با کدام کلمه دهانم را بُردی | نگاهی به اولین مجموعه‌شعر فارد قربانی، که چشم‌اندازی است تازه در بستر سوررئال

به گزارش شهرآرانیوز، مشخصه بارز شعر‌های فارد قربانی، زبان‌آوری و برجستگی‌های زبانی است که شاعر به شکل‌های گوناگون می‌کوشد سطح زبان را ارتقا دهد و از این طریق به شعر‌ها عمق و ژرفا ببخشد. این برجستگی‌های زبانی گاه از طریق آوردن کلمات و عبارات کم‌کاربرد، گاه از طریق بازی‌های زبانی و جابه‌جایی‌های دستور زبانی و... ایجاد شده است.

 در این مجموعه، زبان برای شاعر فقط ابزاری برای بیان احساسات و عواطف نیست، بلکه زبان خود تبدیل به هدف می‌شود و خاستگاه زیباشناسانه می‌یابد. درواقع شاعر به‌گونه‌ای در زبان عصیان می‌کند و تمام آنچه می‌خواهد بگوید را در دستگاه زبان به اجرا درمی‌آورد و سعی می‌کند از همه ظرفیت‌های زبان در شعرهایش بهره ببرد.

ترس! / کوزه‌ای دهان دریده‌ای است/ تاج بر سر فاصله تا رمیدن تشنگی از مردن/ مردن فرزندانم/ جهان که پشت قبض شب آب می‌ریزد/ که برگرد/ هر کجا که رفتی/ به سادگی‌ام و بترس...

در شعر‌های فارد قربانی راه برای تأویل باز است و به هیچ روی شاعر نمی‌خواهد مخاطب فقط به یک معنا اکتفا کند، بلکه شاعر می‌خواهد یک بستر معنایی از آنچه در ذهن دارد بیافریند. این بستر معنایی گاه از طریق ارجاعات بینامتنی به دست می‌آید.

صورتش را نشان می‌دهد/ و حمام فین را گرم می‌خواهد/ از گلوی بریده/ که گردوخاک به پا نخواهد شد/ با صدای لوّامه که می‌خوانند/ نترسید از/ سه قطره خون بی‌مقدار/ نترسید از/ گاو کور/ نترسید از/ ساعد‌های غلامحسین...

شاعر در این مجموعه با استفاده متفاوت از ضرب‌المثل‌های متداول، سعی در برجسته‌سازی زبان و ایجاد رهیافت تازه‌ای از عباراتی دارد که برای مخاطب آشناست.

خرج که با دخلم را بیاوری نمی‌خواند هیچ
یا
از رنج که در درز چشم‌هایت سماق می‌مکد
یا در شعری دیگر
ما که با خدا جای حق نشسته سر به زیریم

یکی از ویژگی‌های این مجموعه، شعر کانکریت است که شاعر به روش‌های گوناگون سعی کرده است از آن بهره ببرد. گاه با جدانویسی، گاه با تغییر فونت شعر‌ها و... مثلا جایی می‌گوید: آی آدم‌های چارگوش/ من ترسیده‌ام منتظرم ندارید «من ترسیده‌ام»  را با فونت کوچک‌تر می‌نویسد یا اینکه در شعری دیگر می‌گوید: خال که می‌کوبیدم حسین بر سینه، کلمه «حسین» را بولد می‌کند یا در شعری عاشقانه و با عاطفه‌ای لطیف و حسی‌تر با جدا‌نویسی کلمه «کوهستان» این‌گونه می‌سراید:

تو آفتابی/ جنگل ابری/ مه که پلک می‌زند چشم را می‌خنداند/ و من، که ورق زده‌ام کو هِس تان را/ الان/ دیوانه و عاشق / حالا بالا ببرم سرم را/ که در جهانت تنها تو را دوست دارم/ و گل‌های داوودی را

از این دست شگرد‌های دیداری در این مجموعه بسیار است که چندان امکان نشان‌دادن آنها در این نوشتار نیست. اما جدای از اینکه ببینیم این زبان‌ورزی‌ها و کارکرد‌های دیداری چقدر به ادبیت برخی از این شعر‌ها افزوده است، باید از این تکنیک‌ها به‌عنوان شاخصه اصلی شعر فارد قربانی یاد کنیم. نکته‌ای که در دفتر «چشم‌های درشت سفید» برای من جالب توجه است، این است که اگر چه شاعر نشان می‌دهد، دل‌بسته زبان است و به شعر رویکردی زبان‌ورزانه دارد، اما مقهور زبان نیست و اجازه نمی‌دهد که بازی‌های زبانی و استفاده از ظرفیت‌های زبانی، او را از عاطفه و فضای حسی شعر دور کند. چنانکه شاعر با ایجاد تعلیق، فضایی شاعرانه می‌آفریند و راوی احساسات لطیف انسانی می‌شود.

{$sepehr_key_175060}

اگر گم شود/ تکه‌ای از این جورچین چه؟! / چگونه هم‌تراز کنم/ جای خالی‌ات را با قبل

آخ/ اینجا را یک روز بی‌عطر وهمگین تو/ راه بروم اگر/ باز دیوانه خواهم کرد
این مجموعه با ۴۳قطعه شعر آزاد (به روایتی۵۰قطعه شعر آزاد) و پنج شعر موزون در پنج بخش به نام‌های سیاره من، موشکاف، برای یکدیگر، خودخواری و پرندگی در ۱۱۴صفحه توسط انتشارات فصل پنجم چاپ شده است.

گفتنی است؛ پرندگی شامل پنج شعر موزون است که از پایان کتاب به ابتدا در پایین صفحه به طور جداگانه آمده است.

از بعد هیچ- قبل تو آغاز می‌شود/ در خنده‌های هر شب ناکام، چشم من
یک قصه بود عشق که پایان باز داشت/ باران که زد بیا لب این بام چشم من