به گزارش شهرآرانیوز؛ نیمه شبهای خلوت که خیلی هایمان در خواب ناز هستیم، دل بسیاری از مادران، پرآشوب است؛ مادرانی که گوشهای از اتاق بیمارستان بغض کردهاند، برای سلامت جگرگوشه شان دعا میکنند و منتظر یک معجزهاند. شروع این روایت، تلخ است، اما ناچاریم از همین بخش ناگوار شروع کنیم.
پنجههای بی رحم سرطان، تنها یک شرط برای ادامه زندگی کودک باقی گذاشته است؛ پیوند سلولهای بنیادی. مادر هیچ وقت تا این اندازه مستأصل نبوده است. نمیتواند خودش را ببخشد. اگر حتی احتمال چنین روزی را میداد، هرچه داشت و نداشت، میفروخت تا این لحظه را به چشم نبیند. میگوید: الهی کافر هم ذره ذره آب شدن جگرگوشه اش را روی تخت بیمارستان نبیند!
در بیمارستان ها، خانوادههایی حضور دارند که فرزندشان به بیماریهای خونی/نارسایی مغز استخوان، مبتلاست و نتوانستهاند سلولهای بنیادی برای پیوند پیدا کنند. آنها حاضرند همه زندگی شان را به حراج بگذارند و بفروشند تا درد فرزندشان به علاج برسد.
سلولهای بنیادی خون ساز که در بندناف وجود دارد، همان فرشتههای نجاتی هستند که میتوانند بیماری را که نفسهای زندگی اش به شماره افتاده است، از مرگ نجات دهند. حاصل تحقیق و پژوهش دانشمندان، میگوید چند سی سی خون از نوزاد تازه متولدشده، میتواند معجزه کند و جان چندین نفر از نزدیکان او را نجات دهد؛ البته متخصصان حوزه خون شناسی و انکولوژی معتقدند اگر بانک سلولهای بنیادی غنیتر شود، شانس بهبود و درمان بیماریهای بدخیم و ناعلاج هم زیاد میشود.
البته مشکلات اقتصادی، همان سنگ بزرگ پیش پای برخی خانوادههای جوان است که نمیگذارد از این فرصت حیاتی استفاده کنند.
ریحانه، مادر سه پسربچه سه قلوست و از همان ابتدا که شنید سه جنین در رحم دارد، غافلگیر شد. او و همسرش انتظارش را نداشتند. اصلا آمادگی نگهداری یک بچه را هم نداشتند، چه برسد به نگهداری از سه پسربچه یک جا. میگوید: با هزار مکافات، یک ماشین پراید مدل پایین خریدیم و همسرم با آن کار میکند. فکر کنید یک دفعه سروکارمان به بیمارستان افتاد و گرفتن سونوگرافیهای مختلف و.... در همان ماههای ابتدای بارداری، پزشک توصیه کرد حتما خون بندناف یکی از آنها را ذخیره کنیم.
اما ما حتی برای خرید لباس و پوشک بچهها از دیگران کمک گرفتیم. سه قلوها، هنوز سه ساله نشده بودند که پسر چهارمم به دنیا آمد و دوباره همان توصیه پزشک و دست خالی ما و.... هیچ نهاد و ارگانی حتی برای تأمین پوشک و شیرخشک بچه ها، ما را حمایت نکرد، چه برسد به موضوعات حاشیهای مثل ذخیره خون بندناف که واقعا انجام دادن آن از توان ما خارج است.
عاطفه هم مادر یک پسر شش ماهه است و ناراحت از اینکه چالشهای مالی، مانع ذخیره خون بندناف پسر کوچولویش شده است. میگوید: اولین تجربه بارداریام بود. ولی عمیقا به حرفهای مادرم رسیدم که همیشه میگوید آدم برای جگرگوشه اش، حاضر است از جانش هم مایه بگذارد.
وقتی پزشک معالجم موضوع ذخیره سازی خون بندناف را مطرح کرد و اینکه میتواند تضمینی برای سلامت کودکم در آینده باشد، دوست داشتم هر طوری هست، این کار را انجام بدهم. ولی ما تازه ازدواج کرده بودیم و میدانستم که دست همسرم حتی برای پرداخت هزینه بیمارستان هم خالی است. خیلی تلاش کردم قانعش کنم که این کار را انجام دهیم، اما نشد؛ یعنی واقعا در توانمان نبود، ولی قطعا این کار را برای بارداریهای بعدی انجام میدهم.
