مرضیه ترابی | شهرآرانیوز؛ شاید از این موضوع مطلع باشید که مشهد، یکی از کانونهای توسعه و پرورش هنر خطاطی در ایران دوره اسلامی است. این ویژگی، بهخصوص در تکمیل و ترویج خط نستعلیق، ارجی تاموتمام پیدا میکند.
میرمنشی قمی (نویسنده دوره صفویه) در کتاب ارزشمند «گلستان هنر» با اشاره به نام بزرگانی همچون «سلطانعلی مشهدی» و نقش آنها در بالیدن و تکمیل زیبایی خط نستعلیق، به موقعیت مشهد در این عرصه اشاراتی دارد. خط نستعلیق که توسط میرعلیتبریزی و در اواخر دوره تیموری ابداع شد، نمونهای از خطوط ایران دوره اسلامی است که بیش از دیگر انواع آن، رنگ و بوی هنر ایرانی دارد و باید بهنوعی، آن را خط هنری و ملی ایرانیان بدانیم؛ بااینحال، استفاده از این خط در کتیبههای بناهای فاخر، مانند حرممطهررضوی، به دلیل جایگاه خط نسخ در این زمینه، تا مدتها محدود بود و درواقع خط نستعلیق در حاشیه قرار داشت.
معدود کتیبههایی که با این خط نگاشته شدهاند، امروزه در حرم رضوی وجود دارند؛ مواردی مانند کتیبه محمدرضا امامی در ورودی رواق دارالسیاده به دارالحفاظ و نیز کتیبه او در ایوان عباسی صحن عتیق که چندفرازی از دعای «نادعلی» را با تحریری نهچندان درخور، پیش روی مخاطبان قرار میدهد.
استفاده از خط نستعلیق در کتیبههای حرممطهر، بهویژه از دوره افشاریه و با کتیبهنویسی زرین «محمدعلی بن سلیمان رضوی» در «اسپر» ایوان طلای صحن عتیق -مشهور به ایوان امیرعلیشیر نوایی- رواج بیشتری پیدا کرد و موردتوجه قرار گرفت. در دوره قاجاریه، استفاده از خط نستعلیق، در کتیبههای کاشیکاری هم جایگاه خاص خودش را یافت.
کتیبه مشهور «مستشارالملک» که با خط خود وی نگاشته شد، یادگار همین دوره است که همچنان در ایوان تلگرافخانه صحن نو (آزادی) خودنمایی میکند. در دوره قاجار، استفاده از خط نستعلیق، کاربری بیشتری یافت و بسیاری از کتیبههای ورودی حجرههای صحنین -صحن عتیق و نو- با این خط نگاشته شد. در همین دوره بود که خطاطان هنرمند و پرارجی در حرم رضوی به کار پرداختند که در نگارش خط نستعلیق، سرآمد روزگار بودند و یادگار و میراث هنری آنها در این مکان مقدس همچنان باقی مانده است.
محمد موسوی، ملقب به «صنیعالتولیه»، یکی از این افراد است و قصد داریم در این نوشتار، اندکی درباره او و میراث هنریاش در حرم رضوی صحبت کنم.
کتیبههای نگاشتهشده با خط صنیعالتولیه، تقریبا در همه بخشهای قدیمی حرم رضوی، بهویژه در صحنهای عتیق و نو به چشم میخورد. بهعنوان نمونه میتوان از کتیبه مشهور صدیقالدوله در ورودی ایوان ساعت نام برد که هنوز بر جای خود باقی است. بخش عمدهای از کتیبههای ورودی حجرههای دو صحن نیز به نام صنیعالتولیه مزین است.
در صحن نو با تعداد بیشتری از این کتیبهها روبهرو میشویم که امضای «کتبه الحقیر محمدالموسوی صنیعالتولیه کتیبهنویس آستانه مقدسه» بر روی آن دیده میشود. این کتیبهها از حدود سال۱۲۸۰تا۱۳۵۳ قمری (۱۳۱۳ خورشیدی) در حرم رضوی به چشم میخورد؛ دورانی که احتمالا باید آن را بخش مهمی از حیات هنری صنیعالتولیه بدانیم.
اما صنیعالتولیه کیست و درباره او چه میدانیم؟ باید اقرار کنم که اطلاعات ما درباره این هنرمند توانا اصلا گسترده نیست. هنوز اطلاعی درباره زمان ولادت وی نداریم و حتی زمان درگذشت او نیز که باید بر روی سنگ مزارش -قرارگرفته در حجرهای از حجرههای صحن عتیق- وجود داشته باشد، بههر دلیل پاک شده و از بین رفته است.
اسناد موجود از وی در آستانقدسرضوی هم صرفا به وضعیت مواجب و حقوق وی مربوط میشود و درباره حالات و احوال وی اطلاعاتی به دست نمیدهد. تنها منبعی که میتوان به سهولت آن را یافت و به ارزیابی اطلاعاتش پرداخت، سنگ مزار اوست که بهدلیل قرار گرفتن در کنار مزار تعدادی از افراد خاندانش و از آن مهمتر بقای این سنگها، قابلیت ارزیابی پیدا کرده است.

