به گزارش شهرآرانیوز؛ در سالهای اخیر، واژه «کارآفرینی» بیش از هر زمان دیگری در گفتوگوهای اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی شنیده میشود؛ اما هنوز برداشتهای گوناگون و گاه نادرستی از آن در جامعه وجود دارد. بسیاری، کارآفرین را صرفا فردی میدانند که شغلی ایجاد میکند، در حالی که کارآفرینی در معنای واقعی، به معنای خلق ارزش، شناسایی فرصتها و توانایی تبدیل ایده به جریان مؤثر اقتصادی و اجتماعی است.
با همین رویکرد، جمعی از فعالان و کارشناسان برجسته خراسان رضوی در نشستی تخصصی گرد هم آمدند تا از زاویهای عمیقتر به مفهوم کارآفرینی و چالشهای فرهنگی آن بپردازند. در این میزگرد، آذر کیانی نژاد رئیس کانون زنان بازرگان خراسان رضوی، محسن روشنک مؤسس انجمن شرکتهای دانش بنیان استان، علیرضا امیدفر رئیس انجمن کارآفرینان استان، ناهید انتظاریان سرپرست مدیریت کارآفرینی اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی، و عاطفه عبدالعلی پور رئیس اداره توسعه کارآفرینی حضور داشتند.
در دومین قسمت از گزارش این نشست، بخشی از دیدگاهها و نقدهای مطرح شده درباره چالشهای فرهنگی، آموزشی و مفهومی کارآفرینی را میخوانید؛ گفت وگویی که تلاش دارد نشان دهد چرا هنوز در مسیر تبدیل ایده به عمل، با موانع ذهنی و ساختاری روبه رو هستیم و چگونه میتوان با بازسازی فرهنگ همکاری و اعتماد، روح واقعی کارآفرینی را در جامعه زندهتر کرد.
روشنک: در فضای اقتصادی استان، اگر بخواهیم واقع بین باشیم، باید بپذیریم که در کشوری زندگی میکنیم که در ظاهر یکپارچه است، اما در عمل، ایالتی عمل میکند. برای مثال، یک میلیارد تومان در مشهد معنایی دارد، در تربت جام معنایی دیگر و در تهران معنایی کاملا متفاوت. قیمت خودرو یکسان است، اما درآمدها متفاوتاند. بنابراین، در چنین اقتصاد ناهمگنی، نمیتوان قانون اقتصادی یکپارچه نوشت. با این حال، قوانین اقتصادی ما واحد و سراسری است؛ در حالی که شرایط در استانها متفاوت است.
برای نمونه، در حوزه دانش بنیان، ماده۱۱ و۱۳ قانون اعتبار مالیاتی مربوط به جهش توسعه اقتصادی میگوید شرکتهایی که جزو صد یا دویست شرکت برتر هستند یا وارد بازار سرمایه شدند یا دارای سرمایه بیش از ۳۰۰ تا ۵۰۰میلیارد تومان هستند، میتوانند مالیات خود را در بوم اقتصادی خود و با هماهنگی معاونت علمی و فناوری، درراستای توسعه اقتصاد دانش بنیان هزینه کنند.
قانون از نظر تئوریک بسیار خوب است. سال گذشته، بررسی کردیم که استان چه میزان توانسته است از این قانون استفاده کند. نتیجه این بود که فقط ۴۰ میلیارد تومان از یک سرفصل استفاده شده و سایر سرفصلها صفر بوده است. آن ۴۰ میلیارد تومان نیز در دو سه مجموعه خاص چرخیده و هیچ منبع جدیدی به استان وارد نشده است.
علت اصلی این است که اقتصاد خراسان رضوی بر پایه شرکتهای کوچک مقیاس استوار است و شرکت بزرگ در این استان وجود ندارد؛ در حالی که این قانون برای استانهایی مانند اصفهان طراحی شده است.