«پرداخت این هزینه حتی برای خانوادههایی که کارمند هستند و درآمد ثابتی دارند، هم سخت است.» این را محمد رضایی میگوید که همسرش در هفته سیام بارداری است و در قسمت پذیرش یکی از هتلها مشغول کار: «من شنیدهام که این عمل برای نوزاد و مادر خطری ندارد. اما موضوعی که خیلیها را منصرف میکند، هزینه اولیه و انجام آزمایش هاست. علاوه بر این، برای شارژ سالیانه هم باید رقمی پرداخت شود؛ البته وقتی پای جان فرزندانمان به میان میآید، ملاحظات دیگر کنار میرود. ولی درحال حاضر هرچه با خودم دودوتاچهارتا میکنم، میبینم هزینهها سنگین است و فعلا اولویتهای مهم تری داریم.»
{$sepehr_key_178023}
حسین آدم صفت، مدیر دفتر نمایندگی بانک خون بندناف رویان در مشهد است که همان ابتدای صحبت، خیلی کوتاه توضیح میدهد: اگر اهدای عضو میتواند یک انسان را از دشواریها نجات دهد، اهدای سلولهای بنیادی، میتواند زندگی دوبارهای به بیمارانی ببخشد که برای نجات از مرگ، نیازمند معجزه هستند.
او پشت بند این حرفها میگوید: سلولهای موجود در بندناف نوزاد، پرتوان و نامیرا هستند و در اثر تکثیر پیاپی، دچار پیری نمیشوند و به همین دلیل به عنوان جایگزینی قابل اعتماد برای سلولها در درمان بیماری ها، میتوان از آنها استفاده کرد. در کشور ما بیماریهایی که منشأ خونی دارند، با استفاده از سلولهای بنیادی خون بند ناف، درمان پذیرند.
آدم صفت میگوید: آغاز کار به این شکل بود که به دنبال منابع سلولهای بنیادی بودیم و خون بندناف، منبعی قابل دسترس محسوب میشد. اما امروز نوید میدهم که نه تنها بر منبع سلولهای بنیادی خون بندناف، بلکه تقریبا بر همه منابع سلولهای بنیادی که امکان جداسازی سلولی از آنها وجود دارد، ازجمله مغز استخوان، خون محیطی، بافت چربی، حتی پالپ دندان شیری کودکان و دندان عقل و نیز بافت بندناف، فعالیت میکنیم. نکته مهم این است که هریک از این بافت ها، سلول بنیادی خاص خود را دارند که جداسازی میشوند و درنتیجه امروز ما یک بانک جامع سلولهای بنیادی در پژوهشگاه رویان، دراختیار داریم.
«محل نگهداری و انجماد خون بند ناف در تهران است که در دمای ۱۹۶درجه سانتی گراد زیر صفر، نگهداری میشود.» او با بیان این مطلب ادامه میدهد: در گذشته بانک عمومی برای نمونههای اهدایی مردم، درکنار بانک خصوصی قرار داشت که البته به خاطر هزینههای سنگین آزمایش و نگهداری، این مجموعه تعطیل شد.
مژگان حکیم، مدیرداخلی دفتر نمایندگی بانک خون بندناف رویان در مشهد، نیز در توضیحات تکمیلیتر میگوید: از مراکز خصوصی نگهداری خون بندناف به دلیل هزینههای گزاف آن، چندان استقبال نمیشود. به فرض اگر در یک بیمارستان عمومی، ماهیانه بین ۴۰۰ تا ۴۵۰زایمان وجود داشته باشد، بیشتر از چهل تا پنجاه نفر راضی به عقد قرارداد نمیشوند. شاید حق هم داشته باشند؛ باتوجه به اینکه این یک کار ضروری نیست، ترجیح میدهند آن هزینه را صرف نگهداری مادر و کودک بعد از زایمان کنند.
او ادامه میدهد: حتی تقسیط این مبلغ هم برای برخی خانوادهها مقرون به صرفه نیست؛ البته یک وام ۱۰ میلیون تومانی به کسانی که تمایل به عقد قرارداد دارند، پرداخت میشود، اما به خاطر دشواری پروسه دریافت، معمولا بیشتر افراد حاضر نیستند در شرایط بارداری و... این کار را پیگیری کنند. دولت باید این موضوع را پشتیبانی کند و بیمهها آن را تحت پوشش قرار دهند.
حکیم این موضوع را هم یادآوری میکند که اگر ذخیره خونی فرزند اول در بانک موجود باشد، برای فرزند دوم، تخفیف ۲ میلیون تومانی درنظر گرفته میشود. این تخفیف در راستای اجرای قانون جوانی جمعیت برای فرزندان سوم به بعد نیز اعمال میشود.
البته فعالان حوزه درمان تلاش میکنند تمام خانوادهها بتوانند از این ظرفیت استفاده کنند و مشوق آنها هستند.
دکتر سیده اعظم پورحسینی، متخصص حوزه زنان و زایمان، بارها در مورد این موضوع با مادران باردار حرف زده و توجیهشان کرده است. میداند که همکاران دیگرش هم این مشاورهها را قبل از رسیدن موعد زایمان به خانوادهها میدهند. میگوید: سلولهای بنیادی بندناف پس از تولد نوزاد، بریده و جدا میشوند. پس از آن، نمونه جداشده به آزمایشگاه فرستاده میشود. بعد از آزمایش و اطمینان خاطر از نداشتن بیماری، این سلولها منجمد میشوند.
