مادرانه

هر سال فاطمیه که می‌شود، خادمان حرم آستین‌ها را بالا می‌زنند تا حرم فرزندش را به احترام مادر، سیاه‌پوش کنند. امسال به دلمان افتاد مراسم سیاه‌پوش شدن حرم مطهر و رواق امام خمینی (ره) که محل اجرای برنامه‌هاست، با حضور و همراهی مادران شهدا انجام شود. مقدمات کار فراهم شد و جمعی از مادران و همسران شهدا صبح مراسم آمدند. هر کدام در بغل قاب عکسی داشتند و بر زبان، حرف دلی با امام رئوف. مادران شهدا آمده بودند تا حرم پسر را برای عزای مادر شهیدش، سیاه‌پوش کنند.

چشم‌ها بارانی بود. از مادران شهدای دفاع مقدس تا مادران شهدای جنگ دوازده‌روزه. کتیبه‌های عزای فاطمیه یکی یکی باز می‌شد و نوای یا زهرا (س) رواق را عطرآگین می‌کرد.

از گوشه رواق، مادری با چادری رنگی، خودش را به کناره مراسم رسانده بود. چند مهر و تسبیح در دست داشت و مشتاقانه مادران شهدا را می‌نگریست.

از یکی از خادمان خواسته بود که بگذارد مهر‌ها و تسبیح‌ها را برساند به دست مادران شهدا. گویی نذری داشته باشد و اصرار به انجامش.

خلاصه زبان دل باز می‌کند که سالیانی مقیم آمریکاست و برای زیارت آمده است حرم آقا. در این چند روز حرف‌ها داشته با امام و خواسته‌ای داشته از حضرتش. نیت می‌کند مهر و تسبیحی بخرد و در حرم به زائران هدیه دهد تا آقا نظری کند. این چند روز که آمده بود زیارت، در حرم گشته بود و هنوز دلش آرام نشده بود؛ تا امروز از مسیری غیر از مسیر معمولش در حرم راهی زیارت می‌شود که در رواق امام خمینی (ره) با حضور مادران شهدا رو‌به‌رو می‌شود. دلش پر می‌کشد. چشم‌های مادران شهدا، چشم‌هایش را بارانی می‌کند.

{$sepehr_key_169706}

مادران حرف دل هم را می‌فهمند، حتی نیاز به حرف زدن هم ندارند، چشم‌ها با هم حرف می‌زنند. حرف‌های مادرانه.

مادر ساکن آمریکا، مهر و تسبیحی را که خریده بود، هدیه داد به مادران شهدا و چفیه یکی از مادران شهدا را به تبرک طلب کرد. تحفه‌ای که چند روز در طلبش بود تا به یادگار با خود ببرد، بالاخره پیدا شد. تحفه‌ای که به دلش بنشیند و آرامش کند. تحفه‌ای از حرم امام رئوف برای مادری که از آن سوی دنیا آمده است تا حاجتش را با امام در میان بگذارد.

*حرم‌نامه؛ روایت حال‌و‌هوای زائران حرم علی بن موسی‌الرضا (ع) است از دریچه نگاه خادمان بارگاه ملکوتی امام رئوف.