به گزارش شهرآرانیوز؛ حوالی سال ۱۳۷۱، ۱۳۷۲ بود که آرام آرام سروکله آدمهایی با پوششهایی متفاوت در مشهد پیدا شد. تصور کنید وسط خانمهای چادری و مانتویی شهر آن هم در آن سال ها، خانمهایی پیدا بشوند که لباس هایشان شبیه لباسهایی باشد که مادرها در خانه میپوشیدند. مردها هم کلاههای رنگی رنگی به سر داشتند و زبانشان چندان مفهوم نبود. مردها و زنان تازه وارد، غریبه به نظر میرسیدند و، چون از جایی آمده بودند که قرنی، به تسلط حکومت روسیه درآمده بودند، مشهدیها خودشان را راحت کردند و به همه آنها یک عنوان دادند: روس ها.
روسها از روسیه نیامده بودند و عمدتا شهروندان ترکمنستان بودند، اما آن پوششهای متفاوت به علاوه زبان نامفهوم، آنها را غریبهتر کرده بود. آنها معمولا یا از «مرو» (ماری) و اطرافش بودند یا از «عشق آباد» و حومه اش؛ که از قضا هیچ کدامش، آن قدرها از ما دور نبود و ما با ساکنانش، بیگانه نبودیم، اما سالهای سیاه حکومت کمونیسم، ما را حسابی از هم دور کرده بود. آن قدر که ساکنان خراسان تاریخی را روس، بخوانیم.
روسها فقط برای تماشای شهر و کشور همسایه نیامده بودند. آنها در جست وجوی بازاری تازه برای اقلام تولیدی شان بودند. تا قبل از آن، آنچه به عنوان جنسهای روسی میشناختیم، عمدتا ابزار و ادواتی بود که در عین قرص و محکم بودن، برعکس ابزار و ادوات آلمانی، ظرافتی نداشتند و درشت و زمخت به نظر میرسیدند، اما این روسهای تازه وارد انگار از روسیه دیگری آمده بودند، روسیهای که پر بود از خرت وپرت.
خیلی قبل از آنکه این فروشگاههای شیک و پرزرق وبرق امروزی با عنوان بیگانه فروشگاههای اکسسوری، سروکله شان پیدا بشود، روسها خرید و فروش خرت وپرتهای شیک و خوش رنگ ولعاب را در مشهد مد کردند. خیلی زود، یک پاساژ نونوار در خیابان امام خمینی (ره) هم به تصرفشان درآمد.
{$sepehr_key_173724}
«پاساژ حکیم» از همان موقع شد «بازار روس ها» و برای سالها بازار روسها ماند. بازار روسها پر بود از آویزههای رنگ به رنگ، مداد و خودکارهای متفاوت، جاعودی و جاشمعی و چراغ خواب و قاشق و چنگال. در بساط خرت وپرتهای روسی، لوازم آرایش و کفش و لباس هم پیدا میشد، اما آن قدرها به چشم نمیآمد. در عوض، در انبوه خرت وپرت ها، همه جور چیز فانتزی و متفاوت و رنگی پیدا میشد. دوربینهای روسی هم اسم و آوازهای داشتند از قدیم.
یکی دو تا مغازه در بازار روسها هم در قرق دوربینهای شکاری بود و ادوات اپتیکی. تلسکوپهای روسی هم بود که لابد میشد از پشت آنها حفرههای ماه را دید یا حلقههای کیوان را.
بازار روسها کم و بیش هنوز هم هست و حتی یکی دو تا رقیب مشابه هم پیدا کرده است. اگرچه خرت وپرتهای روسی، دیگر آن قدرها تعجبی برنمی انگیزد و رقبای دیگری جای روسها را در این زمینه، پر کردهاند.