به گزارش شهرآرانیوز، طی چند ماه گذشته، ویدئوهایی در شبکههای اجتماعی منتشر شده است که در آن، افرادی در مراسم ترحیم به اجرای حرکات موزون خاصی همراه با موسیقی میپردازند که به رقص سماع شناخته میشود؛ آئینی که طبق شواهد تاریخی مربوط به رسوم مذهبی صوفیان است و برای ایجاد حال معنوی، مجالس رقص سماوی را برگزار میکردند. در یکی از این ویدئوها که اخیرا پربازدید بوده شاهد حرکات موزون مرد سالمندی با محاسن و لباس سپید با موسیقی در یک مجلس ختم هستیم که مورد توجه و محل بحث کاربران شبکههای اجتماعی قرار گرفته است. همین موضوع باعث شد به سراغ بررسی این ماجرا برویم و اجرای رقص سماع در مراسم ترحیم از منظر تاریخی، فرهنگی و دینی را بررسی کنیم تا ببینیم آیا این رسم آئینی، اصالت معنایی دارد یا خیر؟ دلیل بروز و ظهور آن چیست و چه اثراتی بر جامعه خواهد داشت؟ اینها سوالهایی است که در این گزارش به آن پاسخ داده شده است البته با این توضیح که پرداختن چنین موضوعی با توجه به اینکه، محور اصلی آن انسان و رفتارهای انسانی است میتواند ابعاد گسترده و متفاوت دیگری نیز داشته باشد و جمع همه آرا در یک گزارش نمیگنجد.
بدون شک یک سوی برگزاری مراسم ختم برای عزیزی که از دست رفته و دیگر بین ما نیست، در کشور ما جنبه دینی دارد که به طور عموم، در ایران برگزار میشود که ابتدا سعی کردیم برگزاری مراسم ترحیم را از این منظر، روشن کنیم.
حجتالاسلام قاسم سوری، پژوهشگر دینی با بیان این مطلب که برگزاری مراسمهای تعزیه و ترحیم بعد از فوت انسانها در تمامی ادیانها وجود دارد، میگوید: اجرای مراسم ترحیم با کیفیتی که همه جا مرسوم است در تفکر اسلامی و از منظر دینی، با اهداف تربیتی همراه است؛ از جمله اینکه انسانها در این مراسمات شرکت میکنند تا متوجه شوند دنیا محل بقا و میدان مسابقه برای حذف یکدیگر به خاطر منافع خود نیست. قدر یکدیگر را بدانند و انسان دوستی به جای مال دوستی و دنیا پرستی بیشتر شود. برگزاری مراسم ختم بیش از آنکه برای مردگان مفید باشد به کار زندهها میآید. افرادی که در مراسم فوت دیگران شرکت میکنند دچار همگرایی درونی با افراد فامیل و ابراز محبت و عشق به زندهها میشوند و مباحث تربیتی و دینی خود را جدیتر میگیرند.
حجتالاسلام سوری با اشاره به سابقه تاریخی برگزاری مراسم ترحیم در زمان صدر اسلام، تصریح میکند: پیامبر اکرم (ص) بعد از آنکه عمویشان حمزه به شهادت رسید فرمودند عدهای در مدینه جمع شوند و برای حمزه عزاداری کنند. این به دلیل این است که با یاد مرگ، دلهایشان به هم نزدیکتر شود و تا زنده هستند قدر یکدیگر را بهتر بدانند. از طرفی برگزاری این مراسمها تکریم فردی است که زمانی با او زندگی میکردند و قصد دارند یاد او را زنده نگهدارند و با ذکر صلوات و آیات قرآن، ثواب و خیراتی هم به فرد متوفی برسانند.
{$sepehr_key_171446}
این پژوهشگر و مدرس دینی بیان کرد: برگزاری رقص سماع در مراسم ترحیم عزیزی که دیگر نیست علاوه بر اینکه در اسلام نیامده است باعث میشود کارکردهای تربیتی این مراسم نیز از بین برود و افراد به جای توجه به مرحوم و همدلی با بازماندگان، این حرکات را تماشا میکنند. اینها در واقع حرکات سمبلیکی است که در تربیت انسان نقش ندارد و برای متوفی هم بی فایده است. اسلام نیز چنین نگاهی را نمیپذیرد و آن را بدعت و مایه غفلت افراد میداند نه همگرایی، محبت و انس بیشتر اعضای خانواده با یکدیگر.
