محبوبه عظیمزاده | شهرآرانیوز؛ هوش مصنوعی، کار با بسترهای مختلفی که استفاده از این هوشمندسازی را برای ما ممکن میکند، تأثیری که بر کار، زندگی و فعالیتهای ما میگذارد، تغییرات و سهولتی که ایجاد میکند و حتی ترس از ترسیم آیندهای که قرار است در جوار هوش مصنوعی برای ما رقم بخورد، چیزی است که همه ما، در همین مدت ظهوروبروز هوش مصنوعی، تجربه کردهایم.
در باب بررسی جایگاه این پدیده، تاکنون، نقد و نظریهها و مکتوبات زیادی عرضه شده است. متئو پاسکویینِلّی، یکی از چهرههای فعال این حوزه است که محصول ویژهای را در این زمینه برای ما به ارمغان آورده است.
او، بهصورت ویژه، در حوزه «مطالعات انتقادی هوش مصنوعی» اندیشه کرده است و مهمتر از آن، تلاش کرده تا خطوربط این وادی را با دیگر حوزهها، چون سیاست و ارتباطات و جامعهشناسی، بر همگان روشن کند. «چشم خدایگان، تاریخ اجتماعی هوش مصنوعی» ماحصل تحقیق و تفحصهای این پژوهشگر است.
او کوشیده است در این کتاب، ابتدا، از چیستی هوش مصنوعی بگوید و بعد، میان نظریههای مختلفی که در این حوزه وجود دارد و مطرح میشود، سنتزی ارائه کند. هوش مصنوعی به مثابه تقسیم کار، الگوریتم، تفکر الگوریتمی، ابزارهای مادی تفکر الگوریتمی، عصر صنعتی و مسئله ماشینآلات و عصر اطلاعات و خودکارسازی تشخیص الگو و خودکارسازی هوش عمومی، همه از مضامین و مفاهیمی است که ذیل این موضوع کلی در این اثر به آنها پرداخته میشود و در فهرست کتاب به چشم میخورد.
این کتاب که سهیل رضانژاد آن را ترجمه کرده است، در شصتودومین نشست جمعههای پردیس کتاب مشهد با همراهی مهدی فیروزان و جمعی از علاقهمندان به سازوکار هوش مصنوعی و چالشهای آن معرفی شد.
شاید بهترین دلیلی که میتوان برای مطالعه این اثر و اهمیت آن ذکر کرد، همان امیدواری مترجم اثر، سهیل رضانژاد، در خطوط پایانی مقدمه مندرج در کتاب باشد که نوشته است: «امیدوارم ترجمه حاضر بتواند به فهم بهتر وضعیت کنونی ما یاری برساند و راههای تازهای برای مشارکت طبقههای مختلف در خودکارسازی الگوریتمی و مقاومت دربرابر تشدید بیثباتی و سلب مالکیت بگشاید.»
وضعیتی که پیشرفت تکنولوژی و ناگزیر بودن ما از برخورد و مصاحبت با ابزارهای آن، تحت عنوان هوش مصنوعی، ایجاد کرده است و نمود آن را میتوانیم در جایجای زندگی فردی و اجتماعی خویش ببینیم.
رضانژاد در بخشی از مقدمه کتابش از این میگوید که ما در زیست سالهای اخیر خود با مفاهیمی، چون الگوریتم، نظریههای خودکارسازی یا پدیده خودکارسازی الگوریتمی روبهرو بودهایم. همان جایی که واژگانی، چون دولت الکترونیک یا شهرداری هوشمند را بارها و بارها شنیدهایم:
«نخست، با سامانههای بخش عمومی یا به تعبیری خودکارسازی فعالیتهای اداری دولت که با نام «هوشمندسازی» (مثلا در «دولت الکترونیک» یا «شهرداری هوشمند») در پی آن بوده است که وعده افزایش بهرهوری خدمات عمومی را عملی کند؛ و دوم، با پلتفرمهای بخش خصوصی یا به تعبیری شرکتیسازی فرایندهای کار بهویژه در حوزه حملونقل شهری و مشاغل خدماتی و میهمانیاری و ... که با گفتمان «شرکتهای نوپا» کوشیده وعده «کارآفرینی» را عملی و بدینترتیب فضایی در میانه تولید-مصرف و ارائه-دریافت برای خود خلق کند.»
او همچنین در نشست معرفی این کتاب با اشاره به اینکه در رساله دکتری خود و پژوهشی که به این واسطه انجام داده با مفهوم کارکردن با مدیریت الگوریتم تحت هوش مصنوعی برخورد کرده است، گفت: «این، بدنهای از دانش است و مؤید این نکته که هوش مصنوعی و الگوریتم آن بر کارکردن ما تأثیر میگذارد.»
رضانژاد به کتاب و جایی که نویسنده نظریه خودکارسازی کارمحور را مطرح میکند، نیز ارجاع داد و گفت: «هوش مصنوعی ما را رصد میکند و از کار ما تقلید میکند. اما نه به این معنا که این رویه باعث میشود انسانها به جایی برسند که نیازی نباشد کار کنند، بلکه حتی نیاز است بیشتر و شدیدتر هم کار کنند. مثلا در حوزه ترجمه، هوش مصنوعی باعث شده کارفرما از مترجم انتظار داشته باشد در همان بازه زمانی قبل، خروجی و ترجمه بیشتری به او تحویل بدهد.
