به گزارش شهرآرانیوز؛ مشهد، امروز (چهارشنبه، ۱۹ آذر ۱۴۰۴) به سیویکمین روز متوالی آلودگی هوا رسیده است؛ روندی کمسابقه که نشان میدهد این کلانشهر دیگر با یک موج فصلی روبهرو نیست، بلکه وارد دورهای مزمن از آلودگی فسیلی شده که ابعاد آن از حد هشدار گذشته و مستلزم تصمیمهای شفاف و ساختاری است.
امسال پاییز و اوایل زمستان برای مشهد تنها با سرمای زودرس یا inversion جوی تعریف نمیشود؛ شهر حالا در دومین ماه آلودگی مداوم قرار گرفته و این وضعیت طولانیمدت، بحران زیستمحیطی را به یک مسئله اجتماعی و مدیریتی تبدیل کرده است. استمرار این آلودگی—که امروز وارد روز سیویکم شده—نشان میدهد که ریشهها بسیار فراتر از یک عامل یا یک تصمیم مقطعی است.
آلودگی مشهد در ماههای اخیر حاصل یک برآیند پیچیده است. بخشی از آن به فعالیت منابع ثابت آلاینده بازمیگردد؛ صنایعی که در هوای سرد سهمشان در تولید آلایندههای فسیلی افزایش مییابد و تغییرات کیفیت هوا نیز این موضوع را تأیید میکند. همزمان، مصرف بالای انرژی در بخش خانگی فشار مضاعفی بر شبکه وارد میکند و احتمال استفاده از سوختهای جایگزین را بالا میبرد. از سوی دیگر، ترافیک سنگین، خودروهای فرسوده، ناوگان حملونقل عمومی ناکافی و توسعهنیافتگی زیرساختهای پاک همگی قطعات یک پازلاند که کنار هم، تصویر امروز شهر را شکل دادهاند.
اما شاید مهمترین مسئله، نه وجود این عوامل، بلکه نبود یک نقشه روشن از مسئولیتهاست. در طول بیش از یک ماه آلودگی، شهروندان هنوز نمیدانند دقیقاً چه نهادی درباره منشأ آلودگی پاسخگوست. گزارش مشخصی از جزئیات آلایندهها، سهم هر بخش و برنامه عملیاتی ارائه نشده و این خلأ شفافیت، بیش از خود آلودگی، احساس ناامنی و بیاعتمادی ایجاد میکند. مدیریت بحران زمانی مؤثر است که مردم بدانند چه اتفاقی میافتد و چه اقداماتی در جریان است.
{$sepehr_key_172868}
در کنار جنبههای مدیریتی، پیامدهای سلامتی نیز در این مدت نادیدهگرفتنی نیست حتی اگر نگاه تخصصی پزشکی نداشته باشیم. تجربه بیمارستانها و درمانگاهها در هفتههای اخیر از افزایش موارد سرفههای مداوم، تشدید علائم آسم، تنگی نفس در گروههای حساس و مراجعه بیماران دارای مشکلات قلبی حکایت دارد؛ نشانههایی که نشان میدهد کیفیت هوایی که مردم روزانه تنفس میکنند، برای سلامت عمومی مخاطرهآمیز است. ادامه این روند میتواند سبک زندگی شهروندان را مختل کند؛ از کاهش فعالیتهای روزمره گرفته تا محدودیتهای اجباری برای کودکان، سالمندان و بیماران.
در چنین شرایطی، مشهد نیازمند یک نگاه چندلایه و مجموعهای از اقدامات هماهنگ است. نخستین و فوریترین نیاز، شفافیت است. اعلام عمومی منشأ آلایندهها، نوع سوخت مصرفی صنایع و نیروگاهها و ارائه گزارش روزانه به مردم، پایه اعتماد اجتماعی است. در کنار آن، الزام صنایع به استفاده از سوخت پاک و اجرای دقیق قوانین محیطزیستی باید از سطح توصیه خارج و به سطح اقدام عملی برسد. نوسازی ناوگان حملونقل، توسعه سریعتر خطوط مترو، کنترل ترافیک در روزهای بحرانی و مدیریت مصرف انرژی در سطح خانگی نیز بخش دیگری از این چرخند که بدون آن، حل بحران امکانپذیر نیست.
نکته مهم دیگر این است که مسئولیتپذیری باید یک مرجع واحد داشته باشد. تعدد دستگاهها اغلب موجب میشود هیچ نهادی در عمل پاسخگو نباشد. تشکیل یک کمیته بحران با اختیارات مشخص و مسئولیت مستقیم میتواند از هدررفت زمان جلوگیری کند و روند تصمیمگیری را سرعت بخشد.
مشهد امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند هوای تازه است؛ نه تنها از جنس اکسیژن، بلکه از جنس تصمیمگیری تازه، مدیریت تازه و شفافیت تازه. عبور از ۳۱ روز آلودگی، علامت هشدار است که اگر جدی گرفته نشود، هر زمستان برای این شهر به فصل اضطرار تبدیل خواهد شد.
این بحران اگرچه نفسگیر است، اما قابل مهار هم هست، به شرط آنکه شهر تنها گذاشته نشود و مسئولیتها بهصورت روشن و عملی دنبال شود. نجات کیفیت هوا، نه یک مطالبه لوکس، بلکه حق بدیهی مردم مشهد است؛ حقی که امروز بیش از همیشه باید برای آن ایستاد.