سالهای نهچندان دور، وقتی دربی تهران برگزار میشد، صد هزار صندلی ورزشگاه آزادی تنها بخشی از ظرفیت واقعی این بازی بود. جمعیتی بیش از ۱۲۰ هزار نفر در ورزشگاه حضور پیدا میکردند؛ روی سکوها، در راهروها، کنار پیست تارتان و هر جایی که میشد ایستاد و بازی را دید. آن روزها دربی یک آیین شهری، یک رویداد ملی و یکی از پرشورترین صحنههای اجتماعی ایران بود. حتی با اعمال استانداردسازی و صندلیگذاری، هنوز ۸۰ تا ۹۰ هزار نفر در هر تقابل سرخابیها به ورزشگاه میآمدند و هزاران نفر پشت درهای بسته حسرت حضور میکشیدند.
اما حالا در دربی ۱۰۶ با واقعیتی تلخ روبهرو هستیم: فقط ۸۶۰۰ تماشاگر اجازه حضور دارند؛ عددی که برای یکی از بزرگترین دربیهای آسیا مضحک است. از این تعداد هم حدود ۱۵۰۰ نفر سهم بانوان است و جمع کوچکی از عکاسان و خبرنگاران هم اضافه میشوند. این یعنی سقوط آزاد یک میراث فوتبالی؛ فروکاستن یک رویداد باشکوه هزاراننفری به مسابقهای کمرمق و خالی از روح. آنچه امروز میبینیم، نتیجه مستقیم سیاستهای غلط، مدیریت ناکارآمد و بیاعتنایی مزمن به مهمترین رکن فوتبال؛ تماشاگر است. واقعاً چه کسی تصمیم گرفته فوتبال ایران را از نفس بیندازد؟ چرا استادیوم آزادی بعد از اینهمه سال هنوز آماده نیست؟ چرا دربی که باید در خانه خودش برگزار شود، به ورزشگاهی دیگر منتقل میشود؟ آیا مسئولان واقعاً قصد دارند محبوبترین ورزش کشور را تضعیف کنند یا بهگونهای برنامهریزی شده و هدفمند، فوتبال را از شور و هیجان تهی میکنند؟ این تصمیمها اگر اشتباه و بیتدبیری نیست، پس چیست؟
امروز دربی ۱۰۶ دیگر آن بازی نفسگیر و پرهیجان گذشته نیست و این سقوط، حاصل بیتوجهی به زیرساختها، نداشتن برنامه و نادیده گرفتن خواست میلیونها هوادار است. فوتبال ایران نه از نبود استعداد رنج میبرد، نه از کمبود هوادار؛ از بیتدبیری رنج میبرد و از مدیریتی که با هر تصمیم غلط، فاصله ما را با فوتبال حرفهای بیشتر میکند.
این زنگ خطر جدی است؛ نه برای یک بازی که برای آینده فوتبال ایران. اگر تماشاگر را حذف کنند، فوتبال هم حذف میشود. این قانون نانوشته، اما بدیهی است؛ قانونی که مدیران فوتبال ایران هنوز نفهمیدهاند یا شاید نمیخواهند بفهمند.
{$sepehr_key_171097}