نگاهی به قسمت چهاردهم سریال «محکوم» | وقتی قصه بی دلیل طولانی می‌شود!

به گزارش شهرآرانیوز، قسمت چهاردهم سریال «محکوم» در حالی منتشر شد که انتظار مخاطبان برای جهش روایی، کشف گره‌های اصلی و پیشبرد منطقی داستان همچنان بی‌پاسخ مانده است. این قسمت بیش از آنکه به بسط درام بپردازد، به ارائه توضیحاتی دیرهنگام و تکراری خلاصه شد و عملاً همان چرخه‌ای را ادامه داد که طی قسمت‌های پیشین بار‌ها مورد انتقاد قرار گرفته بود. در مرکز این قسمت، ویدیویی قرار داشت که بهمن برای تبرئه پسر آرمند منتشر می‌کند؛ ویدئویی که قرار بود جنجال ایجاد کند، اما در عمل نتوانست بار دراماتیک لازم را تولید کند.

سناریویی ساده برای گره‌ای که از ابتدا می‌شد جمع کرد

در این قسمت، بهمن طی انتشار یک ویدیو از خود اعلام می‌کند که هدفش از تمام رفتار‌های اخیر، صرفاً آزار آرمند بوده تا بتواند انتقامش را از او بگیرد. این خط روایی که ظاهراً قرار بود نقطه عطف داستان باشد، در عمل نه‌تنها شوک ایجاد نکرد بلکه سطحی بودن طراحی آن باعث شد مخاطب احساس کند با یک ایده سرهم‌بندی‌شده مواجه است. این روایت می‌توانست در قسمت‌های بسیار ابتدایی‌تر طرح و حل شود، اما به شکل غیرضروری کش پیدا کرده و به شکل غیرمنطقی در قسمت چهاردهم رو شده است.

مسئله این است که سریال عملاً چیزی برای ارائه ندارد و همین خلأ باعث شده عناصر ساده و کم‌جان، نقش «نقطه عطف» را بازی کنند. در جریان این قسمت، بر خلاف الگو‌های رایج درام‌پردازی، هیچ ریسک، پیامد یا تحول قابل توجهی ایجاد نمی‌شود و همه چیز به یک اعتراف ساده ختم می‌گردد. بخش بزرگ انتقاد‌ها به این مسئله بازمی‌گردد که کش‌دادن این خط داستانی نه با منطق شخصیت‌پردازی هماهنگ است و نه با ریتم سریال سازگار.

اوجی که هرگز نرسید و فرصتی که از دست رفت

از منظر دراماتیک، نقطه اوج سریال زمانی بود که ماجرا میان خانواده‌ها به مرحله درگیری، رضایت و تنش‌های سنگین رسیده بود. در همان مقطع، ورود بهمن به خط اصلی می‌توانست با ایجاد تعلیق واقعی سطح داستان را ارتقا دهد. اما کارگردان سریال تصمیم گرفت اوج را عقب بیندازد و بدون پرداخت کافی، آن را در قسمت چهاردهم ارائه کند؛ اقدامی که باعث از دست رفتن تأثیرگذاری داستان شد. یکی از اصول مهم روایت این است که تنش، منجر به تحول شود. اما این سریال به‌جای استفاده از ظرفیت اوج قبلی، آن را رها کرده و اکنون تلاش دارد با قرار دادن یک ویدیوی اعترافی، بار دوباره‌ای به داستان وارد کند؛ باری که نه تازه است و نه باورپذیر. این وضعیت نشان‌دهنده نداشتن برنامه مشخص در اتاق فکر سریال است؛ گویی نویسندگان به‌جای هدایت یک مسیر واضح، در هر قسمت تنها بر اساس نیاز لحظه‌ای تصمیم می‌گیرند.

قسمت چهاردهم سریال «محکوم»

رابطه پرتناقض آرمند و فروتن؛ یک خط روایی بدون منطق

یکی از عجیب‌ترین خطوط جاری در سریال، رابطه میان آرمند و فروتن است؛ رابطه‌ای که در قسمت چهاردهم نیز به همان شکل مبهم و متناقض ادامه یافت. با وجود اینکه آرمند به‌ظاهر وارد رابطه‌ای جدی با فروتن شده، واکنش‌های او نسبت به خسرو، شوهر سابق فروتن، هیچ نسبتی با یک رابطه جدید ندارد. روند داستان نشان می‌دهد که آرمند مدام میان وابستگی به فروتن و دلبستگی به خسرو در نوسان است. او با وجود جدایی و رابطه جدیدش، همچنان با خسرو رابطه‌ای صمیمی، رفت‌وآمد مداوم و نگرانی‌های عاطفی دارد؛ در حالی که خسرو بار‌ها اعلام کرده تمایلی به دیدنش ندارد. درام‌نویسی حرفه‌ای اقتضا می‌کند که چنین مثلث احساسی بر پایه منطق شکل بگیرد؛ اما در «محکوم» مرز‌های احساسی شخصیت‌ها مشخص نیست و روابط بیشتر از آنکه بر اساس تحول شخصیتی باشد، تابع نیاز‌های مقطعی نویسنده است.