این اتفاق در همه حوزهها رخ میدهد نه فقط ترجمه کتاب و این فقط یکی از پیامدهایی است که به دلیل رویارویی با یک فرم الگوریتمی با آن روبهرو هستیم. پیامد دیگر، میانمایگی فرهنگی است که پیشرویمان قرار میگیرد. به این معنا که هوش مصنوعی همه خلاقیتها و ویژگیهای منحصربهفرد ما را نادیده میگیرد و چندان برایش اهمیتی قائل نیست. درواقع از ما کار خیلی خوبی نمیخواهد و فقط همین که بد نباشد کافی است. یعنی بهدنبال یک چیز میانه است.»
{$sepehr_key_175019}
این کتاب را میتوان در سه بخش کلی تقسیمبندی کرد. فصل نخست که به روششناسی و مقدمات میپردازد و دو بخش تاریخی اصلی که به ترتیب به عصر صنعتی و عصر اطلاعات اختصاص دارند. با این همه، این کتاب تاریخچه خطی فناوری و خودکارسازی را پی نمیگیرد. برعکس، هر فصل را میتوان همچون «کارگاه مستقلی درباره مطالعه فعالیتهای الگوریتمی و هوش ماشینی» خواند.
نویسنده، در این کتاب، دو هدف اصلی را پی میگیرد. ابتدا صورتبندی تازهای از چیستی هوش مصنوعی ارائه میکند و آن را با «ماشینیسازی تقسیم کار» یکسان میبیند. در قسمت بعد، میکوشد میان «نظریه خودکارسازی کارمحور» و دو دسته از نظریههای دیگر خودکارسازی، یعنی نظریههای خودکارسازی ارزشمحور و نظریههای خودکارسازی دیدگاهمحور، سنتزی (همنهاده) ارائه کند.
چشم خدایگان را باید از نخستین و مهمترین آثاری دانست که تاریخ هوش مصنوعی را نه از زاویه پیشرفت فنی، بلکه از دل محاسبات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بازخوانی میکند. پاسکینلی -فیلسوف علم و از چهرههای شاخص مطالعات انتقادی هوش مصنوعی- در این کتاب با نقد روایتهای رایج «از بالا» نشان میدهد که هوش مصنوعی بیش از آنکه تقلیدی از شناخت انسانی باشد، ادامه و تشدید منطق تقسیم کار، خودکارسازی و کنترل در سرمایهداری صنعتی و پساصنعتی است.
بهعنوان مثال، نویسنده با پیوند دادن نظریه فرایند کار، اقتصاد سیاسی و تاریخ فناوری، استدلال میکند که الگوریتمها و ماشینهای هوشمند در خلأ شکل نگرفتهاند، بلکه برپایه الگوهای تاریخی سازماندهی کار، استخراج ارزش و نظمبخشی به دیدن و تصمیمگیری ساخته شدهاند. از این منظر، هوش مصنوعی، نه یک گسست رادیکال، بلکه تداوم ساختارهای اجتماعی گذشته در قالبی محاسباتی است.
مهدی فیروزان، مدیرعامل شهر کتاب و همراه این نشست، نیز دقایقی با مخاطبان خود از جایگاه هوش مصنوعی و نقش آن در زیست و زندگی روزمره سخن گفت و اشاره کرد: باید بگویم این کتاب در زمان بسیار مناسبی به دست ما رسیده است. زمانی که کتابهای آکادمیک و غیرآکادمیک زیادی دراین باره وجود دارد و سخنگفتن از این موضوع، شهامت و جرئت زیادی میخواهد.
چون شما باید برای حرفهایی که بیان میکنید، استدلالهای فراوان و دقیقی بیاورید. او همچنین این نکته را یادآوری کرد که درباره هوش مصنوعی دیدگاههای خوشبینانه و بدبینانه زیادی وجود دارد؛ اما باید در نظر داشت که هیچکدام از این دیدگاهها بهطورمطلق مثبت یا منفی نخواهد بود.
متئو پاسکویینِلّی، استاد فلسفه علم دانشگاه کافوسکاری و نیز از اندیشمندان برجسته حوزه «مطالعات انتقادی هوش مصنوعی» است. او در سالهای اخیر کوشیده است حوزههای پژوهشی متنوعی ازجمله اقتصاد سیاسی، جامعهشناسی کار، علوم ارتباطات و فلسفه ذهن و زبان را درهم بیامیزد.
کتاب حاضر حاصل مطالعات و سنتز پژوهشهایی است که پیشتر و در سالهای اخیر در چندین مقاله ارائه شده بود. این کتاب تاکنون دستکم به دوازده زبان ازجمله چینی و روسی و عربی و ترکی ترجمه شده و اخیرا نیز جایزه یادبود ایزاک و تامارا دویچر را دریافت کرده است؛ جایزهای که از سال۱۹۶۹ هرساله به بهترین و نوآورانهترین کتاب در حوزه یا درباره سنت مارکسیستی تعلق میگیرد.