به گزارش شهرآرانیوز؛ چند روز پس از تولد دومین فرزندش، کارفرمای سابقش، دوباره او را استخدام کرد. یاسر، جوانی بود که پیشتر در کارواش این فرد دو هفته مشغول به کار بود، اما به دلایلی کارش را رها کرد. پس از تولد دومین فرزندش، حالا دوباره تصمیم گرفت به کارواش بازگردد و آنجا مشغول به کار شود. در دومین روز کاری، مرد جوان به محل کارش رفت و مشغول شستن خودروها شد که صدای دادوفریادی از خیابان توجهش را جلب کرد.
او از کارواش بیرون رفت و مشاهده کرد زوج جوانی به دلیل سوءظن زن نسبت به شوهرش با هم درگیر شدهاند. با تلاش این کارگر کارواش و دیگر همسایه ها، این غائله پایان یافت و او دوباره به کارواش بازگشت. دقایقی پس از این ماجرا یاسر مشغول شستن یک خودروی ال ۹۰ شد. او شست وشوی خودرو را به پایان رساند و قصد داشت دستگاهی را از پریز برق جدا کند که به دلایل نامشخص دچار برق گرفتگی شد.
موضوع به اورژانس اعلام و آمبولانس در کمترین زمان در محل حاضر شد. هرچند یاسر علائم حیاتی نداشت، اما امدادگران اورژانس، او را به بیمارستان منتقل کردند. تلاش کادر درمان برای نجات جان یاسر بی ثمر بود تا مرگ مشکوک او به پلیس و مقام قضایی گزارش شود. به دنبال اعلام این موضوع با دستور سرهنگ رجبعلی صفایی، رئیس کلانتری سناباد، تحقیقات پلیس آغاز شد.
با شروع تحقیقات میدانی، خانواده مرحوم در کلانتری سناباد حاضر شدند و ضمن شکایت از مالک کارواش، خواستار بررسی دقیق پرونده شدند. همسر یاسر، اما در آغاز تحقیقات پلیس به موضوع مهمی اشاره کرد و از مفقودشدن گوشی همراه شوهرش خبر داد.
همسر یاسر به کارآگاه جمال رحیمی، رئیس دایره تجسس کلانتری سناباد، توضیح داد: بارها با شماره شوهرم تماس گرفتم. چند بار زن جوانی گوشی را پاسخ داد و شروع به تهمت زدن کرد و خودش را همسر مالک این گوشی معرفی کرد. هرچند من به شوهر مرحومم اعتماد داشتم و تلاش زیادی کردم خودم را معرفی کنم، اما سودی نداشت. من میدانم این زن اشتباه میکند. یا تلفن همراه شوهرم را پیدا کرده یا به طور کامل دچار سوء تفاهم شده است.
پس از ثبت اظهارات همسر، نوبت به پدر این مرحوم رسید. مرد سالمندی که با اشاره به شرایط محل حادثه خواستار انجام تحقیقات میدانی گسترده درباره مرگ پسرش شد. او ادعا کرد که پسرش مانند تمام کارگران جان باخته در حوادث، قربانی رعایت نکردن نکات ایمنی شده است. این مرد سالمند مدعی شد: آن روز ساعت ۸ صبح، پسرم به اصرار کارفرمایش به محل کار رفت. ساعت ۱۴ عروسم با من تماس گرفت و خبر حادثه را داد. وقتی خودم را به بیمارستان رساندم، با پیکر بی جان پسرم روبه رو شدم.
هرچند آمبولانس در حدود دو یا سه دقیقه به محل رسیده بود، اما تلاش امدادگران برای نجات جان یاسر سودی نداشت و او در همان کارواش جان باخته بود. این حادثه در حالی رقم خورده که اگر پسرم لباس کار مناسبی داشت یا نکات ایمنی در این کارواش به طور کامل رعایت میشد به احتمال زیاد، این حادثه رخ نمیداد و الان ما داغدار نبودیم و نوههای من یتیم نمیشدند.
