دهانه یک چاه با قطری دستکم دو متر، درست در محوطه یک مدرسه ابتدایی دخترانه-پسرانه در مشهد باز مانده است. چاهی بیحصار. بیهیچ نشانهای از ایمنسازی اصولی! نه پوشش مطمئن دارد و نه حفاظ استاندارد. تنها اقدام انجامشده، نوار پلاستیکی زردرنگی است که بیشتر به وسیله بازی کودکان شبیه است تا حفاظ مناسب! بعد از نوار زردرنگ پلاستیکی هم چند میز و نیمکت آهنی فرسوده اطراف چاه با فاصله قرار گرفتهاند، وسایلی که نه مانع سقوط هستند و نه برای کودکان بازیگوش مرزی قابل تشخیص.
در چند قدمی این چاه، هر صبح کودکان خردسال صف میکشند. کودکانی که خطر را نمیشناسند. یک لحظه بازیگوشی یا غفلت ممکن است آسیبی ایجاد کند. با گذشت بیش از یک هفته از ایجاد این وضعیت خطرناک، مدرسه تعطیل نشده و عملیات تعمیر و ایمنسازی نیز با سرعتی کُند و نگرانکننده پیش میرود. درحالیکه اولیای دانشآموزان میگویند عملا میان «نگرانی از حادثه» و «ترس از ثبت غیبت» گرفتار شدهاند.

ساعت۱۲:۱۰ ظهر لحظه خروج دختران ابتدایی و ورود شیفت بعدی دانشآموزان پسر است. دختران از یک در خارج میشوند و پسران از در دیگر وارد میشوند، اما به نظر خطر فروریزش چاه، برطرف نشده است.
یکی از مادران با گلایه میگوید: جان بچههایمان برایمان از هر چیزی مهمتر است، اما اگر آنها را نفرستیم مدرسه، غیبت میزنند. مسئولان، خطر را قبول نمیکند و میگویند وضعیت خطرناک نیست، اما شما همین دهانه بزرگ فرو ریخته را نگاه کنید. برای من مادر وهمبرانگیز است چه برسد به دخترم. با این حال میگویند حضور بچهها اجباری است.
پدر یکی دیگر از دانشآموزان میگوید: ما از مسئولان مدرسه این تقاضا را داشتیم تا حداقل مدرسه را چند روز موقتا تعطیل کنند. اما جواب روشنی نمیدهند. این روزها به بهانه آموزش حضوری، مدرسه را تعطیل نمیکنند. آیا واقعا نمیشود یک هفته دانش آموزان این مدرسه غیرحضوری شوند تا چاه کاملا مرمت و بیخطر شود؟
یکی دیگر از اولیا میگوید: ما چارهای نداریم. بین خطر سقوط بچهها و تبعات اداری غیبت، گیر افتادهایم. این فشار نباید روی خانوادهها باشد.
زنگ ورود به کلاس پسرها زده میشود. حیاط مدرسه تا چند متر در عمق سطحی کندهکاری شده و لولهگذاری در حال تعبیه است، اما چاه سرگشاد و خطر ریزش یکباره هنوز دغدغه اصلی خانوادهها و دانشآموزان است.
بیرون از مدرسه جایی که دو دانشآموز دختر در حال رفتن به منزل هستند درباره زمان این اتفاق میگویند. یکی از دانشآموزان میگوید: از دوشنبه هفته قبل چاه ریزش کرده و هنوز درست نشده است.

مدیر مدرسه دخترانه بعد از اطلاع از حضور گزارشگر صدای مردم، همکاری درستی برای پاسخگویی نمیکند و پاسخ شفاف را منوط به تأیید حراست اداره کل آموزشوپرورش میکند، اما همان چند کلمهای که در پاسخ به گلایه ما مبنی بر عدم تعطیلی موقت مدرسه بر زبان میآورد از این قرار است: ما معتقدیم آموزش به دانشآموزان در بستر مجازی و برای همیشه وجود دارد.
بازدید میدانی روز گذشته ما از وضعیت مشکلات دانشآموزان و گلایههای خانوادههای آنها درباره وضعیت سرِ باز چاه مدرسه در شرایطی است که دو روز قبل رئیس آموزشوپرورش ناحیه ۴ مشهد این وعده را داد که اولیا نگران نباشند و خطر رفع شده و تا شب (مورخ یکشنبه ۷ دی) کار لولهگذاری مدرسه به انتها میرسد.
مجید باستانی در گفتوگو با خبرنگار ما در پاسخ به این سؤال که آیا چاه مدرسه ابتدایی واقع در محدوده مطهری شمالی رفع خطر شده است یا خیر؟ به گزارشگر ما این توضیح را داد: مشکل چاه آن مدرسه کاملا برطرف شده و کار تمام شده است.
رئیس آموزشوپرورش ناحیه ۴ مشهد در ادامه به این نکته نیز تأکید کرد: مدارس ما در بافت فرسوده قراردارند و وقوع این دست مسائل در این بافت فرسوده بیگانه با موقعیت جغرافیایی منطقه نیست.
باستانی در همان گفتوگو تأکید کرده بود: خود من به صورت شخصی از مدرسه بازدید کردم. مسئله رفع خطر شده است. بافت زمینهای آن منطقه شنی است و این اتفاق به همین دلیل روی داده است.
{$sepehr_key_177858}
آنچه امروز در حیاط یک مدرسه ابتدایی در مشهد جریان دارد، فقط وجود یک «چاهِ سر باز» نیست، نمادی است از شکاف میان مسئولیتپذیری و امنیت جسم و روان کودکان. وقتی خانوادهها میان ترس از حادثه و ترس از غیبت اجباری گرفتار میشوند، یعنی بار یک بحران ایمنی به دوششان افتاده است.
وعدههای تکراری، انکار خطر و کُندی در اقدام، نهتنها چاه را نمیبندد، بلکه سبب ریزش اعتماد خانوادهها میشود. آن هم در مدرسه که باید امنترین نقطه زندگی کودک باشد و در این راستا حتی یک درصد احتمال وقوع هر حادثهای پذیرفتنی نیست. اگر آموزش بیشتری دارد، جان دانشآموزان اولویتِ اولتر است و هیچ تقویم آموزشی، هیچ بخشنامه و هیچ توجیهی، ارزش بهخطر افتادن جان یک کودک را ندارد!