به گزارش شهرآرانیوز، ۱۵ شهریورماه ۱۴۰۴، خبر انتصاب ارمغان احمدی به عنوان سرمربی تیم نوجوانان ایران منتشر شد؛ انتصابی که از همان ابتدا نشانههای یک تصمیم عجولانه، محفلی و فاقد معیارهای حرفهای را در خود داشت.
علی تارقلیزاده، مدیر فنی و توسعه فدراسیون فوتبال، در دفاع از این انتخاب از بررسی ۲۵ گزینه، مطالعه برنامهها و ارائه پنج نام نهایی به رئیس و دبیرکل فدراسیون سخن گفت؛ ادعایی که در عمل، نهتنها قابلباور نبود، بلکه با نتایج تلخ تیم نوجوانان در مسابقات قهرمانی آسیا در هند، کاملاً بیاعتبار شد.
آنچه در میدان اتفاق افتاد، آشکارا نشان داد که انتخاب احمدی نه بر اساس کارنامه، تجربه و شایستگی، بلکه بر پایه روابط، سفارشها و سازوکارهای غیرشفاف مدیریتی بوده است. شخصی که کارنامهای فراتر از هدایت تیمهای پایه سپاهان نداشت، ناگهان به نیمکت حساس تیم نوجوانان ایران رسید؛ تیمی که مسیر رشد نسل آینده فوتبال کشور است. نتیجه چه شد؟ حذف از مرحله مقدماتی، شکست مقابل هند و ثبت یکی از تلخترین نتایج تاریخ فوتبال پایه ایران.
این اولینبار نیست که فوتبال پایه قربانی سیاستگذاری غلط و انتخابهای غیرکارشناسی میشود. سال گذشته نیز تجربه مشابهی با هدایت چمنیان رخ داد و اکنون همان چرخه اشتباه تکرار شده است. تفاوت، اما اینبار در آن است که فوتبال ایران پیش از این نیز زیر فشار ناکامیهای متعدد در ردههای مختلف قرار داشت و این شکست تنها به فهرست بلند ناکامیها اضافه شد.
تیم ملی بانوان به ازبکستان باخت، تیم ملی فوتسال زنان از جام جهانی حذف شد و تیم بزرگسالان مردان نیز در آستانه جام جهانی، با نتایج ناامیدکننده – ازجمله شکست دوباره مقابل ازبکستان – امیدهای هواداران را به حداقل رسانده است.
فدراسیون فوتبال در شرایطی بحرانی قرار دارد؛ نه در تیمهای پایه نشانی از برنامهریزی دیده میشود، نه در بانوان و نه در بزرگسالان.
شکستهای سریالی در همه ردهها نتیجه مستقیم سیاستهای اشتباه، رویکردهای غیرحرفهای و سپردن مسئولیتها به افرادی است که نه تجربه کافی دارند و نه چشمانداز مشخصی برای توسعه فوتبال کشور ارائه میکنند.
{$sepehr_key_170693}
حضور افرادی مانند تارقلیزاده که در جایگاههای حساس فنی قرار گرفتهاند، اما خروجی تصمیماتشان تنها ناکامی است، نشاندهنده عمق بحران مدیریتی در فوتبال ایران است.
اینکه برای نخستینبار در تاریخ، فوتبال پایه ایران شکست مقابل هند را تجربه کرده، زنگ خطری جدی است. این شکست حاصل یک بازی بد نیست؛ حاصل یک ساختار معیوب، فقدان برنامهریزی، انتخابهای سفارشی و بیتوجهی به معیارهای حرفهای در اداره فوتبال کشور است. اوج فاجعه آنجا است که رئیس کمیته جوانان فدراسیون فوتبال نیز در انتخاب احمدی نقشی نداشت و درواقع مسئولان فدراسیون فوتبال فوتبال نظری از رئیس کمیته نخواستهاند که این موضوع را میرشاد ماجدی یک بار بی پرده در یک مصاحبه عنوان کرد.
فوتبال ایران امروز حاصل تصمیمهای دیروز مدیرانی است که همچنان بر مسند امور تکیه زدهاند و تغییری در نگاه و عملکرد خود نمیدهند.
فدراسیون فوتبال باید بداند که ادامه این مسیر تنها به ویرانی بیشتر منجر میشود. اگر تغییری بنیادین در سیاستها، سازوکارها و نحوه انتخاب مربیان و مدیران صورت نگیرد، آیندهای روشن برای هیچیک از تیمهای ملی – نه نوجوانان، نه بانوان و نه بزرگسالان – قابل تصور نخواهد بود.
فوتبال ایران نیازمند اصلاح فوری، شفافیت، شایستهسالاری و کنار گذاشتن روابط و سفارشهاست؛ زیرا در غیر اینصورت، ناکامیهای تلخ امروز، تنها آغاز دوران تاریکی طولانیتر خواهند بود.