از سوی دیگر، مسئله چندنرخی بودن ارز مطرح است. ما از «دلار چندنرخی» بسیار صحبت میکنیم، اما هیچ گاه از «ریال چندنرخی» سخن نمیگوییم؛ درحالی که در واقعیت، پول در بازار با نرخ تورم و بهرههای متفاوت جریان دارد. امروز نرخ پول در بازار آزاد ماهانه بیش از ۶ درصد است؛ یعنی سالانه حدود ۷۲درصد. درحالی که تسهیلات حمایتی دولت با نرخهایی تا ۲۶درصد ارائه میشوند. اگر فعال اقتصادی نتواند از منابع ارزانتر استفاده کند، عملا از رقابت عقب میماند.
سهم خراسان رضوی در جذب منابع ملی کمتر از نیم درصد است. در حوزه دانش بنیان نیز همین وضعیت وجود دارد: بیش از ۹۰ درصد منابع در تهران ثبت میشود و کل استانهای دیگر فقط حدود ۱۰ تا ۱۱ درصد سهم دارند که سهم خراسان از این رقم حدود نیم درصد است.
به بیان دیگر، ما در خراسان با «پول گران» کار میکنیم؛ در حالی که بنگاههای تهرانی با پول ارزان فعالیت دارند. مسئله فقط ایده نیست؛ دسترسی به سرمایه ارزان، تفاوت اصلی را رقم میزند.
از سوی دیگر، نظام ارزیابی کارآفرینان نیز عادلانه نیست. فردی که از سرمایه شخصی خود استفاده کرده، نسبت به کسی که با وامهای دولتی (مانند تبصره۱۸) کسب وکار راه اندازی کرده است، باید امتیاز بیشتری بگیرد؛ اما در عمل، عکس این اتفاق میافتد.
به طور کلی در استان خراسان رضوی هم در جذب منابع ملی مشکل داریم هم در توزیع منابع. توزیع منابع نیز عادلانه نیست؛ استانهای بزرگتر سهم بیشتری میبرند و شهرستانهای کوچکتر مانند تربت، نیشابور و سبزوار کمتر بهرهمند میشوند.
امیدفر: در مدلهای حکمرانی اقتصادی، یک نوع مدل وجود دارد که فقط بر بنگاههای بزرگ تمرکز میکند؛ مانند آنچه در آمریکا رایج است که شرکتهایی مثل مایکروسافت، استارتاپهای حوزه فناوری را خریداری میکنند و اجازه رشد مستقل به آنها نمیدهند. این مدل با مفهوم عدالت محوری و عدالت اجتماعی منافات دارد.
از سوی دیگر، مدل اقتصادی ایران نیز باز نیست؛ زیرا میگوید باید به بنگاههای کوچک هم کمک شود. در نتیجه، سیاستهای متناقض (انقباضی و انبساطی) اتخاذ میشود که خروجی مؤثری ندارد، چون بر پایه جریان قوی اقتصادی نیست و اغلب به «پول پاشی» منجر میشود.
کیانی نژاد: صندوق کارآفرینی امید جایی است که وامهای مشاغل خُرد را میدهد. ما قصد داشتیم در سال های۱۳۹۲ و۱۳۹۳ بیمارستان سیار راه اندازی کنیم، اما اعلام کردند فقط مشاغل خُرد روستایی. آن زمان، برخی مشاغل نیز تعریف شده بود؛ مثلا خانمی میخواست در زمینه صید و پرورش ماهی فعالیت کند یا تعداد زیادی در حوزه تایپ و تکثیر.
قضاوتی درباره خوب یا بد بودن این کار ندارم، اما، چون ذاتا با روح کارآفرینی هم راستا نبود، تمام بودجههای دولتی به مشاغلی رفت که صرفا مورد علاقه افراد بود، نه الزاما دارای اثرگذاری اقتصادی. درنتیجه، زنجیرهای شکل نگرفت و تأثیر اقتصادی نیز حاصل نشد.
