«بچه مردم» تجربه ای نو در پیوند سینمای فانتزی و مضمون دفاع مقدس است

به گزارش شهرآرانیوز؛ فیلم سینمایی «بچه مردم»، نخستین ساخته بلند محمود کریمی، یکی از متفاوت‌ترین و جذاب‌ترین آثار سال‌های اخیر سینمای ایران است. فیلمی که در ساختار، زبان بصری و انتخاب ژانرش چنان اعتمادبه نفس و جسارتی از خود نشان می‌دهد که کمتر در کارگردانان فیلم اولی سینمای ایران مشابهش را دیده بودیم.

محمود کریمی در «بچه مردم» گامی بلند و جاه طلبانه به سوی سینمای داستانی برداشته و با همکاری گروهی از بازیگران باتجربه همچون گوهر خیراندیش، رضا کیانیان، حسن معجونی، بهروز شعیبی، سیاوش چراغی پور و سیامک صفری، در کنار چهار بازیگر نوجوان و مستعدی که بخش عمده‌ای از بار درام را به دوش می‌کشند، یعنی مهبد جهان نوش، احسان احمدی، فرزین فلسفین و ایلیا یعقوبی، جهانی تازه و کمتر تجربه شده را پیش روی مخاطب قرار داده است.

سفری برای ملاقات حقیقت

«بچه مردم» قصه کودکی را روایت می‌کند که در بهزیستی بزرگ شده و با بحران هویت، انزوای شخصی و پرسش‌هایی درباره گذشته و سرنوشت واقعی خود روبه رو است. او با مجموعه‌ای از رخداد‌های حساب شده، پا به مسیری می‌گذارد که حقیقت زندگی اش را کشف کند؛ حقیقتی که به دورانی پرآشوب پیوند خورده و مملو از پیچیدگی هاست. این طرح قصه، با وجود سادگی ظاهری، بستری می‌شود برای ورود فیلم به لایه‌های عمیق تر، چه در بعد مضمون و چه در قلمرو فانتزی و خیال پردازی.

ژانر کم سابقه

بخش مهمی از اهمیت «بچه مردم» به انتخاب ژانرش، یعنی گونه سینمایی فانتزی، بازمی گردد؛ ژانری که سینمای ایران در سال‌های اخیر، جز در چند تجربه محدود، رغبت چندانی به آن نشان نداده است. کریمی، اما در نخستین فیلمش، پا را فراتر از مرز‌های مرسوم سینمای ایران می‌گذارد و نه تنها ژانر فانتزی را انتخاب می‌کند، بلکه آن را با دقت و وسواس اجرایی کم نظیری به فرم می‌رساند.

دنیای فیلم، هرچند ریشه در واقعیت دارد، اما همواره در مرز خیال نفس می‌کشد. طراحی صحنه، قاب بندی ها، نورپردازی و حتی رفتار شخصیت‌ها همگی در خدمت خلق جهانی هستند که یادآور زیبایی شناسی ایرانیزه شده آثار فیلم سازان شهیر جهان در این ژانر، یعنی تیم برتون و وس اندرسون است؛ البته با رعایت اقتضائات فرهنگی و محدودیت‌های تولید در سینمای ایران.

انتخاب ژانر فانتزی برای روایتی که ریشه در تاریخ و هویت دارد، خود نوعی جسارت ساختاری محسوب می‌شود. «بچه مردم» نشان می‌دهد که فانتزی در سینمای ایران همچنان ظرفیت‌های بیانی فراوان و بهره برداری نشده‌ای دارد؛ ژانری که اگر درست اجرا شود، می‌تواند به غنای روایت و اثرگذاری احساسی فیلم بیفزاید، نه آنکه آن را به نمایشی برای کودکان تقلیل دهد.

علاوه بر این، فانتزی یکی از آن گونه‌هایی است که می‌تواند تنوع گیشه سینمای ایران را، نه به صورت تزیینی، بلکه به شکلی که با اقبال عمومی مخاطبان هم روبه رو شود، وسعت ببخشد. خوشبختانه در روز‌های اخیر تیزری از فیلم جدید کیارش اسدی زاده با عنوان «سقف» و با بازی بابک حمیدیان نیز رونمایی شده است که به نظر می‌رسد ادامه ژانر فانتزی در سینمای ایران خواهد بود.

غلبه فرم بر مضمون

از منظر مضمونی، «بچه مردم» بی تردید فیلمی در حوزه دفاع مقدس است که مشخصا با هدف به تصویر کشیدن اعتقاد راسخ شهدای بهزیستی، با وجود همه مشکلات بیرونی و کشمکش‌های درونی ایشان، جلوی دوربین رفته است، اما نکته مهم این است که وجه سینمایی این اثر به مراتب بر وجه مضمونی آن غلبه می‌کند. این تفوق، نه به معنای کم رنگ شدن محتوا، بلکه نشان دهنده یک انتخاب زیبایی شناختی سنجیده و دقیق است.

محمود کریمی مفهومی مرتبط با یک آرمان را در بستر تاریخ، با فرمی مدرن، پرطراوت و منطبق بر استاندارد‌های روز سینمای جهان روایت می‌کند. در نتیجه، فیلم «بچه مردم»، برخلاف بسیاری از آثار دفاع مقدس که صرفا بازخوانی تاریخ هستند، تازه تر، زنده‌تر و جذاب‌تر از بخش بزرگی از تولیدات امروزی سینمای ایران از کار درآمده است.