او بیان میکند: خون بندناف، مملو از سلولهای بنیادی است که در گذشته به عنوان یک زباله بیولوژیک، دور ریخته میشد، این درحالی بود که دانشمندان به دنبال منابع استخراج سلولهای بنیادی بودند و منابع مختلفی را بررسی کردند و به نتیجه جالبی رسیدند؛ استخراج سلول از مغز استخوان و خون بندناف نوزاد.
پورحسینی ادامه میدهد: این سلول ها، پتانسیل درمان دهها بیماری را دارند و روزنه امید بیمارانی هستند که در درمان پزشکی با بن بست مواجه شدهاند و تنها راه نجات آن ها، پیوند سلولهایی است که باید فاکتورهای آن با سلولهای بدن بیمار، مطابقت داشته باشد. این یعنی درمیان صدهاهزارنفر شاید یک نفر از چنین سلولهایی برخوردار باشد. درحال حاضر این سلولها برای درمان بیماریهایی که منشأ خونی دارند، نظیر انواع سرطان خون و کم خونیهای مادرزادی، تالاسمی و نقص سیستم ایمنی به کار گرفته میشود.
او تأکید میکند: لازم است در مشاورههای بارداری، این آگاهی به خانوادهها داده شود که با ذخیره این سرمایه ارزشمند، چنانچه در آینده خود آن کودک یا اطرافیانی که به لحاظ ژنتیکی به او نزدیک هستند (مثل خواهر، برادر و...) به بیماری صعب العلاجی مبتلا شدند، میتوانند از این ذخیره برای درمان استفاده کنند.
«این سلولها تا سی سال قابلیت نگهداری دارند.» پورحسینی با بیان این جمله ادامه میدهد: معمولا از هفته بیستم بارداری به بعد که خطر سقط جنین، کم میشود و احتمال به دنیا آمدن نوزاد سالم زیاد است، درباره این موضوع با مادر صحبت میکنیم؛ البته خوشبختانه اطلاعات مادران نسبت به گذشته بیشتر شده است و خیلیها با این فرایند آشنا هستند.
باتوجه به اینکه این کار تبعاتی ندارد و آسیبی به مادر و جنین نمیرساند، افراد زیادی از این طرح استقبال میکنند. ولی برخی خانوادهها و به ویژه آنهایی که در بیمارستانهای عمومی، زایمان میکنند و وضعیت اقتصادی مناسبی ندارند، معمولا آن را در اولویت نمیگذارند و استقبال بیشتر در بیمارستانهای خصوصی است. بی تردید همه مادرها تمایل دارند نمونههای خونی فرزندشان در بانکهای مجهز، نگهداری شود و تاحدی خاطرشان از سلامت کودکشان در آینده راحت شود.
{$sepehr_key_178024}
البته پزشکهای معالج زیادی هستند که به خانوادههایی که سابقه بیماری های صعب العلاج دارند یا فرزند مبتلا به این بیماریها یا برخی نارساییهای ژنتیکی دارند، پیشنهاد میکنند خون بندناف فرزندی را که در آینده به دنیا خواهد آمد، نگهداری کنند تا چنانچه فرزند بیمار، نیازمند پیوند مغز استخوان شد، بتوان از سلولهای نگهداری شده برادریا خواهر این بیمار به شرط تطابق HLA (هماهنگی و شباهت پروتئینهای سطح سلولی بین اهداکننده و گیرنده سلولهای بنیادی) استفاده کرد.
دکتر علی قاسمی، رئیس بیمارستان دکترشیخ مشهد که سالها تجربه و تخصص درمان بیماریهای خونی و انکولوژی کودکان را دارد، نیز میگوید: خون بندناف نوزاد که بین هشتاد تا دویست میلی لیتر است، بعد از تولد نوزاد، قابل جمع آوری است. این خون در آزمایشگاه و در اتاق سلول ها، جداسازی و کنترل کیفی میشود.
او از بیمارستان شریعتی تهران به عنوان قطب پیوند سلولهای بنیادی، یاد میکند که موفق شده است پیوندهای زیادی را با موفقیت انجام دهد و ادامه میدهد: گرچه من آماری ندارم، مطلع هستم که از نمونههای ذخیره شده در بانک خون بندناف، تابه حال چندین نمونه برای درمان بیماریهای صعب العلاج، استفاده شده است. او در ادامه با توضیح کوتاهی، صحبت هایش را تکمیل میکند: «سلولهای بنیادی را درکنار درمان بیماریهایی مانند تالاسمی، کم کاری مغز استخوان و انواع سرطان، میتوان برای ترمیم انواع بافتها نیز استفاده کرد.»