{$sepehr_key_167756}
روشنک: بله، چالش دیگر، نیروی انسانی است. نیروی انسانی متخصص از استان مهاجرت میکند؛ چون حقوق و امکانات در تهران یا خارج از کشور بیشتر است؛ حتی اگر نخواهد از کشور برود، از استان مهاجرت میکند. ما نیروهای انسانی توانمندی تربیت میکنیم، اما نمیتوانیم آنها را حفظ کنیم؛ چون بستر اقتصادی مناسب فراهم نیست.
بنابراین، خراسان رضوی نیازمند قوانین محلی است. قوانین ملی که در تهران نوشته میشوند، الزاما برای استانهای دیگر کارآمد نیستند. بسیاری از قوانین موجود به درد شرایط بومی خراسان نمیخورند و همین باعث تداوم چرخه معیوب شده است.
درنهایت، همین مشکلات سبب میشود شرکتهای استارتاپی و دانش بنیان خراسان نتوانند رشد کنند؛ در حالی که از نظر ایده و ایجاد استارتاپ، جزو استانهای برتر کشور هستیم، اما توان نگهداری و توسعه نداریم. بسیاری از استارتاپهای موفق کشور، از جمله نمونههایی مانند «نشان» و دیگرکسب وکارهای بزرگ، از خراسان آغاز شدند، اما برای رشد مجبور شدند دفتر مرکزی خود را به تهران منتقل کنند.
دلیلش روشن است: نبود تسهیلات بانکی مناسب، محدودیت نگاههای استانی و خلأ قوانین محلی. در نتیجه، خراسان بیشترین لطمه را از یکپارچگی نامتناسب قوانین کشوری متحمل شده است.
دانش بنیانها و شرکتهای نوآور باید علاوه بر دانش و فناوری، مهارت کارآفرینی داشته باشند تا نوآوریها به کسب وکارهای واقعی و مؤثر تبدیل شود. علم و فناوری تنها زمانی مؤثر است که به اقتصاد و جامعه سود برساند.
کیانی نژاد: چالشها از کجا شکل میگیرند؟ این چالشها زمانی ایجاد میشوند که کسانی شروع به ترسیم فضاهای کارآفرینی میکنند، قواعد آن را مینویسند و نقش آفرینی میکنند؛ در حالی که خود تجربه کارآفرینی واقعی ندارند، ژن کارآفرینی ندارند و حتی گاهی تجربه شغل آفرینی نیز نداشتهاند.
من گاهی به مدیرانی که در سازمانهای دولتی با من بحث میکنند، میگویم: «بیایید جای من بنشینید؛ یک ماه یا پانزده روز، پشت میز من بنشینید، در این بازار بسازید، بفروشید، پول جمع کنید، با نیروی انسانی کار کنید، حقوق بدهید، بعد برای من قانون تدوین کنید و بگویید شاخصها و پارامترها چه باید باشد»؛ وقتی کسانی که در فضای کارآفرینی صحبت میکنند، قواعد و قوانین را تدوین میکنند؛ اما خود دستی بر آتش ندارند، تجربه بیزینس ندارند و اصول اقتصاد را نمیدانند، نتیجه قوانین و دستورالعمل هایشان در جامعه غیرقابل اجرا خواهد بود.
انتظاریان: مطالعهای که برای جلسه امروز انجام دادهام، گزارش دیدبان جهان در سال۲۰۲۵ را نشان میدهد که یکی از موانع کارآفرینی را ترس از شکست برای بانوان معرفی کرده است. من تصور میکردم این مشکل خاص کشور ما یا کشورهای جهان سوم باشد، اما بررسی ۵۶ کشور در سال ۲۰۲۲ نشان داده است که این مسئله حتی در کشورهای پیشرفته نیز وجود دارد. این موانع شامل ترس از شکست، قوانین بروکراتیک و محدودیتهای بانوان است که همچنان به عنوان موانع جهانی کارآفرینی شناخته میشوند.
