به گزارش شهرآرانیوز، نویسندهای چون میلان کوندرا در یکی از آثارش از پدیدهای با عنوان «جذابیت انکارناپذیر ابتذال» سخن میگوید؛ گرایشی انسانی به مضامین دمدستی، سطحی و کلیشهای که یا بهواسطه بار احساسی بالا یا تحریک کنجکاوی، مخاطب را درگیر میکند. مفهومی که در فضای رسانهای امروز، اغلب در قالب محتوای زرد بازتولید میشود؛ محتواهایی که با جذب توجه، ویو و لایک، به ابزاری برای کسب درآمد بدل شدهاند.
اشاره به این دو مفهوم، یعنی ابتذال و محتوای زرد، صرفاً یک بحث نظری نیست، بلکه ناظر به مسئلهای اجتماعی است که دامنه آن بهویژه زندگی بسیاری از زنان را تحت تأثیر قرار داده است. شبکههای اجتماعی مملو از صفحاتی شدهاند که با شعارهای تکراری و ظاهراً الهامبخش مانند «زن قوی»، «زن مستقل» یا «زن تنها»، الگوهایی سطحی و فاقد پشتوانه علمی از زن بودن ارائه میدهند؛ الگوهایی که بیش از آنکه مبتنی بر شناخت عمیق از هویت زنانه باشند، بر جملات زیبا، تصویرسازیهای اغراقشده و جذابیتهای بصری تکیه دارند.
در صفحهای، زنی در حال آرایش، قواعد «جذاب بودن» را آموزش میدهد؛ در صفحهای دیگر، زنی در حال قدم زدن در پارک، نسخهای آماده برای «قوی بودن» میپیچد. زنی مقابل آینه با موسیقی و حرکات نمایشی از «تنهایی باشکوه» میگوید و در صفحهای دیگر، فردی که خود را روانشناس معرفی میکند، با جملاتی برخاسته از تجربهها و زخمهای شخصی، برای زنان متأهل دستورالعملهای ارتباطی صادر میکند. محتوایی که اغلب به دلیل بار احساسی، موسیقی، سبک پوشش یا فرم اجرا، دستبهدست میشود و در نهایت به الگویی تکراری و یکسان از زن بودن تبدیل میگردد.
{$sepehr_key_174300}
این نسخهپیچیهای زرد مجازی، زنان را به جای حرکت در مسیر خودشناسی و درک واقعبینانه از خانواده و جامعه، به سمت زیستی غیرواقعی سوق میدهد. الگوبرداری از بلاگرهایی که هدف اصلیشان افزایش فالوور، لایک و درآمد است، در بسیاری از موارد میتواند به تضعیف روابط اجتماعی، سردرگمی هویتی و حتی بروز تنشهای جدی در زندگی مشترک منجر شود. دستورالعملهایی برای «زن جذاب بودن»، «زن قوی بودن» یا حتی «تسلط بر مردان»، بدون اتکا به مبانی علمی، روانشناختی و اجتماعی، بیش از آنکه آگاهیبخش باشند، تولیدکننده نوعی آگاهی کاذباند؛ آگاهیای که تصویری خیالی و نادرست از زن بودن و خوشبختی میسازد.
در چنین فضایی که محتوای زرد و مبتذل مجال بروز و گسترش یافته است، نقش رسانههای مسئول بیش از پیش اهمیت پیدا میکند؛ رسانههایی که بتوانند به زنان کمک کنند مسیر شخصی و آگاهانه خود را بیابند، بدون آنکه اسیر کلیشهها و الگوهای سطحی شوند. زنانی که به جای پیروی از نسخههای آماده و تکرارشونده، با شناخت، انتخاب و تلاش، قهرمان واقعی زندگی خود باشند و آیندهشان را نه بر پایه لایک و شعار، بلکه بر اساس آگاهی و واقعیت بسازند.