مرجان اسماعیلی - وقتی وارد مدرسه جدید میشویم، هیچکس را نمیشناسیم و احساس تنهایی میکنیم. در این زمانها اصلا نباید بترسیم زیرا میتوانیم با کمک بزرگترها و سعی و تلاش خودمان از عهدهاش بربیاییم.
من این مدرسه جدید رو دوست ندارم. هیچ دوستی ندارم. معلمها رو هم نمیشناسم. خیلی سخته.
دخترم هر جای جدیدی اولش سخته اما کمکم با بقیه آشنا میشی و دوست پیدا میکنی.

ستایش جان! میتونی فردا با معلمتون صحبت کنی و بگی که تازه اومدی این مدرسه و ازش کمک بخوای.
باشه مامان. روم نمیشه، اما امتحان میکنم.

سلام خانم. میخواستم ....بگم....عه....من...تازه ...اومدم این مدرسه....
سلام عزیزم. چقدر خوب که گفتی. زنگ بعد من به بچهها معرفیات میکنم. حتما کسی رو هم نمیشناسی؟
نه خانم!

بچهها میخوام یک دوست جدید رو بهتون معرفی کنم. ستایش از یک مدرسه دیگه اومده اینجا. ازتون میخوام که باهاش دوست باشین و اگر نیاز به کمکتون داشت بهش کمک کنین.

میشه لطفا بوفه رو بهم نشون بدی؟
آره حتما منم میخوام برم بوفه چیزی بخرم....

ستایش میخوای بیای تو گروه ما؟ یک نفر کم داریم.
زود باش
ستایش ....
الان بازی شروع میشه.

خونه ما نزدیکه میدونه. خونه شما کجاست؟
خونه ما هم نزدیک همون میدون تو کوچه است. خوبه پس مسیرمون یکیه.

سلام مامانبزرگ! خوبی؟ راستی کلی دوست جدید پیدا کردم. مدرسهمون یک حیاط بزرگ و قشنگ داره. تازه قراره هفته دیگه بریم اردو حتما خیلی خوش میگذره!
