آذرماه سال۱۳۵۸ و حتی پیش از آغاز جنگ تحمیلی که معمار کبیر انقلاب اسلامی از یک ارتش بیستمیلیونی متشکل از جوانانی مؤمن و سلاحبردست سخن گفتند و تأکید کردند که کشوری با چنینارتش بیستمیلیونی آسیببردار نیست، شاید کمترکسی گمان میکرد که این فرمان، با سرعتی که کمتر تصور آن میرفت، به سیلی از جوانان پرشور و متعهد مبدل شود که مرد و مردانه و در کنار نظامیان کارآزموده، به میدان نبردی نابرابر با همه ابرقدرتهای شرق و غرب عالم قدم بگذارند و چنان ایستادگی کنند که در نهایت، سرنوشت این جنگ به پیروزی جمهوری اسلامی منجر شود و نبرد قهرمانانه جوانان ایران اسلامی، اینگونه بر صفحات تاریخ ماندگار شود؛ جوانانی که حتی پایان جنگ تحمیلی هشتساله را پایان کار خود ندانستند و میدان را خالی نکردند تا همانگونهکه دشمنی دشمنان با انقلاب اسلامی باقی مانده، آنها نیز در عرصههای مختلف این میدان پیکار بمانند و نگذارند گزندی متوجه ایران و ایرانیان شود.
اینچنین بود که تشکیلاتی که با نام اولیه «سازمان بسیج ملی» و در اجرای فرمان امام خمینی (ره) برای پیشگیری و مقابله با هرگونه تهدید و تجاوز نظامی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و سوانح طبیعی به وجود آمده بود و پس از آن و با آغاز جنگ تحمیلی در دیماه۱۳۵۹ با عنوان بسیج مستضعفین به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ملحق شد، به نهادی از متن مردم تبدیل شد که نهتنها در عرصههای دفاعی و نظامی، بلکه در هر عرصه و جایگاهی که نیاز به حضور همگانی همه ایرانیان بود، با عنوان «بسیج» پا به میدان گذاشت و مسائل و مشکلات آن عرصه را حلوفصل کرد.
تفکر بسیجی، به تفکری الهامبخش در مکتب انقلاب اسلامی مبدل شد که سهمی بیبدیل در همه عرصههای پیشرفت انقلاب اسلامی و صدور این تفکر به اقصینقاط عالم داشته است.
جوهر وجودی بسیج، نهتنها در نگهبانی از مرزهای جغرافیایی، بلکه در ایفاینقش فعال و داوطلبانه در سازندگی و خدمترسانی به ملت نهفته است. تفکر بسیجی، اندیشهای است که در آن، هر بحران فرصتی برای خدمت بیمنت به محرومان و مستضعفان تلقی میشود. این تفکر به هر فردی که دل در گرو آرمانهای انقلاب دارد، این باور را میبخشد که در هر جایگاه و عرصهای، میتواند منشأ خیر و تحول باشد.
بسیج، تجلی حضور اقشار مختلف مردم در صحنههای نیاز انقلاب است؛ از دانشجو و طلبه گرفته تا پزشک و مهندس، از اصناف و بازاریان تا کارگر و کشاورز؛ حضوری که نیروی عظیم و پنهان ملت را در میدان عمل آشکار میکند. اهمیت بسیج در دوران پس از دفاع مقدس، در تبدیلشدن آن به یک سرمایه عظیم اجتماعی است که دامنه فعالیت خود را به حوزههای اقتصاد مقاومتی و محرومیتزدایی گسترش داد.
در این نگاه، بسیجیان عرصه سازندگی، با رویکردی جهادی و کاملا مردمی، به قلب مناطق محروم قدم میگذارند تا با تکیه بر توان درونی و اتکا به دانش بومی، چالشهای زیرساختی و معیشتی را برطرف کنند.
فعالیت بسیج در عرصه سازندگی، نماد عینی ایمان و عمل است. این فعالیتها تنها شامل کمکهای مقطعی نیست، بلکه بهمعنای ایجاد توانمندیهای پایدار برای جوامع محلی است. روحیه بسیجی در عرصه سازندگی، بر مداومت در جهاد خدمترسانی و توانمندسازی متمرکز است؛ جهادی که در آن هدف اصلی، توانمندسازی محرومان، خودکفایی دربرابر تحریمهای ظالمانه و نهادینهسازی روحیه «ما میتوانیم» در کالبد جامعه است.
{$sepehr_key_168804}
بسیج با این رویکرد، درواقع مسئولیتپذیری اجتماعی را به یک فرهنگ عمومی تبدیل کرده و نشان داده است که با حضور مردم، میتوان از سد بزرگترین مشکلات نیز عبور کرد.
بسیج، همچنین به عنوان مظهر وحدت و همدلی، در حوادث و بلایای طبیعی، پیشگام کمکرسانی و مدیریت بحران است؛ حضوری بموقع، سازماندهیشده و برآمده از عمق مردم. این حضور، نشان میدهد که بسیج، سازمانی است که برای روزهای سخت مردم و نظام، ذخیره شده و نشان داده است که هیچ بنبستی در مسیر حرکت انقلاب اسلامی وجود ندارد.
اما هفته بسیج تجلیل از یک فرهنگ حیاتبخش است؛ فرهنگی که تکیهگاه اصلی ملت و پشتوانه محکم انقلاب اسلامی است. امروز، تحقق اهداف کلان بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، در گرو تعمیق و گسترش این تفکر جهادی و انقلابی در تمام شئون کشور است و بسیج، همچنان همان ارتش بیستمیلیونی است که رهبر کبیر انقلاب وعده داد؛ ارتشی که ضامن پیشرفت و اقتدار ایران اسلامی در برابر تمام دشمنیها در هر عرصهای خواهد بود.