خلأ شخصیت‌پردازی و نبود منطق رفتاری

در سینما و تلویزیون، شخصیت‌ها باید با انگیزه‌های شخصی مشخص و رفتار‌های یکدست معرفی شوند. اما این سریال در قسمت چهاردهم بار دیگر نشان داد که شخصیت‌ها نه‌تنها ثبات رفتاری ندارند بلکه اغلب عملکردشان با پیشینه‌ای که از آنها دیده‌ایم مغایرت دارد. رفتار آرمند نسبت به هر دو طرف رابطه‌اش، نمونه واضح این ضعف است. او از یک سو ادعا می‌کند به رابطه با فروتن متعهد است، اما در لحظه‌های حساس، نگران خسرو است و به خانه‌اش رفت‌وآمد دارد.

این آشفتگی تنها به آرمند محدود نمی‌شود. شخصیت‌های دیگر نیز بیشتر بر اساس نیاز لحظه‌ای داستان عمل می‌کنند تا یک مسیر شخصیتی روشن. بهمن در عرض چند دقیقه از فردی مخوف و تأثیرگذار، به شخصی تبدیل می‌شود که صرفاً ویدیویی کلیشه‌ای منتشر کرده و به شکلی عجیب تمام نقشش در داستان پایان می‌یابد. چنین چرخش‌هایی باعث می‌شود مخاطب احساس کند داستان در دست کارگردان و نویسنده ثبات ندارد و هر لحظه ممکن است جهت‌گیری تازه‌ای بدون مقدمه عرضه شود.

ریتم کند و کش‌آمده؛ معضل تکرار شونده سریال

یکی از اساسی‌ترین بحران‌های سریال «محکوم» که در قسمت چهاردهم به‌وضوح دیده می‌شود کندی آزاردهنده ریتم آن است. بخش بزرگی از این قسمت به تکرار دیالوگ‌ها، بیان توضیحات بدیهی و کش‌دادن صحنه‌هایی اختصاص دارد که عملاً محتوای جدیدی ارائه نمی‌کنند. این کندی باعث شده مخاطب احساس کند داستان درجا می‌زند و تنها برای رسیدن به تعداد قسمت‌ها ادامه یافته است.

در روایت حرفه‌ای، هر قسمت باید حامل یک تحول مهم، یک کشف تازه یا پیشبرد قابل توجه باشد. اما قسمت چهاردهم نشان می‌دهد که سریال نه‌تنها تحول خلق نکرده بلکه حتی از ظرفیت‌های پیشین خود نیز استفاده نکرده است. این مسئله علاوه بر آزمودن صبر مخاطب، کیفیت کلی سریال را نیز تحت تأثیر قرار داده و سبب شده علاقه اولیه بسیاری از بینندگان کاهش یابد.

داستانی که می‌توانست تمام شود، اما ادامه پیدا کرد

قسمت چهاردهم سریال «محکوم» برخلاف انتظار مخاطبان، نه‌تنها به گره‌گشایی جدی نرسید بلکه نقاط ضعف موجود را تشدید کرد. ویدیوی بهمن، رابطه نامنسجم شخصیت‌ها، نبود منطق روایی و ریتم کند همه نشان می‌دهد که سریال در حال کش‌دادن داستان بدون هدف مشخص است. این قسمت بار دیگر ثابت کرد که داستان مدت‌هاست ظرفیت خود را از دست داده و پایان طبیعی‌اش در همان زمان اوج و درگیری‌های پیشین بوده است.

اگر داستان در همان نقطه بهمن را وارد خط اصلی می‌کرد، می‌توانست با یک اوج واقعی و یک پایان‌بندی منطقی به سرانجام برسد؛ اما اکنون با تکرار صحنه‌ها و روایت‌های کم‌جان، صرفاً زمان را پر می‌کند. مجموع این ضعف‌ها مخاطب را خسته کرده و این احساس را ایجاد می‌کند که سریال صرفاً برای افزایش تعداد قسمت‌ها ادامه یافته است.

{$sepehr_key_171679}