پس از ثبت اظهارات خانواده، نوبت به کارفرمای یاسر رسید. مالک کارواش گفت: یاسر حدود بیست روز پیش از حادثه در کارواش من مشغول به کار شد. او دو هفته کار کرد و سپس شغل دیگری پیدا کرد و رفت. من خبری از او نداشتم تا اینکه دو شب قبل از حادثه تماس گرفت و پرسید آیا میتواند دوباره سر کار بیاید. من قبول کردم و با برگشتش موافقت کردم.
مرحوم تازه به محل کارم آمده بود و قرار شد مدتی آزمایشی کار کند. روز اول کار، خودم او را به خانه اش در منطقه یاس رساندم و حقوقش را پرداخت کردم. روز دوم که این حادثه رخ داد هم خودم ساعت ۹ صبح دنبالش رفتم و او در محوطه کارواش مشغول به کار شد.
کارفرمای یاسر با اشاره به زمان و چگونگی وقوع این حادثه ادامه داد: ساعت حدود ۱۳:۳۰ بود و من در خارج از محوطه کارواش روی یک صندلی نشسته بودم که یک مشتری مالک یک خودروی ال ۹۰ سراسیمه نزد من آمد و گفت عجله کن و بیا که کارگرت دچار برق گرفتگی شده است. ما همان لحظه با اورژانس تماس گرفتیم و هرچند امدادگران در کمتر از سه دقیقه رسیدند، اما ما طبق راهنمایی اپراتور اورژانس برای نجات جان یاسر اقداماتی انجام دادیم که متأسفانه تلاش ما و امدادگران سودی نداشت.
درحالی که با تکمیل تحقیقات پلیس، پرونده به دادگاه رفت، اما موضوع تلفن همراه یاسر همچنان مبهم مانده بود. رئیس دایره تجسس کلانتری سناباد با انجام تحقیقات میدانی به این نتیجه رسید گوشی همراه مرحوم در حالی که او برای جداکردن نزاع یک زوج جوان به خیابان رفته بود از جیبش افتاده است.
این گوشی، اما توسط یک شهروند به دست زن جوانی میرسد که به شوهرش سوءظن داشت. زنی که در روز وقوع حادثه در مجاورت کارواش با شوهرش دعوای شدیدی کرده بود. این زن، اما وقتی گوشی همراه به دستش میرسد با این تصور که این تلفن همراه مخفی شوهرش است هر بار کسی با شماره مرحوم تماس میگرفت به همه پاسخ سر بالا میداد.
پس از چند روز تماس مداوم، سرانجام زن جوان حاضر شد به صورت تلفنی با مأموران صحبت کند، هر چند باز هم ادعاهایش را تکرار کرد و مدعی شد: این گوشی متعلق به شوهرم بوده است. او به من خیانت کرده و این گوشی همراه را از من پنهان کرده بود تا اینکه به لطف یکی از همسایهها گوشی را پیدا کردم. پس از دعوای شدیدی که با شوهرم داشتم، پیرمرد همسایه پیشم آمد و گفت که دیده این گوشی از جیب شوهرم افتاده است. حالا این تلفن همراه را برای دادگاه و طلاق نگه داشتهام تا ثابت کنم شوهرم به من خیانت کرده و زن دیگری داشته است.
{$sepehr_key_172872}
هرچقدر مأموران به زن جوان توضیح دادند که اشتباه میکند، سودی نداشت. زن جوان همچنان باور داشت این گوشی متعلق به شوهرش است تا اینکه پس از دریافت مرجوعه قضایی، بدون تلفن همراه، خودش به کلانتری سناباد مراجعه کرد. مأموران ماجرای پرونده را با مستندات متعدد برای این زن جوان توضیح دادند، اما او باز هم وقت خواست تا با همسایه سالمندی که گوشی را به او داده بود صحبت کند.
هرچند این مرد میان سال پیش از این به زن گفته بود دیده که گوشی همراه از جیب شوهرش افتاده، اما در ملاقات دوباره با این زن، حرفش را پس گرفت. او پس از ملاقات حضوری با این زن، گفت که گوشی همراه را از روی زمین پیدا کرده بود. زن جوان تحقیقاتش را از کارگران کارواش ادامه داد و وقتی مطمئن شد گوشی همراه متعلق به کارگر مرحوم کارواش بوده ضمن عذرخواهی از همسر مرحوم، گوشی همراه را به او تحویل داد.