این طراوت، بیش از هرچیز محصول انتخاب ایده اولیه است. در شرایطی که سینمای دفاع مقدس در دهه اخیر به شدت درگیر مضمون زدگی، تکرار و پرتره سازی‌های شبیه به هم شده و به تولید آثاری اصرار می‌ورزد که اغلب قهرمانانش از روی شابلون ساخته می‌شوند و حتی اگر تفاوت‌های فیزیکی و شخصیتی خاصی هم برایشان تعریف شود، اطرافیانشان و مسیر قهرمان سازی کاملا تکراری است، «بچه مردم» از زاویه‌ای کاملا متفاوت به موضوع ورود کرده و شهدای بهزیستی را، نه به عنوان جوانان مخلصی که از کودکی دغدغه‌های ملی و مذهبی داشته‌اند، بلکه در قامت پسربچه‌های رنج کشیده و بازیگوشی که ضمیری پاک دارند و فقط به دنبال حقیقت می‌گردند، به عنوان هدف این اثر سینمایی تعریف کرده است.

این موضوعی است که شاید بسیاری از مخاطبان و حتی بخشی از علاقه‌مندان جدی سینمای دفاع مقدس،  حتی به گوششان هم نخورده و همین انتخاب هوشمندانه، به فیلم اجازه می‌دهد از تکرار فاصله بگیرد و به دراماتیزه کردن حقایقی بپردازد که کمتر در مرکز روایت بوده‌اند. فیلم، در عین پایبندی به آرمان‌ها و رسالت آگاهی بخشی خود، به ندرت در دام شعارزدگی می‌افتد و فاصله مطمئن خود را از «سندرم پایان بندی حتمی و قابل پیش بینی» حفظ می‌کند.

اقتصاد هوشمندانه

«بچه مردم» فیلم اول محمود کریمی است و کاملا طبیعی به نظر می‌رسد که تهیه کننده این اثر (سیدعلی احمدی) امکان اختصاص بودجه‌ای نجومی برای اولین اثر کارگردان «بچه مردم» را نداشته است. چنین فیلم‌هایی معمولا با محدودیت‌های مالی جدی روبه رو هستند و دقیقا به همین دلیل، انتخاب‌های محمود کریمی قابل توجه و سرنوشت ساز بوده‌اند.

بیراه نخواهد بود اگر فکر کنیم که کارگردان این فیلم ناچار بوده، بین هزینه کرد برای ستاره‌های گران قیمت یا اختصاص بودجه محدودش به مؤلفه‌های فنی و هنری، از جمله طراحی صحنه، جلوه‌های بصری، نورپردازی و طراحی لباس، تصمیمی مهم بگیرد. کریمی راه دوم را انتخاب کرده و مسیر دشوار، اما نتیجه بخشی را در پیش گرفته است که در نهایت به خلق یک فیلم سرحال انجامیده است؛ فیلمی که می‌تواند مرز‌های سینمای ایران را، هرچند در حد چند سانتی متر، گسترش بدهد. 

استفاده از بازیگرانی، چون رضا کیانیان، حسن معجونی، بهروز شعیبی، سیامک صفری و گوهر خیراندیش که همگی بازیگرانی کاربلد، حرفه‌ای، خلاق و واجد توانایی فنی برای تطبیق پذیری هستند، اما مطلقا هنرپیشه‌هایی گران قیمت محسوب نمی‌شوند، به کریمی اجازه داده که بخش بزرگ تری از بودجه فیلمش را صرف خلق اتمسفر، جلوه‌های بصری چشمگیر، طراحی صحنه و لباس و مهم‌تر از همه تنوع لوکیشن کند. 

همین مسئله یکی از امتیاز‌های «بچه مردم» در قیاس با جریان رایج سینمای ایران است که سال هاست زیر سایه ستاره محوری نفس می‌کشد و ستاره‌های محبوب مردم را در آپارتمان‌ها به دیالوگ گفتن وامی دارد. موفقیت فیلم در این بخش می‌تواند آغاز یک تغییر نگرش مهم در سینمای ایران باشد: رسیدن به محصولی چشم نواز، خوش ساخت و دارای پیرنگ منسجم، به جای اتکای صرف به ستاره‌های محبوبی که دستمزد‌های زیاد می‌گیرند.

{$sepehr_key_174322}

دست انداز‌های کوچک

با تمام این قوت ها، «بچه مردم» در بخش‌هایی از روایتش هم دچار دست انداز می‌شود و این حقیقتی است که با توجه به فیلم اولی بودن کارگردانش، قابل اغماض به نظر می‌رسد؛ هرچند که نمی‌توان نادیده اش گرفت. ضرباهنگ فیلم در لحظاتی کند می‌شود و به نظر می‌رسد که قرار است از ریتم بیفتد؛ اما باز به ریل شادابی برمی گردد و همین موضوع سکته‌هایی را در روایت ایجاد می‌کند.

علاوه بر این، در دقایقی از پرده سوم، سینما قربانی محتوا می‌شود. کریمی آن قدر بر سکانس‌های جنگی تمرکز می‌کند که گویی می‌خواهد همه بودجه اش را «حلال کند». این تصمیم، هرچند از منظر جذب مخاطب عام یا رعایت استاندارد‌های ژانر قابل فهم است، اما نتیجه اش این است که فیلمی که با بحران هویت، جهان فانتزی و فضاسازی متفاوت آغاز می‌شود، در نهایت در قالب فیلمی نسبتا معمولی از خانواده آثار دفاع مقدس، به پایان می‌رسد.

این افت کیفی، لطمه‌ای جدی به کلیت فیلم نمی‌زند؛ اما فاصله میان بلوغ فرمی دو پرده اول و بازگشت به کلیشه‌های ژانری در پرده سوم کاملا محسوس است و اجازه نمی‌دهد «بچه مردم»، با وجود تمام نوآوری هایش، بتواند در زمره بهترین فیلم‌های سال دسته بندی شود.