برسند که با جنگ نظامی نتوانستند به دست بیاورند. جمهوری اسلامی بارها ثابت کرده است که مذاکره، زمانی معنا دارد که بر پایه عزت و منافع ملی باشد، نه زیر دیکته قدرتهای خارجی.
تجربه مذاکرات نشان داد که استکبار، ذاتا عهدشکن است و هرگاه منافعش اقتضا کند، توافقات را زیر پا میگذارد. از آزادسازی ناقص اموال بلوکهشده تا بدعهدی در توافقات منطقهای، همه نمونههایی از منش غیرانسانی نظام سلطه است.
جوانان امروز باید درک کنند که مبارزه با استکبار جهانی تنها وظیفه سیاسی نیست، بلکه مسئولیت تاریخی و تمدنی ملت ایران است. این مبارزه، حافظ استقلال فرهنگی، امنیت ملی و هویت اسلامی کشور است. هر عقبنشینی دربرابر استکبار، مقدمه فروپاشی عزت ملی است و هر ایستادگی، پیروزی اخلاقی و راهبردی در مقابل طاغوت جهانی.
در یک جمعبندی میتوان گفت که جهاد استکبارستیزی ایران، از نخستین روزهای نهضت تا امروز، جریانی بیوقفه و چندلایه بوده است؛ جریانی که نهتنها معادلات قدرت در خاورمیانه را دگرگون کرده، بلکه پیام روشنی به ملتهای آزادیخواه جهان داده است. استقلال واقعی دربرابر استکبار نیز تنها از مسیر ایمان، مقاومت و آگاهی عبور میکند.