رج‌به‌رج احیای یک میراث | وقتی تار و پود گذشته دوباره جان می‌گیرد

به گزارش شهرآرانیوز، برخی هنر‌های دستی، روزگاری ستون معیشت خانواده‌ها بودند؛ صنایعی که نه‌تنها به اقتصاد محلی جان می‌دادند، بلکه ظرفیت بالایی برای حضور در بازار‌های فراتر از مرز‌ها داشتند. با این حال، تغییر سبک زندگی، ورود کالا‌های ارزان و بی‌هویت، مصرف‌گرایی، خشکسالی و کمبود مواد اولیه، بسیاری از این هنر‌ها را به حاشیه راند. فرت‌بافی یکی از همین هنرهاست؛ هنری که سال‌ها از ویترین‌ها محو شد، اما به همت افرادی که دل در گرو زادبوم خود داشتند، دوباره جان گرفت.

در این مسیر، معظمه چابکی، بانوی کارآفرین مشهدی، نقشی مؤثر ایفا کرد. او با پشتوانه تحصیل دانشگاهی و شناخت عمیق از هنر‌های بومی، فرت‌بافی را از دل خاطرات بیرون آورد و آن را به یک جریان زنده اقتصادی و فرهنگی تبدیل کرد؛ جریانی که امروز برای ده‌ها نفر اشتغال مستقیم و غیرمستقیم ایجاد کرده است.

نخ‌ها یکی‌یکی در کنار هم قرار می‌گیرند؛ ماکو رفت‌وبرگشت می‌کند، پا پدال را می‌فشارد و ضربه نهایی، تار و پود را به هم پیوند می‌دهد. حاصل این حرکت هماهنگ، پارچه‌هایی است که به چادرشب، حوله، شال، بقچه و محصولات متنوع دیگر تبدیل می‌شوند. فرت‌بافی یا تن‌بافی، یکی از شاخه‌های نساجی سنتی با قدمتی بیش از یک قرن است که از دیرباز در خراسان رواج داشته. هرچند این هنر سال‌ها به‌عنوان صنعتی فراموش‌شده شناخته می‌شد، اما در سال‌های اخیر، صدای بازگشت آن از شهر‌ها و روستا‌های مختلف استان به گوش می‌رسد.

چابکی نه‌تنها به این هنر وفادار ماند، بلکه آن را با نیاز‌های امروز پیوند زد. او با تلفیق سنت و مدرنیته، تلاش کرد فرت‌بافی را از قالب‌های محدود گذشته خارج کند و به محصولاتی کاربردی و متناسب با سلیقه امروز تبدیل کند.

دفتر کار او به خانه‌اش متصل است و کارگاهش در همان فضا جان گرفته؛ جایی که تار و پود، روایت زندگی زنانی را می‌بافند که هرکدام سهمی در این مسیر دارند. او اصالتی بیرجندی دارد؛ سرزمینی که فرت‌بافی بخشی از هویت آن بوده و ابزار‌هایی مانند نورد، ماکو و چله در خانه‌ها یافت می‌شده است. این هنر نسل‌به‌نسل منتقل می‌شد؛ از کاشت پنبه و ریسیدن نخ گرفته تا رنگرزی طبیعی با پوست انار و گردو.

{$sepehr_key_174883}

با ازبین‌رفتن دام‌ها و مزارع پنبه، بسیاری از این ابزار‌ها کنار گذاشته شدند و حتی به آتش سپرده شدند. تنها معدودی، همچون مادربزرگ چابکی، این یادگار‌ها را حفظ کردند؛ یادگار‌هایی که امروز نشانه‌ای از یک تاریخ زنده‌اند.

مسیر کارآفرینی چابکی از همان نوجوانی آغاز شد. نخستین تجربه‌های درآمدزایی، اعتمادبه‌نفس او را تقویت کرد و بعدها، تحصیلات دانشگاهی در رشته مهندسی برق، نگاه تحلیلی و ساختاری‌اش را به کار افزود. با وجود مسیر آکادمیک متفاوت، او تصمیم گرفت علاقه‌اش را دنبال کند و به هنر‌های سنتی بازگردد؛ تصمیمی که با مخالفت‌هایی همراه بود، اما با پشتکار ادامه یافت.

راه‌اندازی بوتیک، تجربه کار گروهی، حمایت از زنان برای ایجاد مشاغل خانگی و پرداخت وام‌های کوچک، بخشی از این مسیر بود. او باور داشت توانمندسازی، زمانی معنا پیدا می‌کند که افراد بتوانند در خانه‌های خود، با مهارت‌هایشان درآمد داشته باشند.

در ادامه، با شکل‌گیری شبکه‌ای از بافندگان، فرت‌بافی وارد مرحله‌ای تازه شد. امروز، ده‌ها زن سرپرست خانوار و صد‌ها نیروی در گردش با این مجموعه همکاری می‌کنند. تولیدات محدود به حوله و پارچه نمانده و به طیف وسیعی از پوشاک و محصولات جانبی گسترش یافته است.

چابکی با ثبت برند خود، نوآوری را به قلب هنر سنتی آورد. او نشان داد که می‌توان بدون خدشه‌دارکردن اصالت، دست‌بافته‌ها را با نیاز‌های امروز هماهنگ کرد. تولید صد‌ها نمونه محصول متنوع، نتیجه همین نگاه خلاقانه است.

حتی در بحرانی‌ترین شرایط نیز این جریان متوقف نشد. با تغییر مسیر تولید و پاسخ به نیاز جامعه، کارگاه توانست سرپا بماند و دوباره به مسیر اصلی خود بازگردد. این انعطاف‌پذیری، بخشی از رمز موفقیت اوست.

او فرت‌بافی را هنری زنانه نمی‌داند؛ مردان و حتی نوجوانان نیز در این مسیر فعال‌اند. باور دارد که این هنر می‌تواند فرصتی فراگیر برای اشتغال باشد. در کنار تولید، به مستندسازی نیز می‌اندیشد و در حال نگارش اثری درباره پارچه‌بافی سنتی است؛ خلأیی که سال‌ها در منابع مکتوب احساس می‌شد.

پیام او ساده و روشن است: آشتی با هنر‌های سنتی، تنها حفظ گذشته نیست؛ سرمایه‌گذاری برای آینده است. هر خرید کوچک از یک دست‌بافته، می‌تواند چرخ زندگی خانواده‌ای را به حرکت درآورد و هنری را زنده نگه دارد که ریشه در خاک این سرزمین دارد.