در روزهای اخیر، رایزنیها درباره اصلاح قیمت بنزین افزایش یافته و همزمان، شایعات متعددی درباره نرخ جدید بنزین منتشر شده است. بهعنوان مثال، روز پنجشنبه شایعاتی مبنی بر تعیین نرخ ۵هزارو ۵۰۰ تومانی بهعنوان نرخ سوم بنزین منتشر شد که البته توسط وزارت نفت تکذیب شد. انتشار اخبار ضدونقیض نشان میدهد که دولت سیاست واحد و منسجمی در این حوزه ندارد و این امر باعث سردرگمی مردم و تشدید شایعات شده است.
شرکت ملی پالایش و پخش اعلام کرده که یارانه بنزین سال گذشته ۱۶۸۰ همت بوده است. بهاینمعنا که دولت روزانه نزدیک به ۵ هزارمیلیارد تومان برای نگهداشتن قیمت ۱۵۰۰تومانی بنزین هزینه کرده است.
«جرد دایموند»، پژوهشگر، میگوید کشورها باید با مدیریت مناسب از همزمانی بحرانها جلوگیری کنند، زیرا برخورد چند بحران با هم میتواند منجر به شکلگیری ابربحران شود. در حالحاضر، دولت در حوزه انرژی با
تلاقی چند بحران مواجه است: ثابتماندن قیمت بنزین، رشد تورم، کسری بودجه، فشار واردات بنزین و نگرانی از اثرات تورمی اصلاح قیمت.
این مسئله نشان میدهد دولت در وضعیتی قرار گرفته که باید با اصلاح وضعیت موجود، از ابربحران جلوگیری کند. بااینحال نکته مهم در اجرای سیاستهای اصلاحی، نحوه همراهکردن جامعه با اصلاحات اقتصادی است.
بیتوجهی به این موضوع میتواند حتی بهترین برنامههای توسعهای را ناکام بگذارد. برای نمونه، میتوان به تجربه اصلاح قیمت بنزین در دولت دهم ودوازدهم اشاره کرد. در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۸ نیز قیمت بنزین دستخوش تغییر شد، با این تفاوت که در
سال ۱۳۸۹ دولت این کار را با اقناع افکار عمومی از ماهها قبل انجام داد، اما در سال ۱۳۹۸، دولت بهیکباره و بدون اقناع افکار عمومی بنزین را گران کرد. همین مسئله سبب افزایش نارضایتی از عملکرد دولت دوازدهم گردید. این تجربه نشان میدهد که هر اصلاح اقتصادی یا پروژه بزرگ برای موفقیت نیازمند جلب حمایت و اقناع گروههای مختلف است.
دولت چهاردهم پس از رویکارآمدن، شورای اطلاعرسانی را تشکیل داده تا با بهرهگیری از متخصصان و همکاری با رسانهها، افکار عمومی را اقناع کند؛ اما تاکنون، نشانهای از عملکرد مؤثر این شورا مشاهده نشده است. به نظر میرسد دولت باید شورا را فعالتر کند و بهجای اطلاعرسانی کلی، برنامهای هدفمند برای اقناع واقعی مردم طراحی کند.
{$sepehr_key_168538}
شفافسازی اثرات اصلاح قیمت بنزین، توضیح مزایای آن برای گروههای مختلف، ارائه بستههای حمایتی برای کاهش فشار اقتصادی بر مردم و مشارکت فعال رسانهها در فرایند اطلاعرسانی و اجرا. تنها با چنینرویکردی، مسیر اصلاح قیمت حاملهای انرژی میتواند هموار شود و ازسردرگمی عمومی کاسته شود.
درنهایت باید در نظر داشت که سیاست اقناع تنها زمانی کارآمد خواهد بود که همزمان با کوشش برای افزایش سرمایه اجتماعی دولت پیش برود. در فضایی که اعتماد عمومی تضعیف شده باشد، حتی دقیقترین توضیحات و شفافترین اطلاعات نیز قدرت اقناع ندارند.
مردم زمانی حرف مسئولان را میپذیرند که احساس کنند تصمیمگیریها منصفانه، شفاف و فارغ از منافع پنهان است؛ بنابراین اقناع و ترمیم سرمایه اجتماعی باید دو مسیر همزمان و مکمل باشند؛ بدون این همراهی، اصلاح قیمت حاملهای انرژی نیز با بیاعتمادی مردم مواجه خواهد شد.