به گزارش شهرآرانیوز؛ غار پروانه ها، از آن غارهای زمین شناختی نیست؛ از آنهایی که مثلا فعل وانفعالات زمین، در طی میلیونها سال آن را به وجود آورده باشد؛ درست همان طوری که مثلا «غار مغان» درست شده یا «غار پرده رستم». غار پروانهها را آدمها ساختهاند و یکی که خوش ذوق بوده، اسمی گذاشته روی آن و حالا یک مقصد دیگر به مقصدهای طبیعت گردی در ارتفاعات جنوبی مشهد اضافه شده است.
در ارتفاعات جنوبی مشهد، یعنی همین کوه و تپههایی که در امتداد صدمتری (بزرگراه شهید سلیمانی) و در امتداد «بولوار نماز» از حوالی محلههای «صبا» و «سیدی» تا حوالی «هاشمیه» و آن طرفها کشیده شده و از آنجا رفته تا محلههای «صیاد شیرازی» و «وکیل آباد»، خیلی جاهایش، سنگهایی پیدا میشود که میشود از آنها «هرکاره» ساخت و هرکاره مشهدی را غیرمشهدیها به عنوان «دیزی سنگی» میشناسند.
عمر هرکاری و هرکاره سازی در مشهد، از عمر شهر بیشتر است؛ چنان که در کتابهای تاریخی هست که هنگامی که حضرت رضا (ع) در مسیر هجرت از مدینه به مرو، به همین طرفها رسیدند، برای ایشان، در ظرفی غذا آوردند که از سنگهای همین کوهها بود و حضرت در حق این کوهها و دیگهایی که از سنگهای آن درست میشود، دعا کردند و برکت خواستند.
هرکاره تراشی هنوز هم در مشهد، پیشه رایجی است و اگرچه دستگاههای تراش، جای تیشهها را گرفته، اما جدا کردن سنگ از کوه، کم و بیش هنوز به همان شیوه قدیم انجام میشود.
هرکاره تراش ها، نهالینچه شان را پهن میکنند پای سنگ و صخره کوه و با تیشه، تکههای مکعب شکل سنگ را از کوه جدا میکنند تا بعدا تراش بخورد و بشود هرکاره. حالا اگر سایبانی باشد تا هرکاره تراشها را از باد و باران و آفتاب، حفظ کند چه بهتر و الا آنها ترجیح میدهند خودشان در دل کوه، دالانی بسازند و از سایبان طبیعی، کمک بگیرند. غار پروانهها این طوری درست شده و حالا شده مأمن طبیعت گردها که سرپناهی داشته باشند در برنامههای سبک طبیعت گردی شان.
این درست که پدران ما هم، پشت در پشت، کارشان کوه تراشی بوده و آرام آرام با تیشه، روزی شان را از دل سنگ به دست میآوردهاند، اما این کوه تراشی، با کوه خواریهای این سال ها، زمین تا آسمان تفاوت دارد. یک دستگاه سنگ شکن (اسم مصطلح آن، «پیکور» است) به راحتی میتواند در عرض یکی دو هفته، به اندازه یکی دو هزاره سنگ تراشی اجداد مشهدی مان، سنگ بتراشد و فاتحه کوه را بخواند. مقایسه این دو تا با هم، کمال بی انصافی است.
{$sepehr_key_172810}
نتیجه آن کوه تراشیهای تاریخی میشود غار پروانهها و نتیجه این کوه خواریهای صنعتی میشود همین بلایی که این سالها افتاده به جان کوهها و دارد طبیعت و تاریخ شهر را یک جا میبلعد؛ از محوطه سنگ نگارهای «دیزدر» و «کمرمقبولا» بگیرید تا «اژدرکوه» و «کوه خلج» و کاش کسی از همان مسئولانی که پای مجوزهای ثبت معدن را امضا میکنند، حواسش باشد چیزهای مهم تری از سنگ لاشه و... هم وجود دارد و کاش هزینه فایده کند و بگردد شاید جای مناسب تری برای ثبت معدن پیدا شد.
به غار پروانهها برگردیم؛ به جایی که به خاطر خنکی سایه دارش، بهارها، پروانه ها، از هرم آفتاب به آنجا پناه میبرند. طبیعت گردهایی هم که در اطراف روستای قدیم «زکریا» میگردند، هرم آفتاب که اذیتشان کند، یا برف و باران پاییزی، میتوانند پناه ببرند به همین غاز پروانهها که کم وبیش محصور است و میشود در زیر دالان سنگی مختصرش، دقایقی آرام گرفت، نفسی تازه کرد و چای خورد.