وی با بیان این مطلب که شیوههای متفاوت در اجرای مراسمات مانند این موضوع، چنان نیست که بگوییم میان عموم مردم رایج شده است و عده اندکی به آن دچارند افزود: واقعیت این است که چنین مراسماتی در کشور ما زیاد نیست ولی به دلیل متفاوت بودن و اشتراک گذاری بالای آن در شبکههای اجتماعی، گمان میکنیم رواج یافته است. دشمن با ایجاد اشکالی متفاوت و خارج از عرف و دین در حوزه سبک زندگی به دنبال زیرسوال بردن ساختارهای اسلامی است تا کمکم چندگانگی در فرهنگ و چنددستگی رفتاری در مردم ایجاد شود و از یکدیگر فاصله بگیرند و در نهایت، اتحاد و هویت فرهنگی خود را از دست بدهند. از طرفی ناآگاهی و جهل مردم نیز به ایجاد فرمهای رفتاری غیردینی و فرهنگی دامن میزند که میخواهند مورد توجه قرار بگیرند و برای دستیابی به آن، از روشهای متفاوت استفاده میکنند.
جواد نوائیان رودسری، تاریخپژوه مشهدی نیز درباره ریشهها و تاریخچه سماع یا رقص سماوی میگوید: ریشه تاریخی سماع شاید به قبل از اسلام بر گردد که این فعالیتها در طول تاریخ بیشتر ساختاری مذهبی داشته و معتقد بودند با استفاده از سماع که ترکیبی از حرکت بدن، موسیقی و احیانا اضافه کردن اذکار و اوراد بود میتوانند رشد معنوی کنند؛ حتی این رفتارها در مذاهب ابتدایی مانند مذهب «شَمَنی» که امروزه نیز در مناطقی مانند مغولستان شاهدش هستیم وجود داشته است و از آن به عنوان یک فرایند مذهبی استفاده میکردند.
نوائیان رودسری تاریخچه ورود سماع به ایران را اینگونه بیان میکند: احتمال زیاد این الگو از هندوستان وارد شده است که در سبک آئینی آنها، ترکیب موسیقی با فعالیتهای مذهبی وجود دارد، زیرا در دوره ساسانیان، با ورود خنیاگران هندی، ترکیب موسیقی و فعالیتهای مذهبی در ایران به ویژه در دوره بهرامگور رشد میکند و اذکار و اوراد، احتمالا بعد از ورود اسلام به ایران، به آن اضافه شده است.
این پژوهشگر تاریخی با بیان اینکه سماع، نیازمند ترکیب چند چیز با یکدیگر است که شامل حرکت موزون مبتنی بر موسیقی و خواندن شعر و اوراد است میافزاید: گزارشهایی مبتنی بر متون تصوف وجود دارد که از قرن چهارم و پنجم، حرکات موزون همراه با ذکر اورراد، به صورت محدود وجود داشته و در دورههای بعد، به ویژه در قرن هشتم و با نگاه ویژهای که مولوی به آن داشته، سماع به شکل کنونی و با لباسها و ریتمهای مشخص و حرکات موزون توسعه یافته است؛ البته گفته شده قبل از مولوی، جنید بغدادی و امام غزالی نیز به سماع توجه داشتهاند.
نوائیان تاکید میکند: باید توجه داشت که استنادهای تاریخی به متون صوفی، غالباً ضعیف و غیرمستند هستند به دلیل اینکه بسیاری از آنها در ضبط تاریخ، نه دقت دارند و نه دقت را در مستندات تاریخی لازم میدانند به همین دلیل، متون تاریخی که مینوشتند مملو از شبهات و اشتباهات تاریخی است و نمیتوان به آنها تکیه کرد. متون تاریخی صوفی بر خلاقیت و روایتهای شخصی استوارند که ممکن است صحت نداشته باشند. مثلا، روایتهایی درباره دستور مولانا به اجرای سماع یا اینکه پس از مرگ او، مجلس سماع برگزار میکردند وجود دارد اما؛ از نظر تاریخی قابل استناد نیستند و بیشتر جنبه افسانهای دارند.
این مدرس و پژوهشگر همچنین به تفاوت میان سماع در قالبهای اولیه و شکلهای رایج امروزی اشاره میکند و میگوید: نمونههای امروزی که در کشور ما دیده شده مخصوص به طایفه مولویه است که بنیانگذار آن جلالالدین محمد بلخی و حدود قرن هشتم تا نهم است و ظاهرا طبق آنچه خودشان مدعی هستند مولوی به سماع ارادت ویژهای داشته و سعی میکرد به آن توجه خاصی داشته باشد، اما با این حال، باز هم تاکید میکنم به طور کلی گزارشهای صوفیه نه تنها درباره سماع که در هر حوزه دیگری، چندان قابل اتکا نیست و تمام گزارشهایی که درباره مولانا آمده است هیچ کدام از نظر تاریخی، رگ و ریشه ندارد؛ یعنی به راحتی میتوان این گزارشها و دیگر ابعاد خاصی که در مورد سماع وجود دارد را زیر سوال برد.
