به گزارش شهرآرانیوز، کار با مواد شیمیایی ستون اصلی علم شیمی است، اما برخلاف تصور رایج، حضور زنان در این عرصه نهتنها کمرنگ نبوده، بلکه در بسیاری از دورهها تأثیرگذار و پیشرو بوده است. کافی است نگاهی به تاریخ علم یا فهرستهای معتبر علمی بیندازیم تا نام زنان شیمیدان بسیاری را ببینیم؛ از پیشگامانی که در آزمایشگاههای ابتدایی قرنهای گذشته کار کردهاند تا پژوهشگران معاصری که امروز در مرزهای دانش حرکت میکنند.
در ایران نیز زنان شیمیدان متعددی توانستهاند جایگاههای مهم علمی را به دست آورند؛ پژوهشگرانی که هرکدام سهمی در تولید دانش داشتهاند، هرچند شمار دقیق آنها کمتر ثبت و روایت شده است. یکی از این چهرهها دکتر زرین اسحاقی، استاد دانشگاه و پژوهشگر شیمی تجزیه است که نامش در فهرست دو درصد شیمیدانان برتر جهان قرار گرفته است.
زرین اسحاقی متولد بیرجند است؛ شهری که شاید امکانات تفریحی محدودی داشته باشد، اما فرهنگ کتابخوانی و ارزشگذاری بر تحصیل در آن ریشهدار است. او در خانوادهای رشد کرده که علم و آموزش جایگاه مهمی داشتهاند و همین فضا، علاقهاش به مطالعه و یادگیری را از سالهای کودکی شکل داده است.
در تمام مقاطع تحصیلی دانشآموز ممتاز بود و مطالعه را به کتابهای درسی محدود نمیکرد. با وجود علاقه اولیهاش به ریاضی و فیزیک، مسیر تحصیلیاش به شیمی گره خورد؛ انتخابی که در ابتدا از سر علاقه نبود، اما در ادامه به یکی از جدیترین دلبستگیهای زندگیاش تبدیل شد.
ورود به دانشگاه فردوسی مشهد، زندگی خوابگاهی، ازدواج در سالهای ابتدایی تحصیل و بازگشت به زادگاه، همگی بخشی از مسیری بودند که او را برای ادامه راه علمی آماده کردند؛ مسیری که همزمان با مسئولیتهای خانوادگی ادامه یافت.
{$sepehr_key_174879}
اسحاقی از زنانی است که علم را در تقابل با زندگی خانوادگی ندیده است. او با الهام از مادرش، تلاش کرده میان نقشهای مختلف خود تعادل برقرار کند. ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر با فاصلهای چندساله انجام شد؛ فاصلهای که به گفته خودش، برای اولویت دادن به فرزندان ضروری بود.
تحصیل در مقطع دکتری، رفتوآمدهای طولانی، تدریس و پژوهش همزمان با مادری و همسرداری، بخش دیگری از تجربه زیسته اوست. خودش میگوید همیشه تلاش کرده است از سهم خانواده کم نکند و اگر فشاری بوده، آن را از سهم خود برداشته است. حمایت همسر را نیز یکی از عوامل اصلی تداوم این مسیر میداند.
حوزه تخصصی اسحاقی شیمی تجزیه و روشهای جداسازی، بهویژه کروماتوگرافی و میکرواستخراج است؛ شاخهای که کاربردهای گستردهای در پزشکی، محیطزیست و علوم زیستی دارد. او از نخستین پژوهشگرانی بوده که از نانومواد در این حوزه استفاده کرده است.
با وجود انتشار بیش از صد مقاله علمی و حضور فعال در همایشهای داخلی و بینالمللی، محدودیت امکانات آزمایشگاهی یکی از جدیترین چالشهای اوست. نبود تجهیزات پایه، هزینههای سنگین دستگاهها و کمبود بودجه پژوهشی باعث شده است بسیاری از کارها با حداقل امکانات یا حتی هزینه شخصی انجام شود.
اسحاقی معتقد است موفقیتهای علمی زنان کمتر از آنچه شایسته است بازتاب پیدا میکند. به باور او، زنان دانشمند معمولاً «هایوهوی» کمتری دارند و دستاوردهایشان کمتر وارد فضای عمومی میشود.
او این موضوع را نه الزاماً ناشی از تبعیض سیستماتیک، بلکه حاصل اولویتهای فرهنگی و رسانهای میداند؛ جایی که موفقیتهای ورزشی یا هنری ملموستر از دستاوردهای علمی دیده میشوند.
به گفته اسحاقی، یکی از مشکلات اساسی پژوهش در کشور، نبود ارتباط مؤثر میان دانشگاه و صنعت است. تحقیقات دانشگاهی اغلب در قالب مقاله باقی میمانند و کمتر به مرحله اجرا میرسند. در حالی که در بسیاری از کشورها، صنعت سفارشدهنده اصلی پژوهش است و نیازهای واقعی خود را به دانشگاه منتقل میکند.
او معتقد است تقویت کار گروهی، اعتمادسازی میان صنعت و دانشگاه و تغییر نگاه از پژوهش صرفاً مقالهمحور، میتواند مسیر علم را کاربردیتر کند.
وقتی از او میپرسند اگر به گذشته بازگردد همین مسیر را انتخاب میکند یا نه، پاسخ روشن است: بله.
برای او، رضایت درونی، مهمترین دستاورد سالها تلاش علمی است؛ رضایتی که نه از اجبار آمده و نه از منفعت مالی، بلکه از علاقهای عمیق به دانستن و ساختن.