آزیتا حسینزاده عطار | شهرآرانیوز؛ خودش هم نمیداند چرا اختیار حالواحوالش را ندارد! چرا زمانی که در جمعی حضور پیدا میکند اولین صدایی که میشنود، صدای ضربانهای تند تند قلبش است. امان از روزی که بخواهد در یک جمع اجتماعی، چهار کلمه صحبت کند. آن روز انگار تمام روحش متلاطم میشود.
مغزش داغ میکند و قلبش انگار با هر تپش میخواهد از سینهاش بیرون بیاید و حسوحالش تا چند دقیقه بعد از آن هم این قدر بد است که به سختی میتواند خودش را جمعوجور کند و به حالت عادی برگردد. روزی که به سراغ روانشناس میرود متوجه میشود این حال بدش بیارتباط با دوران کودکیاش نیست.
به زمانی که پدر و مادرش نتوانستند آنطور که باید به نیاز دیده شدن و شنیده شدنش پاسخ بدهند. با خلیل رحیمی، روانشناس بالینی، رواندرمانگر و هیپنوتراپ همکلام شدیم و درباره کمبود محبت در کودکی، تأثیرات آن در بزرگسالی و ارائه راهکارهای پیشگیرانه از بروز این مشکل در فرزندانمان صحبت کردیم. مشروح گفتوگو با او را در ادامه با هم میخوانیم.
غفلت عاطفی همیشه با آسیب آشکار همراه نیست. مثلا ممکن است کودک آزار جسمی ندیده باشد، اما آسیب روانی دیده باشد. گاهی ممکن است کودک فقط بهدرستی دیده و فهمیده نشده باشد و از این منظر مورد غفلت عاطفی قرار گرفته باشد.
نمونه: نمیدانم چی حس میکنم.
نمونه: بیشازحد ساکت و مطیع بودن.
نمونه: احساس مداوم «من کافی نیستم».
نمونه: همه آدمها قرار است از من سوءاستفاده کنند.
نمونه: کودکی که زود بزرگ شده
نمونه: نسبت به محبت و تشویق هیچ حسی ندارد.
نمونه: خشم فروخورده یا غمی که دلیل روشنی ندارد.
{$sepehr_key_177085}
غفلت عاطفی در کودکی معمولا بیسروصدا اتفاق میافتد، اما اثراتش میتواند تا بزرگسالی باقی بماند. بسیاری از بزرگسالانی که این تجربه را داشتهاند، در شناخت و بیان احساسات خود مشکل دارند. حالشان بد است، اما دقیق نمیدانند چه احساسی را تجربه میکنند.
غفلت عاطفی بیشتر از آنکه به «نبود محبت» مربوط باشد، به «دیده نشدن احساسات» کودک برمیگردد. کودکی که هیجانهایش درک، نامگذاری و پاسخ داده نشدهاند، در بزرگسالی با احساسات خود رابطهای مبهم و ناپایدار خواهد داشت. بسیاری از دشواریهای هیجانی و رابطهای در بزرگسالی، نه حاصل ضعف فردی، بلکه نتیجه تجربههای نادیدهگرفتهشده در سالهای رشد هستند. تجربههایی که وقتی برای درمان دیر است فقط با آگاهی و مداخله روانشناختی قابل ترمیم هستند. پس والدینی باشید که در تربیت فرزندشان مسئولیتپذیرند و این کارها را انجام نمیدهند.
کمک به فرد برای شناسایی و بیان هیجاناتش
انجام کارهای کوچک برای توجه به نیازهای شخصی
تشویق به ارتباط با افرادی که قابل اعتماد و حمایتگر هستند
تمرین تکنیکهای آرامسازی، مدیتیشن یا تنفس عمیق
آموزش گفتن «نه» و حفاظت از خود در روابط
تمرین جایگزینی انتقاد به خود با جملات حمایتی (گفتوگویی بالغانه را آموزش دادن)
مراجعه به روانشناس و درمانگران حوزه روان برای پردازش تجربههای کودکی و آموزش مهارتهای هیجانی
{$sepehr_key_177086}
با توجه به واقعیتهای فعلی و دلایل اقتصادی و اجتماعی جامعه، بسیاری از والدین نمیتوانند تمام روزشان را با فرزندانشان بگذرانند و اغلب تنها وقت محدودی از روزشان را میتوانند به آنها اختصاص دهند. روشهایی که در ذیل آوردهایم کمک میکند حتی در شرایط سخت اقتصادی و کمبود زمان، فرزند احساس امنیت عاطفی و محبت کافی داشته باشد و در بزرگسالی دچار آثار شدید کمبود محبت نشود.
حتی سیدقیقه تمرکز کامل روی کودک (گوش دادن، بازی کردن، گفتوگو) بهتر از ساعات طولانی بدون توجه است.)
کمک کنید احساساتش را نامگذاری کند و بفهمد طبیعی هستند.
هنگام خوردن غذا، رفتن به مدرسه یا زمان خواب، مکالمه کوتاه و دلگرمکننده داشته باشید.
هر موفقیت یا تلاش کودک را بهطور واضح تحسین کنید.
پیامک محبتآمیز، یادداشت کوتاه، تماس تلفنی در طول روز.
خودتان احساسات خود را به شکل سالم بیان کنید تا کودک یاد بگیرد.
شاغل هستید، وقتی کنار کودک هستید تمام توجه خود را به او بدهید و از کار با گوشی فاصله بگیرید.