نوائیان درباره انتساب رقص سماع بعد از مرگ از سوی مولانا توضیح میدهد: تنها یک گزارش از مولوی برای سماع داریم که آن نیز برای مجالس ختم و حتی سرور استفاده نمیشد و الان نیز آنچه برگزار میشود از جمله در کشور ترکیه به همین شکل است. سماع، سلسله اطوارهایی برای ارتقای ساختار معنوی و ایمانی افراد بوده است و خارج از این موضوع نیز، معنا و کاربردی ندارد؛ اما آنچه من در ویدئوی مذکور دیدم و عدهای از این رقص در مجالس ترحیم استفاده میکنند، باید بگویم اگر شعر و اوراد را هم کنار بگذاریم، فردی که مشغول سماع است نه صورت عارفانهای دارد و نه حرکاتی که انجام میدهد شباهتی به سماعهایی که در مکانهای مختلف دیدیم دارد. به نظر میرسد آنچه در دوره ما رایج شده، لعاب بسیار نازکی از رفتارهای صوفیانه است که به روی امیال جدید و نفسانیات کشیده شده و برداشتهای شخصی خود را به نمایش گذاشتهاند و هیچ ربطی به مفهوم عمقی سماع ندارد.

هرآنچه که به آئین و رسوم مربوط است جنبه فرهنگی و جامعه شناختی دارد و اگر چنین مسائلی هرچند اندک که تازه در جامعه پدیدار گشته، از این وجه نیز مورد بررسی قرار گیرد میتواند راهگشای تعارضها و وجود رفتاری مختلف باشد.
حامد بخشی، جامعهشناس و عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی در گفتوگو با شهرآرانیوز میگوید: تغییرات فرهنگی در جامعهای متکثر، امری طبیعی است. فرهنگ اساساً یک امر پویاست و هر روز، هر ساعت و هر سال بازتولید میشود. گاهی این بازتولید در مسیر فرهنگ قبلی صورت میگیرد. اصل اولی که باید در نظر داشته باشیم این است که فرهنگ یک جامعه ایستا نیست، بلکه پویاست و یا نو به نو تثبیت میشود یا بر مبنای تغییرات جدید شکل میگیرد.
بخشی ابراز میکند: سوال اساسی اینجاست که باید از خود بپرسم. زمانی که یک فرهنگ در جامعه بازتولید میشود، باید بررسی کنیم چه عواملی موجب این بازتولید در مسیر تغییر شدهاند؟ در سالهای اخیر، ما شاهد ظهور باورهای متفاوت و متمایز از باورهای دینی سنتی در فضای اجتماعی، به ویژه در نسلهای جوانتر هستیم که در این زمینه، به نظرم نقش حاکمیت بسیار مهم است.
وی میافزاید: حاکمیتی که منتسب به حاکمیت دینی است و کارکردهای آن به گونهای پیش میرود که از جامعه فاصله میگیرد، افراد سعی میکنند با استفاده از نمادها و نشانههایی مرزبندیهای خود را با حاکمیت پررنگتر کنند و کمکم جامعه از آن فاصله میگیرد. این مرزبندی حتی ممکن است هزینههایی برای آنها داشته باشد و به معنای اعتراض نباشد، بلکه نشانهای از تمایز و تفاوت و قبول نداشتن حاکمیت باشد. این تغییرات ناشی از شرایط اجتماعی و اقتصادی است که باعث شده حاکمیت نتواند به تأمین آسایش و رفاه جامعه بپردازد.
این استاد دانشگاه بروز این تغییرات فرهنگی از جمله رقص سماع در مراسم ترحیم را یک امر معمول میداند و توضیح میدهد: در یک جامعه متکثر که افراد با گرایشها و اعتقادات و افکار مختلف حضور دارند وجود چنین مراسمهایی که خارج از عرف معمول است یک امر طبیعی است و این موضوع در جوامع دیگر نیز وجود دارد. نکتهای که وجود دارد این است که ما عادت به تکصدایی کردیم و اگر غیر از این موارد، دیده شود گمان میکنیم اتفاق خاصی افتاده است و بعد به دنبال آسیبشناسی آن هستیم در حالیکه این تکثر آرا را در یک جامعه هرچند اندک باید بپذیریم.
بخشی میافزاید: در جوامع خارج از ایران از جمله ایالات متحده امریکا یا جامعه اروپایی که که بسیاری از آنها نیز گرایشات مذهبی دارند نیز چنین تمایزات رفتاری دیده میشود و گروههای کوچکتری حضور دارند که طبق آئینهای خود رفتار میکنند. آنها از ابتدا تنوع رفتاری و گرایشات متعدد مذهبی را پذیرفتهاند و در چنین جوامعی، رفتارهای غیرمتعارف به عنوان تهدید با آسیب تلقی نمیشود، اما در ایران، ما هنوز به دیدن رفتارهای متفاوت عادت نکردهایم به ویژه در نسل جوان که این موضوع پررنگتر است.
{$sepehr_key_171447}