تذهیب یا زرنگاری؟ | نگاهی به برجسته‌ترین هنر ایرانی در گفت‌و‌گو با طاهر نبی‌زاده، استاد نامدار مشهدی

به گزارش شهرآرانیوز، تذهیب و نگارگری یکی از قدیمی‌ترین و برجسته‌ترین هنر‌های ایرانی است که تاریخ آن به ایران باستان برمی‌گردد، هنری که مشهد از جمله مراکز اصلی رونق این هنر بوده و تا امروز هم چنین است، اما با اعتراف به این حقیت تلخ که هنر تذهیب و نگارگری مانند قدیم از رونق چندانی برخوردار نیست. ما نیز با هدف توجه بیشتر به این هنر دیرینه و اصیل ایرانی، به بهانه برگزاری نمایشگاه گروهی «تذهیب و نگارگری» که چند روزی است از سوی موسسه شکوه شاهنامه برگزار شده، با یکی از نامداران این هنر، طاهر نبی‌زاده که بیش از ۴۴ سال، از سابقه هنری او می‌گذرد و جزو داوران این جشنواره است گفتگویی درباره واژه «تذهیب» و تفاوت آن با «زرنگاری» و تاثیر این هنر در آثار هنرمندان غربی داشتیم. آنچه می‌خوانید گفتگوی شهرآرانیوز با طاهر نبی‌زاده، استاد برجسته تذهیب و نگارگری و خوشنویسی مشهدی است. 

تذهیب یا زرنگاری؟ | گذری کوتاه به برجسته‌ترین هنر ایرانی در گفت‌و‌گو با طاهر نبی‌زاده، استاد نامدار مشهدی

علاقه به هنر از دوران کودکی

از زمانی که به یاد دارم، یعنی از دوران سوم دبستان، علاقه زیادی به هنر داشتم. مسیر اصلی من در حیطه نقاشی ایرانی، به ویژه نگارگری، گل و مرغ و زرنگاری که همان تذهیب است از سال ۱۳۶۹ به صورت جدی آغاز شد. در این مسیر با اساتید بزرگ و تأثیرگذاری برخورد کردم و از آنها بهره‌مند شدم که تقریبا همه آنها به رحمت خدا رفته‌اند؛ از جمله استاد ظریف هاشم تبریزیان، استاد بروستان و استاد اتحاد، در زمینه خوشنویسی استاد مصطفی مهدی‌زاده و همچنین استاد محمود فرشچیان که در خدمتشان بودم و گهگاهی نیز به صورت مکاتبه‌ای و به دلیل عدم توانایی ایشان برای سفر به ایران، تلفنی با ایشان در ارتباط بودم و رهنمودهایشان را دریافت می‌کردم. 

تذهیب یا زرنگاری؟

تذهیب یک واژه عربی است و به هر هنری که با طلا کار شود اطلاق می‌شود، اما هنر ما ایرانی‌ها هر کدام یک واژه و اسم مخصوص به خود را دارد. زرنگاری در هنر ایرانی به معنای استفاده از رنگ طلا بر روی کاغذ است و شامل نگاره‌ها و نقاشی‌هایی با نقوش نباتی، حیوانی و تزیینی است که در کتب ادبی و کتاب مقدس ما مسلمانان یعنی قرآن به تصویر کشیده می‌شوند و اصطلاحا زرنگاری می‌شود.

در گذشته، ما اصطلاحاتی مانند نگارگری، مصورسازی یا چهره‌پردازی برای نگاره‌ها داشتیم. اما با ورود فرنگی‌ها به ایران و مشاهده نقاشی‌های ایرانی در کتب خطی، اصطلاح «مینیاتور» را به کار بردند. این واژه برای آنها به معنای تصویر‌های کوچک برای هر چیزی است؛ «مینی» به معنای کوچک شده هر چیزی است. مثلا ببینید می‌گوییم مینی‌بوس، مینی‌ماینر یا هر اصطلاحی که در آن این واژه ابتدای آن به کار رفته باشد در نظر فرهنگ غربی به معنای کوچک شده یک کار بزرگ‌تر است.