این سنگ مزارها درون حجرهای از حجرههای جنوبی صحن نو (آزادی)، نزدیک ورودی آرامگاه شیخ بهایی قرار دارند و شامل سه سنگ اصلی میشوند که بر روی آنها اطلاعاتی درباره صنیعالتولیه وجود دارد. خوشبختانه عکسی از او نیز درون قابی قدیمی دیده میشود و داخل سنگ مزار جانمایی شده است. دو سنگ قبر سمت راست، متعلق به صنیعالتولیه و پدر اوست.
در متن سنگ مزار صنیعالتولیه میخوانیم: «مرقد عبد راجی الی الملک الحی القیوم محمد الموسوی الحیدری خادم آستانقدس و صنیع دربار عرشآثار زادتا... شرفا و تعظیما که سالها در خدمات نوشتن کتیبههای رواق مطهر و بیوت منور مباهی بوده و مادامالحیات در این زاویه مقدسه معتکف بوده و به صرف عفاف رفتار مینموده و به ریاضات شرعیه پنج روز عمر مقرره خود را مصروف داشته و نسب شریفش با ۲۵ واسطه به هفتمین امام (ع) اتصال دارد... سنه [سال وفات پاک یا پوشانده شده است].»
سنگ مزار پدر صنیعالتولیه نیز با نام «سیدحسن»، ملقب به «سیدحیدری»، در کنار سنگ مزار وی قرار دارد: «هذا مرقدالشریف و المضجع المنیف للسید الجلیل النبیل المعروف بالسید الحیدری که نسب پاکش با ۲۴ واسطه به هفتمین امام (ع) متصل میگردد. السید حسن الحیدری بن سید میرابوالفیض بن... تا آخر... قد توفی فی یوم الثانی شهر رجب ۱۳۰۰.»
مهدی بامداد در کتاب مشهور «شرح حال رجال ایران» به شخصی با نام سیدحسن اشاره میکند که بیارتباط با صاحب مزار مذکور نیست. بامداد میگوید که وی از سادات قندهار بود که به مشهد مهاجرت کرد و به تلاش برای احیای سنت امربهمعروف و نهیازمنکر شهرت داشت.
در گزارشهای مربوط به واقعه به توپ بستن حرم رضوی در نوروز سال۱۲۹۱ خورشیدی هم به نام سید حیدری بر میخوریم که یکی از کشتهشدگان آن واقعه است؛ هرچند این سید حیدری، پدر صنیعالتولیه نیست، زیرا وی طبق گزارش سنگ مزارش در سال۱۳۰۰ قمری -مدتها پیش از واقعه به توپ بستن حرممطهر- دار فانی را وداع گفته است.
بههرحال، از روایت سنگ مزار صنیعالتولیه چنین بر میآید که وی شخصی آرام، گوشهگیر، اهل زهد و ریاضتهای شرعی بوده و بخشی از اوقات روزانه خود را در همان حجرهای که دفن شده، میگذرانده است. در کنار سنگ مزار صنیعالتولیه و پدرش، چند سنگ مزار دیگر هم وجود دارد که احتمالا به مادر و خواهر وی تعلق دارد. متن این کتیبهها از منظر مطالعات مربوط به تاریخ حرم رضوی دارای اهمیت است و در مجالی دیگر به بررسی محتوای آن خواهم پرداخت.
{$sepehr_key_168149}
صنیعالتولیه احتمالا بین سالهای ۱۳۱۵تا۱۳۱۷خورشیدی درگذشته است؛ منابع موجود در مرکز اسناد آستانقدسرضوی این محدوده زمانی را تا حدودی تأیید میکند. بد نیست بدانید که وی پیش از شروع خطاطی کتیبه در حرم مطهر، مدتی را به منبتکاری و حکاکی روی سنگها در حرم رضوی گذراند.
نمونهای از هنر منبتکاری صنیعالتولیه را میتوان در کتیبه منظوم ورودی ایوان ساعت مشاهده کرد که امضای صنیعالتولیه را بهعنوان منبتکار بر خود دارد. صنیعالتولیه به غیر از خطاطی کتیبههای حرم رضوی، به نگارش خط تزیینی هم اشتغال داشت. معمولا افراد هنردوستی مانند حاجحسینآقا ملک به وی سفارش کتیبه هنری میدادند.
تقارن زمانی آثار بهجامانده از صنیعالتولیه در این دوره، با دوره قحطی بزرگ دهه۱۲۹۰خورشیدی، این احتمال را تقویت میکند که شاید سفارش این کتیبهها با هدف کمک مالی به افراد هنرمند، از سوی متمولان صورت میگرفته است. نمونهای از این کتیبههای تزیینی، امروزه در موزه ملک نگهداری میشود؛ کتیبهای که در سال۱۲۹۷خورشیدی توسط صنیعالتولیه و به سفارش مرحوم ملک نوشته شد.
نمونههایی دیگر از خط صنیعالتولیه در مجموعههای خصوصی و برخی موزهها و گالریهای هنری حفظ شده و از ارزش فوقالعادهای برخوردار است. ظاهرا خانواده صنیعالتولیه بعد از اجباری شدن نام خانوادگی، فامیلی «صنیعزاده» را برای خود برگزیدند. در یکی از کتیبههای متأخر و مربوط به دوره پهلوی اول، نام «صنیعزاده» در کنار صنیعالتولیه بهعنوان منبتکار کتیبه دیده میشود.