کیانی نژاد: یکی از مشکلات اساسی، ساختار قانون کار است. نگاه به کارآفرین از ابتدای انقلاب تاکنون متفاوت بوده و هنوز هم اصلاح نشده است. در قانون فعلی، به نوعی کارفرما غایب است. مثلا اگر کارفرما پیش از اتمام قرارداد بخواهد کارگر را تعدیل کند، کارگر میتواند شکایت کند و اداره کار، کارفرما را ملزم به بازگرداندن او میکند؛ اما اگر کارگر خودش بخواهد قرارداد را ترک کند، حمایتی از کارفرما وجود ندارد. این واقعیت ناشی از رسالتی است که اداره کار در دهههای ابتدایی انقلاب برای حمایت از کارگران برعهده داشت و کارفرما را در جایگاه ظالم میدید. درحالی که امروز باید قانون کار متناسب با شرایط و نیازهای کارآفرینی اصلاح شود تا هم منافع کارگر و هم کارآفرین در نظر گرفته شود.
روشنک: در آغاز جلسه، دوستان به موضوع تورم اشاره کردند. یکی از چالشهای مهم کارآفرینان نیز همین مسئله تورم است؛ اما باید بپرسیم آیا ما از «تورم» ضربه میخوریم یا از «ناهمگنی تورم»؟ واقعیت این است که ما از ناهمگنی تورم آسیب میبینیم، نه از تورم یکنواخت. اگر دادهها و ستادههای اقتصادی با هم رشد کنند، مشکلی پیش نمیآید. مشکل از آنجا آغاز میشود که رشدها ناهمگون است.
همان طور که اشاره کردم، نگاه دولت و حتی مجلس به مسائل اقتصادی، اغلب مقطعی و واکنشی است؛ یعنی میخواهند چالشهای امروز را با تصمیمهای امروز حل کنند، در حالی که برای حل مشکلات امروز باید ابتدا به ریشههای فکری و ساختاری گذشته بازگشت، آنها را اصلاح کرد و سپس به زمان حال برگشت.
روشنک: عصر صنعتی را پشت سر گذاشتهایم و اکنون در دوره هوش مصنوعی قرار داریم. سؤال این است که اگر هوش مصنوعی، به طور مثال،۲۰ درصد از شغل آفرینی شهرداری و صنایع خودروسازی و دولت را تحت تأثیر قرار دهد، آیا دولت و شهرداریها فرش قرمز پهن میکنند یا با آن مخالفت خواهند کرد یا مسیر توسعه را تسهیل خواهند کرد؟
یکی از دلایل توسعه نیافتن صنعت خودرو در ایران، مقاومتها دربرابر تغییر و نوآوری است. صنعت خودرو یک صنعت شغل آفرین است، اما کارآفرینی در اولویت آن نبوده است. اگر وضعیت را با صنایع مشابه در کشورهای توسعه یافته مانند آلمان مقایسه کنیم، متوجه میشویم که هدف اصلی در ایران، شغل آفرینی بوده است و نه خلق ارزش اقتصادی یا برند جهانی. مشابه این وضعیت در صنعت نفت و پتروشیمی نیز وجود دارد. منشأ این چالشها در تفکری است که شغل آفرینی را با کارآفرینی اشتباه میگیرد. تجربه نشان میدهد که سودآوری از عدم نوآوری، یکی از موانع اصلی نوآوری است.
