به گزارش شهرآرانیوز، تصور کنید سال ۲۰۳۵ از راه رسیده است، جایی که در آن هوش مصنوعی از انسانها توانمندتر شده و وارد مرحلهای موسوم به «عصر هوش جامع مصنوعی» یا AGI شده است؛ دورهای که میتواند طی چند سال آینده فرا برسد و تمام جنبههای زندگی، از پزشکی و عدالت تا کشاورزی، کار و اوقات فراغت را دگرگون کند. این تحول علاوه بر پیشرفتهای چشمگیر، چالشها و تنشهای تازهای نیز به همراه دارد.
در بخش پزشکی، در سال ۲۰۳۵ هوش مصنوعی دیگر فقط یک ابزار کمکی نیست بلکه نخستین خط تماس بیماران محسوب میشود. دیگر خبری از تماسهای مکرر با منشی درمانگاه برای گرفتن نوبت نیست. بیمار علائم خود را برای هوش مصنوعی پزشک توضیح میدهد؛ این سامانه اطلاعات را با پرونده پزشکی بیمار تطبیق داده و پیشتشخیصی ارائه میکند تا پزشک انسانی تصمیم نهایی را بگیرد. در ویزیتهای حضوری، هوش مصنوعی در پسزمینه به تحلیل دادهها میپردازد، مورد بیمار را با هزاران پژوهش پزشکی مقایسه میکند و دارویی پیشنهاد میدهد که بر اساس جدیدترین تحقیقات تنظیم شده است؛ کاری که هیچ پزشک انسانی بهتنهایی قادر به انجامش نیست. پزشک همچنان تصمیمگیرنده اصلی است، اما نقش او بیشتر به «تفسیر و ارزیابی» خروجیهای هوش مصنوعی تبدیل شده است.
افکار عمومی در برابر این تحول موضعی دوگانه دارد. برخی استقبال میکنند، چون دسترسی به درمان سریعتر میشود، اما اکثریت هنوز تعامل انسانی و حس اعتماد به پزشک را ترجیح میدهند. در عین حال، پایش سلامتی بسیار پیشرفته و حتی گاه تهاجمی میشود، ساعتها و ابزارهای پوشیدنی دادههای حیاتی را پیوسته به پزشک میفرستند و حتی «دستشوییهای هوشمند» ممکن است نمونه مدفوع را تحلیل کنند. داروها نیز برای هر فرد به طور دقیق تنظیم میشوند. اگر این سیستم درست عمل کند، بیماریها زودتر شناسایی میشوند و درمان دقیقتر است. اما رابطه جدیدی شکل میگیرد یعنی بهترین پزشکان کسانی هستند که بتوانند خروجی هوش مصنوعی را بهتر درک کنند. آموزش پزشکی تغییر میکند و تمرکز آن بر مدیریت و نظارت بر «پزشک دیجیتال» است. قانونگذاران نیز با چالشهای اخلاقی و نظارتی تازهای روبهرو میشوند.
در نظام قضایی نیز وضعیت مشابهی پیش میآید. وکلا بسیاری از وظایف زمانبر مانند جستوجوی سوابق قضایی و طراحی استدلالها را به هوش مصنوعی میسپارند و خود بر صحت نهایی کار نظارت میکنند. در این آینده فرضی، مشکلات اولیه مانند جعل پروندهها توسط AI برطرف شده و AGI روزها کار را در چند ساعت فشرده میکند. اما فشار برای کاهش هزینه و سرعت بیشتر، منجر به آزمایشهایی میشود که در آن دو هوش مصنوعی در دادگاه بهجای وکلا مناظره میکنند و قاضی و هیئت منصفه انسان باقی میمانند. در ابتدا نتایج خیرهکننده است؛ پروندهها سریعتر مختومه میشوند و هزینهها کاهش مییابد. اما طولی نمیکشد که موارد «اشتباه در قضاوت» رخ میدهد و کمپینهایی برای شفافیت در منطق و سوگیریهای این وکلای مصنوعی شکل میگیرد. عدالت نه فقط به نتیجه، بلکه به شفافیت و توضیحپذیری وابسته است.
با گسترش AGI، دولتها و شرکتها مجبور میشوند سامانههای خودکار را دائماً زیر نظر بگیرند تا رفتارهای خطرناک را مهار کنند. انسانها در مراکز نظارتی مینشینند تا در صورت مشاهده انحراف، سیستمها را خاموش کنند یا با هوشهای مصنوعی «خوب» به مقابله با نمونههای «بد» بپردازند. بدین ترتیب، نوع جدیدی از شغل پدید میآید: ناظران انسان بر رفتار ماشینها.