همینطور نقاشی‌های کوچکی که در کتاب‌ها می‌آید هم «مینیاتور» می‌گویند، یعنی تصویر‌های کوچک در حالیکه این اصطلاح برای ما یک مفهوم کلی است و در هنر ایرانی استفاده نمی‌شود. برای ما نگاره‌ها جنبه‌های عرفانی و فلسفی دارند و خارج از پرسپکتیو و جنبه‌های دنیوی بود و نگاه معنوی خود را داشت، اما چون ابعاد این کار‌ها هم ریز بود واژه مینیاتور در فرهنگ هنر ایرانی رواج پیدا کرد؛ بنابراین باید توجه داشته باشیم که واژه‌ها را به درستی استفاده کنیم تا مفهوم واقعی هنر ایرانی حفظ شود. البته ما در حال فرهنگ‌سازی در این زمینه هستیم تا واژگان به درستی جایگزین شود و مردم، هر هنر ایرانی را با معنای واقعی خودش بیان کنند و بشناسند. 
 
به عنوان مثال، وقتی عده‌ای کار‌های مرحوم استاد فرشچیان را با عنوان مینیاتور مطرح می‌کردند ناراحت می‌شدند و می‌گفتند «من مینیاتوریست نیستم، من نگارگرم. من نقاش ایرانی‌ام و ابعاد کار من در مینیاتور نمی‌گنجد.» ما واژه مینیاتور را نداریم بلکه واژه نگارگری، مصورسازی یا تصویرسازی را داریم، اما متاسفانه فراموش شده است مانند بسیاری از واژه‌های فرنگی دیگر که معنا و مفهوم دیگری دارند، اما در هنر و فرهنگ ایران استفاده می‌شود؛ به کار بردن واژه‌های غریب در فرهنگ و آینده ما اثر می‌گذارد و مفاهیم اصلی ما گُم می‌شود چرا که کلمات بر افکار اثر می‌گذارند. 

توجه به هنر زرنگاری در جشنواره سوم شکوه شاهنامه

در مورد اهمیت تذهیب و نگارگری که در سومین نمایشگاه گروهی از سوی موسسه فرهنگی شکوه شاهنامه برگزار شده است باید بگویم با توجه به وجود هنرمندان جوان و مستعد در مشهد و خراسان، این حوزه دارای ظرفیت‌های بالایی است. دو جشنواره قبلی شکوه شاهنامه بر اساس خوشنویسی و خط نستعلیق برگزار شد که برخی از هنرمندان، آثار خود را سعی داشتند با هنر نگارگری، ترکیب کنند. از من خواسته شد آثار را ارزیابی کنم که آنجا من گفتم هیچ کدام از آثار، ارزش هنری ندارد و صرفا بازاری است.

برای حل این موضوع، راهکاری خواستند که به زعم من برای ارتقای هنر نگارگری، شناخت کافی از هنرمندان خراسان رضوی و کشور این حوزه ضروری است.  اگر قرار باشد سفارش‌هایی انجام شود، باید از استادان بزرگ و با تجربه استفاده کنیم تا آثار با ارزش و با کیفیت تولید شوند و جنبه‌های فاخر بین‌المللی و موزه‌ای داشته باشد. در جشنواره سوم، تصمیم بر این شد که هنر زرنگاری و نگارگری به همراه خوشنویسی معرفی شود، زیرا این دو هنر از ابتدا عجین بوده و کنار هم قرار داشته‌اند. 

جایگاه ویژه زرنگاری در آثار مکتوب

زرنگاری به ویژه در کتب دینی مانند قرآن جایگاه ویژه‌ای دارد و به زیبایی و دعوت به خواندن کمک می‌کند. به مخاطب آرامش می‌دهد. مثلا شما صفحاتی که به هنر زرنگای مزین شده را با یک صفحه ساده مقایسه کنید می‌بینید که خواننده را به ماندن در آن صفحه ترغیب می‌کند. چشم را خسته نمی‌کند. زیبایی به صفحه می‌بخشد. در گذشته، این هنر شکوه و جلالی را در کتاب‌ها ایجاد می‌کرد که امروزه به صورت تابلو‌های مستقل و تک اثر درآمده است. این آثار باید دعوت‌کننده باشند و بیننده را به مطالعه ترغیب کنند.
 
از دوره قاجار به بعد، آثار هنری زرنگاری به صورت تک اثر‌هایی با نام مُرقّع و مُرقّعات به وجودآمدند؛ یعنی تعداد قطعاتی که به صورت جداگانه در کنار هم چیدمان شدند و به صورت کتاب درمی‌آمدند. هر مُرقّع نیز توسط استادی، کار شده و در کنار هم به نام مُرقّعات شکل گرفته است. این هنر در ابعاد کوچک تهیه می‌شد و در اتاق‌های کوچک وقتی برای تزئین قرار می‌دادند به چشم می‌آمد، اما زندگی معاصر ما با تغییرات زیادی رو‌به‌رو شده از جمله اینکه مساحت و اندازه اتاق‌ها بزرگ‌تر شده و به همان میزان، ابعاد کار‌های زرنگاری هم بزرگ‌تر شده است. اما این بزرگنمایی نباید باعث تضعیف هنر شود، بلکه کار سنگین‌تر شده و باید ظرافت‌ها و جزئیات با نقش و نگار‌های فراوانی که تابلو را پر کند حفظ شوند. 