امیدفر: آیا شاخصی وجود دارد که نشان دهد اگر چند نفر را استخدام کنیم، چند نفر از آنها تا پایان مسیر رشد خواهند کرد و موفق خواهند شد؟ طبیعتا خیر. اکنون اگر کسی بتواند سی سال یک نیروی کارگری را حفظ کند، موفق قلمداد میشود. در این نوعی استثمار هم دیده میشود. کارگر و کارمند نیز برای اقتصاد ضروریاند؛ اما به معنای این نیست که مسیر به روی کسانی که میخواهند برای خودشان کسب وکاری ایجاد کنند، بسته باشد. نباید سیستم به گونهای باشد که فرد مجبور شود تنها به عنوان کارگر کار کند و فرصت تجربه کارآفرینی نداشته باشد.
انتظاریان: خوشبختانه از سال۱۳۹۰ که ایجاد مراکز کارآفرینی به وظایف وزارت کار اضافه شد، اتفاقات مثبتی رقم خورده است. درحال حاضر در استان خراسان رضوی حدود ۱۳۴ مرکز فعال در حوزه کارآفرینی داریم؛ ازجمله ۵۵ دفتر مشاوره کارآفرینی، ۳۰ شتاب دهنده، ۲۵ فضای کار اشتراکی و ۲۴ مرکز تخصصی کارآفرینی. این مراکز نقش مهمی در ترویج تفکر کارآفرینی دارند. هر سال نیز هفته جهانی کارآفرینی با محوریت اداره کل کار استان برگزار میشود تا این فرهنگ در جامعه تقویت شود.
کیانی نژاد: مسئله این است که برخی از ما دچار نوعی خودمحوری هستیم؛ یعنی فکر میکنیم «من بلدم، من میفهمم، خودم انجام میدهم». اگر از دوران مدرسه این روحیه را اصلاح کنیم و به دانش آموز بیاموزیم که وقتی در جمع قرار میگیرد، بتواند بگوید «آقای مهندس، من این بخش را نمیدانم، شما بفرمایید چگونه چرخه را کامل کنم»، آن گاه یاد میگیرد که با همکاری، اقتصاد را نیز کامل کند.
امیدفر: ما معمولا برای رتبههای اول، دوم و سوم جایزه میدهیم؛ یعنی بقیه را حذف میکنیم. در حالی که در دنیا، نگاه کپی محور باعث میشود پنج تیم برتر با هم کار کنند و گروهها به جای رقابت تخریبی، به رشد گروهی کمک کنند. در مدارس نیز اگر کلاس بیست نفره را به گروههای چهارنفره تقسیم کنیم، تفکر کار گروهی ایجاد میشود؛ اما تا وقتی در نظام آموزشی ما، منیت و رقابت ناسالم وجود دارد، چنین فرهنگی شکل نمیگیرد.
عبدالعلی پور: در این میان، «فرهنگ سازی» نقش بسیار مهمی دارد و به باور من، این دقیقا وظیفه دولت است که باید کار فرهنگ سازی در حوزه کارآفرینی را در قالب برنامههای کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت طراحی و اجرا کند. همه دوستان حاضر در این جمع، به نوعی در این مسیر فعالاند و هرکدام دستی بر آتش دارند، اما آنچه هنوز جای خالی اش احساس میشود، وجود یک تعریف مشترک و واحد از مفهوم کارآفرینی است؛ تعریفی که بتواند لایههای مختلفی مانند «کارآفرینی اجتماعی» و سایر رویکردهای مرتبط را در بر بگیرد.
{$sepehr_key_167757}
امیدفر: فرهنگی که امروز در جامعه شکل گرفته، فرهنگی است که در آن کارآفرینی، ارزش محسوب میشود. زمانی نه چندان دور، کارآفرین را «دزد» میدانستند، اما امروز چنین نگاهی وجود ندارد. از وقتی نفت از سفره مردم کنار رفت و به دلیل تحریمهای بین المللی، مالیات جایگزین درآمدهای نفتی شد، اهمیت کارآفرینها بیشتر و بحث کارآفرینی به صورت جدی مطرح شد؛ به این معنا که اگر کارگر شکایت میکرد، پیش فرض، مقصر بودن کارفرما بود. اما این فرهنگ به مرور اصلاح شد.