دربی ۱۰۶ تهران، در «اراک»، قرار بود یکی از خاصترین دربیهای چند سال اخیر باشد؛ هم از نظر قیمت بازیکنان حاضر در زمین که آن را به گرانترین دربی تاریخ تبدیل کرده بود، و هم بهخاطر حضور بیشترین تعداد بازیکنان خارجی که از تیمهایی مثل رئال، بارسا، پاریسنژرمن و چلسی سابقه همراه داشتند.
اما تمام این هیاهو، وقتی سوت پایان زده شد، تبدیل شد به یک صفر–صفر خنثی و بدون خاطره؛ نتیجهای که بیشتر از هر چیزی نشان داد «ستاره داشتن» الزاماً به معنای «بازیِ خوب» نیست.
در زمین، آسانی، حدادی، اورنوف، اوریه و چند بازیکن دیگر نه تنها در حد نام و قیمتشان ظاهر نشدند، بلکه انگار ویروس بیکیفیتی فوتبال ایران به آنها هم سرایت کرده بود؛ بیانگیزه، محتاط، بدون ریسک و کاملاً دور از استانداردهایی که از آنها انتظار میرفت.
اوسمار و ساپینتو هم نشان دادند بعد از بازگشتها، شکستها و بردهای قبلی، ترجیح میدهند یک دربی بیحادثه را سالم رد کنند تا اینکه وارد حاشیه یا ریسکهای تاکتیکی شوند. همین احتیاطِ آزاردهنده، در بازیای که با کمترین تعداد تماشاگر برگزار شد، باعث شد شاهد کمکیفیتترین دربی چند سال اخیر باشیم؛ دربیای که نه تنها هیجان نداشت، بلکه تماشاگر را عصبی و ناامید کرد.
در نهایت، این بازی نمادی شد از یک حقیقت تکراری:وقتی فوتبال ترسو باشد، قیمتها، اسمها و خاطرات بزرگ هم نمیتوانند نجاتش دهند.
{$sepehr_key_171753}