{$sepehr_key_174931}
در سطح زندگی شخصی، ابزارهای هوش مصنوعی پوشیدنی مانند عینک، ساعت یا انگشتر به حواس اضافه انسان تبدیل میشوند. آنها کمبودها را تشخیص میدهند، خاطرات را ضبط میکنند و نیازها را پیشبینی میکنند. در ادامه، این ابزارها فقط مشاهده نمیکنند بلکه اقدام هم میکنند. هر فرد مجموعهای از «عاملهای هوشمند شخصی» دارد که با شناخت عمیق از سلیقه و عادات او، کارها را انجام میدهند؛ از انتخاب اخبار صبحگاهی و خواندن خلاصه آنها تا سفارش خودکار مواد غذایی. برای مثال، عینک هوشمند هنگام باز کردن یخچال میفهمد تخممرغ تمام شده و تا ساعت ۷ صبح، پهپاد آمازون تخممرغ تازه تحویل میدهد. البته همه اینها نیازمند رضایت و کنترل کاربر است؛ او باید بداند چه دادهای به اشتراک میگذارد و بتواند هر زمان خواست انصراف دهد.
در کشاورزی نیز دگرگونی عظیمی رخ میدهد. کارهای طاقتفرسا مانند بررسی دام، زمین، خوراک و تجهیزات توسط شبکهای از دوربینها، حسگرها و رباتها انجام میشود. دادههای عظیم حاصل از میلیونها مزرعه به AGI کمک میکند نهتنها زمان کاشت و برداشت را تعیین کند، بلکه درباره سلامت خاک، تنوع زیستی و کاهش مصرف سموم نیز تصمیم بگیرد. حتی در سال ۲۰۲۵ نمونههایی از مدلهای هوش مصنوعی برای تشخیص زودهنگام بیماری در گاوها بر اساس رفتار اجتماعیشان در حال توسعه است.
در آینده، رباتهای هوشمند علفهای هرز را از بین میبرند و نیاز به سمپاشی را کاهش میدهند. کشاورزی کارآمدتر و پایدارتر میشود، هرچند به شدت به داده و الگوریتم وابسته خواهد بود.
در حوزه کار و اقتصاد، بهرهوری به شکل بیسابقهای افزایش مییابد. در آغاز، بیشتر مردم شغل خود را از دست نمیدهند و فقط سریعتر کار میکنند. ساعت کاری همچنان ۴۰ ساعت است، اما خروجی چند برابر میشود. در محیط کار، هوش مصنوعی مانند یک «دستیار حرفهای» یا «مربی رفتاری» عمل میکند؛ در جلسات به فرد گوشزد میکند که همکارش خسته است و باید با ملایمت بیشتری برخورد کند؛ پس از جلسه، فهرست اقدامهای بعدی را ارسال کرده و مدارک لازم را آماده میکند. انسانها در تصمیمگیریهای خلاق باقی میمانند، اما عملکردشان با هدایت هوش مصنوعی بهبود مییابد.
افزایش بهرهوری باعث رشد اقتصادی سریعتر میشود و در نتیجه مردم میفهمند میتوانند کمتر کار کنند. پیشبینی معروف اقتصاددان جان مینارد کینز درباره «هفته کاری ۱۵ ساعته» بالاخره تحقق مییابد. اوقات فراغت به جای استراحت، بیشتر به فعالیتهای خلاقانه، اجتماعی و خانوادگی اختصاص مییابد. به گفته برخی صاحبنظران، چون انسان موجودی اجتماعی است، نیاز به فعالیت جمعی دارد؛ بنابراین حضور در کنسرتها، ورزشگاهها و رویدادهای زنده افزایش مییابد. صنعت سرگرمی و گردشگری رونق میگیرد و انسانها بهدنبال تجربههای مشترک میروند.
اما این رویای رفاه، روی تاریکی هم دارد یعنی کسالت جمعی. نسلی که هویت خود را از شغل و فعالیت روزمره گرفته، در جهانی که بسیاری از وظایفش خودکار شدهاند، احساس بیهدفی میکند. برخی مانند بازنشستگان خوشحال از آزادی جدید بهرهمند میشوند و سطح رضایت و آرامش بالاتری گزارش میدهند. اما بسیاری دیگر دچار بحران معنا و مشکلات روانی میشوند. جامعهای که کار را محور نظم و معنا قرار داده بود، حالا باید پاسخ دهد که بدون آن چه چیزی انسان را به حرکت وامیدارد.
در مجموع، این تصویر آینده دوگانه است: از یک سو، هوش مصنوعی، کارآمدی، سرعت و دقت را به ارمغان میآورد، پزشکی دقیقتر، عدالت سریعتر، کشاورزی پایدارتر و زندگی راحتتر است، اما از سوی دیگر، پرسشهای اساسی درباره اعتماد، شفافیت، نظارت، اخلاق و معنای انسان بودن را مطرح میکند. دنیای پس از AGI، جهانی است که در آن انسان نه حذف میشود و نه بیاهمیت، بلکه باید یاد بگیرد چگونه با هوشی زندگی کند که شاید از خودش باهوشتر است.
{$sepehr_key_174932}