الزام نهاد‌های دولتی به انطباق با استاندارد‌های انرژی و ایمنی

مشهد به عنوان کانون معنوی و گردشگری ایران، در تقاطع دو چالش حیاتی قرار دارد: ایمنی کالبدی سازه‌ها و حفظ هویت بصری شهر.

بحران ساختمان‌های موجود، نیازمند یک راهبرد مدیریت دارایی (بهره‌برداری و نگهداری) ملی است.

در‌این‌راستا، بر مبحث بیست‌و‌دوم مقررات ملی ساختمان (مدیریت و بهره‌برداری ساختمان) تأکید ویژه‌ای دارم که ویرایش جدید آن در آستانه ابلاغ است. این بخش، نقطه عطف حرکت از صرفا «ساخت‌و‌ساز» به «نگهداری و بهره‌برداری بهینه» است و اجرای دقیق آن برای مدیریت ریسک شهری ضروری است.

در این حوزه، الزام‌هایی دوسویه برای نهاد‌های دولتی تدوین شده است. نخست، ساختمان‌های دولتی، به عنوان پیشگام، مکلف به بازرسی سالانه توسط ناظران ذی‌صلاح برای تأیید وضعیت ایمنی و انطباق فنی هستند؛ این یک الزام شفاف برای رفع خطر در زیرساخت‌های حاکمیتی است. همچنین، صرفه‌جویی در انرژی مورد توجه قرار گرفته است.

ماده ۱۱ قانون مانع‌زدایی، با وضع جریمه‌ای تنبیهی (محاسبه مازاد مصرف با قیمت انرژی‌های نو و تجدیدپذیر)، فشار مالی مستقیمی بر نهاد‌های دولتی وارد می‌کند تا ظرف دو سال، خود را با استاندارد‌های مبحث نوزدهم مقررات ملی ساختمان (کاهش مصرف انرژی) منطبق سازند.

این الزامات نشان می‌دهد که نهاد‌های نظارتی به‌دنبال اجرای دقیق قانون هستند، چرا‌که اجرای ناقص مقررات در گذشته، به دلیل گسستگی میان‌بخشی و فقدان پیگیری، به آسیب‌پذیری کنونی منجر شده است. اما موفقیت در اجرای این قوانین نیز مستلزم همکاری بدون تخطی شهرداری‌ها، سازمان‌های نظام مهندسی و آگاهی‌بخشی به مالکان است.

در کنار ایمنی سازه‌ای، هویت بصری شهر مشهد باید مورد توجه ویژه قرار داشته باشد. از‌آنجا‌که معماری اصیل ایرانی، یک رویکرد کاملا عملکردی و اقلیمی بوده است، طراحی متناسب با تابش و باد، نمونه‌های بارز «معماری سبز» پیش از ظهور این واژگان امروزی است. این سازگاری با بوم، در ذات خود احترام به طبیعت و کاهش نیاز به انرژی‌های مصنوعی است که آن را با اصول شرعی (پرهیز از آسیب به طبیعت) همسو می‌سازد.

{$sepehr_key_167789}

باید به درستی تفکیکی بین دو بعد معماری اسلامی قائل شویم: بعد ماهوی که همان معماری منطقی و رعایت اصول پایداری است و بعد ظاهری که به‌کارگیری رنگ‌ها، مصالح و نماد‌هایی است که هویت فرهنگی جامعه را منعکس کرده و از نفوذ نماد‌های وارداتی جلوگیری کند.

در شهری مانند مشهد که پذیرای زائران مذهبی از سراسر جهان است، این نمایش فرهنگی یک ضرورت استقبال محسوب می‌شود. زائر انتظار دارد با یک زبان بصری آشنا و معنادار مواجه شود که بازتاب‌دهنده میراث غنی اسلامی‌ایرانی باشد.

نقطه پایان تحلیل ارائه‌شده، روش اجراست. تجربه تاریخی نشان داده است که اجبار صرف در حوزه طراحی و ساخت، پاسخگو نیست. راهکار پایدار، ایجاد مطالبه‌گری عمومی است. این امر باید از طریق حمایت و تشویق رسمی، یعنی برگزاری جشنواره‌ها و اعطای تقدیر به طراحان آثار برتر و منطقی و همچنین فراهم‌آوردن بستری برای اظهارنظر مردم در مورد طرح‌ها صورت پذیرد؛ زیرا قضاوت نهایی متعلق به جامعه است.

زمانی که جامعه، از مهندسان تا عموم مردم، به درک مشترکی از معیار‌های زیبایی‌شناسی و معماری مطلوب دست یابد، فشار مثبتی بر بدنه مهندسی وارد می‌شود که به طور طبیعی منجر به رعایت الگو‌های استاندارد، ایمن و هویتی خواهد شد. این گذار از الگوبرداری حکومتی به مطالبه‌گری مردمی، ضامن دوام و پایداری اجرای مقررات در کالبد شهر مشهد خواهد بود.