کروه ورزش|شهرآرانیوز، در نگاه نخست، مقایسه رفتار کارلوس کیروش پس از جامجهانی ۲۰۱۴ با رویکرد امیر قلعهنویی در آستانه جامجهانی پیشِ رو (۲۰۲۶)، تصویری روشن از تفاوت فلسفه مربیگری این دو چهره را نشان میدهد.
کیروش، صرفنظر از موافقان و مخالفانش، یک اصل غیرقابل انکار را در فوتبال حرفهای رعایت کرد: زمان برای هیچ نسلی نمیایستد. او خیلی زود فهمید که تیم ملی ایران برای تداوم رقابت در سطح جهانی به خون تازه نیاز دارد.
به همین دلیل بدون تعارف، بدون محافظهکاری و بدون درگیر شدن با جایگاه و نام بازیکنان، از نسل جام جهانی ۲۰۱۴ گذر کرد و تیمی ساخت که بتواند چهار سال بعد سرعت، انگیزه و کیفیت بیشتری ارائه دهد.
اما رفتار امیر قلعهنویی عملاً نقطه مقابل این نگاه است. او زمان کافی برای جوانسازی داشت؛ فرصتهایی که در اردویهای متعدد، بازیهای دوستانه و مسابقات رسمی در اختیارش قرار گرفت، میتوانست آغازگر یک تغییر اساسی باشد.
اما ترس از نتیجهنگرفتن و نگرانی از واکنش رسانهها و افکار عمومی باعث شد عملاً هیچ اقدام جدی برای تغییر نسل صورت نگیرد. قلعهنویی در عمل خود را گروگان بازیکنانی کرده که بخش قابل توجهی از آنها سالهاست در تیم ملی حضور دارند، اما انگیزه، انرژی و چشمانداز آیندهای درخشان برایشان قابل تصور نیست.
نامهایی مانند شجاع خلیلزاده، محمدحسین کنعانیزادگان، سعید عزتاللهی، علیرضا جهانبخش، رامین رضاییان، روزبه چشمی و چندین بازیکن دیگر، سالهاست به ستونهای ثابت تیم ملی تبدیل شدهاند، اما بسیاری از آنان به نقطهای رسیدهاند که افت طبیعی عملکرد یا کاهش انگیزهشان قابل انکار نیست. همین وضعیت درباره ستارههای بزرگتر مثل مهدی طارمی نیز صدق میکند؛ بازیکنانی که بعید نیست بعد از جام جهانی آینده جایی در تیم ملی نداشته باشند و همین موضوع انگیزهشان را تحت تأثیر قرار میدهد.
تیم ملی برای آینده نیازمند بازیکنانی است که هنوز چیزی برای اثبات دارند، تشنه فرصتاند، و میخواهند مسیر حرفهایشان را با درخشش در مسابقات بزرگ بسازند. نگه داشتن طولانیمدت نسل قبلی نهتنها کمکی به نتیجهگیری نمیکند، بلکه در بلندمدت ساختار تیم ملی را فرسوده میکند. مهمتر از همه اینکه فرصت انتقال تجربه از نسل قدیم به نسل جدید، هنگامی از دست میرود که نسل جدید اصلاً فرصت حضور پیدا نکند.
شگفتانگیزترین نکته درباره عملکرد قلعهنویی این است که میداند تغییر نسل یک ضرورت است، اما همچنان از آن دوری میکند. این محافظهکاری ممکن است تیم ملی را در کوتاهمدت از فشار انتقاد حفظ کند، اما در بلندمدت آینده فوتبال ایران را تهدید خواهد کرد. تیم ملی نیازمند شجاعت است؛ شجاعتی که در سالهای پس از ۲۰۱۴ دیده شد، اما امروز به طرز نگرانکنندهای غایب است.
یادمان نرود که تیم ملی در جام جهانی ۲۰۱۸ دیگر بازیکنانی همچون حقیقی، منتظری، صادقی، نکونام، تیموریان و... را در ترکیب خود نداشت. بازیکنانی که شاید اگر قلعه نویی بالای سرشان بود ازامتیاز ویژهای برای همراهی تیم ملی برخوردار میشدند.
قلعهنویی فرصتهای بسیاری را سوزانده است و اکنون نیز دیگر زمان کافی در اختیار نیست مگر آنکه تفییرات اجباری در تیم ملی ایجاد شود. او به حدی به بازیکنان قدیمی تیم ملی وابسته است که همچنان بازگشت علیرضا جهانبخش را انتظار میکشد.
{$sepehr_key_168983}