به گزارش شهرآرانیوز، چادرش را روی صورتش میکشد، اما پیش از آن، دوباره نگاهی به «یافاطمه»ای میاندازد که روی پرچم سبز مخملی، پررنگ و باشکوه میدرخشد. اشک روی گونههایش میلغزد و دلش پر میکشد سمت ضریحی که چهارده قرن است شیعیان برای نبودنش سوگوارند و به نام صاحبش حاجت میگیرند.
صدای زنگ که بلند میشود، زنی آنطرف در میان همهمه و ویژویژ چرخهای خیاطی میگوید: «بیایید طبقه بالا.» پلههای باریک و سنگی کارگاه، راه را نشان میدهند؛ صدای چرخها بهترین راهنماست.
به طبقه بالا که میرسم، بیاختیار چشمم دور اتاق میچرخد. در میان انبوه پرچمها و پردههای مخملی سبز و سیاه، نامهای نورانی ائمه(ع)، گلدوزیها و حاشیههای رنگارنگ، مرا به یاد تکیههای قدیمی و روضههای خانگی میاندازد. یکی نخ قرمز را در پیچوخم نام حضرت زهرا(س) میچرخاند، دیگری «الف» ابوالفضل(ع) را با نخ سبز روی پارچه ثبت میکند و آنیکی با شابلون، نام ائمه(ع) را بر سفرههای صلوات میاندازد.
اینجا بوی معصومیت میدهد؛ نه فقط برای فضای کارگاه، بلکه، چون بچههای کارگاه با وضو میآیند، با وضو کار میکنند و با وضو بازمیگردند.
{$sepehr_key_169150}
به کارگاه پرچمدوزی «المنتظر» آمدهام تا با زنی آشنا شوم که بیست سال است نامهای مقدس را بر پردهها، پرچمها و سفرههای نذری میدوزد.
زهرا حکیمزاده، باوجود تحصیل در رشته حسابداری، هیچگاه وارد حرفهاش نشد؛ او راهی را برگزید که با ایمان و اعتقادش گره خورده بود.
میگوید: «برادرم در بازار رضا(ع) کار میکرد و گاهی پرچمها را برای کارهای خیاطی به خانه میآورد. همانجا علاقهمند شدم. یک شغل مذهبی که با نام ائمه(ع) سروکار دارد، ایمان آدم را قوی میکند و روی زندگی اثر میگذارد. برای زندگی من که برکت داشته؛ هیچوقت در مخارج گیر نکردهام. اولش برای هزینه زندگی آمدم، اما بعد از یادگرفتن کار، محیط معنویاش برایم مهمتر شد.»
او هنر پرچمدوزی را نزد سیدعلی فعال، از استادان این حرفه آموخته و در کنار برادرش خموچم کار را یاد گرفته است.
«حدود دو ماه طول کشید تا کار را یاد بگیرم. البته همه چیز با تجربه و تمرین به دست میآید. اول از حاشیهدوزی شروع کردم؛ چند ماه فقط حاشیههای سهگوش و نیممتری میزدم. دسته چرخ مثل قلم در دست هنرمند است؛ دوخت اسامی، مهارت و دقت زیادی میخواهد.»
بعد از آن، قاتزدن– دوخت نوشتههای روی پرچم – را یاد میگیرد.
«پرچمهای آنتن خودروها بیشتر «یا حسین(ع)» و «یا ابوالفضل(ع)» بود. اوایل نام حضرت ابوالفضل(ع) سختتر بود، اما کمکم دستم راه افتاد. دوخت خطوط پیچدار همیشه سختتر است؛ حتی با بیست سال سابقه هم گاهی کار جدید برایم چالش دارد.»
خانم حکیمزاده باوجود سختیها، محیط کارش را عاشقانه دوست دارد.
«محیط کارمان زنانه و صمیمی است. صحبتهایمان اغلب درباره موضوعات مذهبی است. همیشه با وضو پای کار مینشینیم و در روزهای شهادت، هنگام کار حتما روضه پخش میکنیم. پیش آمده وسط کار دلنگران بودهام، متوسل شدهام و جواب گرفتهام؛ مخصوصاً هنگام دوخت "یا زهرا(س)"».
او پرچمهای زیادی دوخته و بسیاری از آنها را در مراسم مختلف زیارت کرده است.
«پرچمهای زیادی از حرمها برای تبرک پیش ما آوردهاند. بارها پیش آمده کارم را جایی ببینم؛ اما لذتبخشترین لحظه زمانی بود که پرچمی را که بیست سال پیش به یاد پدرم به هیئتی هدیه داده بودیم، دوباره دیدم. نام پدرم زیر آن دوخته شده بود و همه خاطرات زنده شد.»
او حالا تصمیم گرفته پرچمی هم به نام خودش بدوزد. «زندهماندن نام انسان در مراسم ائمه(ع)، حتی اگر دیگران نشناسندش، سعادتی است که حسناتش باقی میماند.»