یادی از علی آیریا، عکاس مشهدی | عکاسی زیر نور برق

مریم شیعه | شهرآرانیوز؛ از اینکه جواب می‌دهد یا نه، مطمئن نیست. دستش را روی بدنه فلزی سرد دوربین می‌گذارد و برای چند ثانیه مکث می‌کند. نفسش را حبس می‌کند و بعد شاتر را با زنجیری که خودش جوش داده آرام می‌کشد و نور، برای نخستین‌بار در این شهر، به جای خورشید از لامپ می‌تابد.

مدل، نفسش را حبس کرده‌است. سایه‌ها با پاراوان‌های پارچه‌ای که علی ساخته، نرم‌تر می‌شود و سایه تیز روز دیگر اینجا فرمان نمی‌دهد. اگر همه اینها جواب بدهد، علی آیریا در عکاس‌خانه کوچکش، نبش خیابان دروازه طلایی معجزه می‌کند. او قبل‌تر در کتاب‌های فرانسوی و انگلیسی دیده بود که می‌شود نور را رام کرد، حالا در دل مشهد، با لامپ و دست‌سازه‌های خودش، عکاسی را از روز آفتابی جدا می‌کند و به شب می‌کشاند و در کمال ناباوری، عملیات تازه با موفقیت انجام می‌شود. 

عکاسی با نور لامپ؛ ابتکاری است که در مشهد باب می‌شود و راه ژست‌های شبانه و ثبت مراسم در فضای داخلی کم‌نور را باز می‌کند. کم‌کم به فاصله سوژه تا پس‌زمینه نظم می‌دهد، پرده مات پارچه‌ای انتخاب می‌کند و برای اینکه نور، بخش‌هایی از تصویر را نسوزاند با جوراب زنانه فیلتری می‌سازد که لطافت پوست سوژه را تضمین کند. همان شب، از یک زاویه قانع نمی‌شود دو دوربین دیگر را هم‌زمان روشن می‌کند تا از چند نما، یک واقعه را ببیند. 

از اینجا به بعد هر وقت شخص مهمی کنار ضریح می‌ایستد، علی آیریا را خبر می‌کنند تا با آن زنجیر نازک روی شاتر، یک عکس مناسب در شرایط نوری نامناسب بیندازد. آیریا، خلاق‌ترین عکاس شهر است. دورتادور مغازه‌اش پر از ابداعات کوچک و بزرگی است که امضای خودش را دارد و عکاسی را برایش شیرین‌تر و حرفه‌ای‌تر می‌کند. آیریا هیچ‌وقت خودش را به الفبای متداول عکاسی زمانه‌اش، محدود نمی‌کند.

عکاس فرهنگ

توی کوچه آب‌میرزا قد می‌کشد. پسری که در دبستان احمدی و دبیرستان شاه‌رضا درس می‌خواند و همان سال اول دبیرستان تب عکاسی می‌گیرد. وقتی در سال دوم یک عکس درست و حسابی از رئیس دبیرستان و اداره فرهنگ آن زمان می‌اندازد، ناگهان لقب «عکاس فرهنگ» را می‌شنود و به مذاقش خوش می‌آید.

آیریا آن‌قدر کوتاه قامت است که وقتی می‌خواهد پشت سه‌پایه بایستد، یکی، دو آجر زیر پاهایش می‌گذارد. اگر درسش را تمام می‌کرد، معلم دانش‌سرا می‌شد، اما از همان‌جا مسیرش را از معلمی جدا می‌کند و وارد کار عکاسی می‌شود. حوالی‌۱۳۰۷ خورشیدی کنار مرحوم حسن پیما، آتلیه «پیما» را دایر می‌کند و پس از هشت سال همکاری، در‌۱۳۲۰ مغازه مستقل خودش را در نبش خیابان دروازه‌طلایی می‌زند. «عکاسی آیریا» متولد می‌شود. نورپردازی در شب، یکی از ابتکارهایش است. 

آگراندیسمان دست‌ساز می‌سازد؛ پاراوان هدایت نور را طراحی می‌کند و کنترل سایه‌ها را توی دست می‌گیرد و اینها فقط ترفند نیست، فرایند است. اگر نور، زاویه ۳۰درجه دارد، پس‌زمینه باید پارچه مات داشته باشد. اگر صورت روشن است، شانه‌ها از نور دوم فقط خط حجم می‌گیرند و قواعد دیگری که کاشف آنها می‌شود. از ۱۳۲۷ حکم عکاس آستان قدس برایش صادر می‌شود و تا دهه ۱۳۵۰، بخش بزرگی از اسناد تصویری آستان، از تشریفات تا کاشی‌کاری و مرمت، با دوربین او ثبت می‌شود. موازی با این، کارمند دانشگاه مشهد می‌شود و مسئولیت امور سمعی و بصری را قبول می‌کند. 

اسلاید‌های قبل و بعد از عمل آماده می‌کند و حتی فیلم رنگی آموزشی از جراحی‌ها می‌گیرد تا به تعبیری عکاس جراحی‌های مشهد شود. همکاری‌اش با قدیمی‌ترین روزنامه مشهد، «روزنامه خراسان» را آغاز می‌کند و هم‌زمان وارد زنجیره تأمین ابزار تصویر می‌شود. این مسیر او را به تصویربرداری با تجهیزات پزشکی می‌رساند. او در تنها بیمارستان مشهد و درمانگاه رازی، از کار رادیولوژی پشتیبانی می‌کند و این‌بار آلبوم‌ها را با عکس اعضای داخلی بدن پر می‌کند.

{$sepehr_key_166627}

فراتر از خاطره‌سازی

«علی آیریا» در خانواده‌ای یزدی بزرگ شد که پدرش دندان‌ساز و ساعت‌ساز کاربلد بود. «مجمع‌الصنایع» لقبی بود که به پدرش منتسب می‌شد و در تمام زندگی برای علی یک توصیه کاری داشت، آن هم اینکه هر کاری که شروع می‌کند را، تا مرحله استادی پیش ببرد. علی همان شد که پدرش می‌خواست.

کسی که آغازگر اتفاقات بزرگ عکاسی در مشهد و از پیشگامان عکاسی آتلیه‌ای در این شهر بود. او عکاسی را به شغلی پایدار تبدیل کرد و در کنار تمام اقدامات کوچک و بزرگی که داشت، مهم‌ترینش توجه به آینده بود. او بیش از هرچیز در بایگانی‌هایش خلاصه شد. نگاتیو‌های ارزشمند او امروز در پوشه‌های شماره‌خورده خوابیده است تا هرکدام، راوی بخشی از زندگی روزمره در مشهد باشند. 

او چهره زائران، کسبه، معماری‌های دگرگون شده بازار و آیین‌هایی را که به مرور شکل گرفت همیشگی کرد. فریم‌های او هنوز هم سند‌های زنده‌اند. اهمیت عکاسی در قاب دوربین او، فراتر از خاطره‌سازی رفت. آیریا عکاسی را به زبان ثبت واقعیت تبدیل کرد؛ چیزی که هم زیباست و هم قابل استناد. علی آیریا در سال‌۱۳۷۴ و در چنین روزی از دنیا رفت، اما آثارش تا همچنان، خاطره مشهد را دیدنی‌تر می‌کنند.