{$sepehr_key_168437}

آگاهی هنرمند، حفظ اصالت، نوآوری هنری

اگر هنرمند آگاهانه کار کند، می‌تواند آثار با ارزشی خلق کند. به عنوان مثال، استاد فرشچیان از نظر نوآوری سرآمد بود. ایشان با الهام از نگاره‌های قدیم و فرم قلم‌گیری‌های سنتی، اصالت را حفظ و فضا‌های جدیدی ایجاد کردند که نشان‌دهنده نوآوری در هنر ایرانی است. شما وقتی به تابلو‌های استاد نگاه می‌کنید بازی‌های چرخشی و گَردان قلم بر تصاویر را به خوبی می‌بینید، در این آثار چشم در حال چرخیدن است.

هنرمند اگرچه می‌تواند از آثار اساتید بزرگ تقلید کند، اما بهتر است نظرپردازی کند و دیدگاه خود را در اثرش به کار گیرد. تغییر در هنر باید به گونه‌ای باشد که هنرمند در عین حفظ اصالت، دیدگاه و نظرات خود را به آن اضافه کند. بسیاری از هنرمندان به این سمت رفته‌اند و تا حدی موفق هم بوده‌اند، اما محتوا و عمق آثارشان به گونه‌ای بوده که زود فراموش شده‌اند مانند بسیاری از هنر‌های مدرن اروپایی که پشت سر هم آمد ولی هیچکدام پایدار نبود. 

الهام هنرمندان اروپایی از هنر شرقی

دلیل اینکه هنر ایرانی بر خلاف ایده‌پردازی‌های جدید اروپایی، ماندگار است، اصالت و غنای هنر شرقی است؛ این هنر به قدری عمیق است که به جرات می‌توانم بگویم هنرمندان خارجی از هنر‌های شرقی، به ویژه ایران، الهام گرفته و سبک‌های جدیدی را ایجاد کرده‌اند.

به عنوان مثال، ونگوک، نقاشی ایرانی را دیده و با نقطه‌پردازی‌های خاص خود در آن نوآوری ایجاد کرده و تأثیر عمیقی بر نقاشی‌های غربی گذاشته است یا موریس اشر، گرافیست اروپایی، از بافت‌های هندسی نقوش ایرانی و اسلامی الهام گرفته و با ترکیب آنها، حرکات انتزاعی جدیدی با نقوش پرنده و ماهی که شبیه چیدمان‌های نقوش هندسی ماست خلق کرد. هنر ما تا این حد غنی است که تنها به کمی تفکر و خلاقیت نیازمند است تا این نوآوری‌ها را ایجاد کرد.

یا شما می‌بینید در دوره تیموریان، هنرمندان با دقت به جزئیات سنگ‌ها و درختان توجه کرده و حرکات انسانی یا حیوانی را در کار‌های خود گنجانده‌اند. در مرحله اول این حرکات ریز در درخت‌ها دیده نمی‌شود، اما با کمی دقت می‌توان به آن پی برد یا مانند ابر که در ظاهر یک تکه ابر است، اما وقتی به آن خوب نگاه کنیم گویی اژد‌هایی درون ابر دیده می‌شود. هنرمند غربی این را دیده و از آن به سبک سورئالیسم رسیده است. مهم این است نوع حرکتی که انجام می‌شود برگرفته از هنر شرقی است و ما مثال‌های زیادی در این حوزه داریم.

اینکه هنرمندان ما مانند غربی‌ها به این کشف و شهود‌ها توجه نمی‌کنند باز هم به دلیل غنای هنر ایرانی و شرقی است. مثل این می‌ماند کسی که در کنار رودخانه زندگی می‌کند قدر آب را نمی‌داند و به بودن آن بی توجه است، اما کسی که در کویر زندگی می‌کند، هر قطره آب را گران‌بها می‌داند. بنابراین، ما باید ارزش هنر خود را بشناسیم و آن را با دقت و خلاقیت حفظ کنیم.