برای دردانه‌های حسین (ع)

رضاریاحی
حسین برادران‌فر

عزاداری برای اباعبدا... الحسین(ع) کوچک و بزرگ، دارا و ندار، بالاشهر و پایین‌شهر و ترک و کرد و لر و فارس نمی‌شناسد، هرکس به طریقی در این راه قدم برمی‌دارد.
امروز که در کوچه‌پس‌کوچه‌های الهیه به دنبال ایستگاه صلواتی و تهیه گزارش از یکی از آن‌ها بودم، چشمم به یک ایستگاه صلواتی افتاد که شربت توزیع می‌کرد. هفت، هشت تا دختربچه و پسربچه قدم و نیم‌قد که بزرگ‌ترین آن‌ها به زحمت 10سال داشت، با کمترین امکانات و بنیه مالی به پذیرایی از رهگذران پرداخته و عشق و ارادات خود را به سالار شهیدان ثابت می‌کردند.از همه جالب‌تر اینکه به‌راحتی تقسیم کار کرده‌ بودند و هر کدام از بچه‌ها وظیفه‌ای برعهده داشت. از تولید شربت و تهیه لیوان گرفته تا نظافت میزکار و شست‌وشوی محل توزیع شربت. بچه‌ها خودشان می‌گفتند از صبح در این مکان در حال پذیرایی هستند و در نوبت عصر نیز با تجدید ظروف شربت این رویه ادامه خواهد داشت.

 

برپایی ایستگاه صلواتی
این ایستگاه صلواتی ساده و کوچک که درست جلو در ورودی ساختمان آرمس برپا شده‌ است، قدمتی دوساله دارد و به همت کودکان همین مجتمع برپا شده‌است. محمدامین حاجبیان یکی از بچه‌های حاضر در این جمع بر این مطلب صحه گذاشته و می‌گوید: دوسال قبل در یک برنامه تلویزیونی(کودک) داستان یک ایستگاه صلواتی در ماه محرم نشان داده شد که توسط چند کودک هم‌سن‌وسال ما برپا شده بود و همین کودکان با شربت از رهگذران و زائران پذیرایی می‌کردند، در آن لحظه برپایی خیمه عزا و ایستگاه صلواتی و توزیع شربت در محل خودمان از نظرم گذشت.محمدامین در ادامه می‌گوید: در این زمینه با دیگر بچه‌های مجتمع(یاسین و سینا) محل زندگی‌مان صحبت کرده و همگی با این‌کار موافق بودند. سپس نظر والدین و ابراز همکاری آن‌ها را جلب کرده و درنهایت با کمک اهالی مجتمع با تهیه یک میز کوچک، تعدادی پارچ آب، لیوان یک‌بار مصرف و مواد اولیه تهیه شربت این ایستگاه برپا شد. در ادامه مادر یکی از بچه‌ها شربت را تهیه کرد و به محل ایستگاه صلواتی آورده و ما نیز از رهگذران و عزاداران حسینی پذیرایی کردیم.

 

استفاده از پول توجیبی
یاسین ایزدی، دیگر خادم کوچک این ایستگاه صلواتی، ساده و صمیمی است. او برای برپایی و کمک به این این ایستگاه صلواتی از پول‌های توجیبی‌اش استفاده کرده‌ است.
یاسین در توضیح این مطلب می‌گوید: من و دوستانم در محرم پارسال با هم قرار گذاشتیم که در طول سال بخشی از پول توجیبی و عیدی‌هایمان را نگهداشته و زمانی که ماه محرم فرارسید، این پول را صرف ایستگاه صلواتی بکنیم، البته پدر و مادرها نیز با تهیه چای، شکر و شربت و حتی پول نقد کمک زیادی به ما کرده‌اند و به قول معروف هوای بچه‌ها را دارند.
یاسین بااشاره به اینکه هزینه این‌کار با عنایت صاحبش تأمین خواهد شد، افزود: هر از گاهی رهگذران بعد از خوردن لیوانی شربت یا چای، مبلغی پول را به‌عنوان کمک به ایستگاه به ما می‌دهند، ما نیز با این پول‌ها، چای خشک، لیوان یک‌بار مصرف و شربت تهیه می‌کنیم خلاصه یک کلام، این مکان لنگ پول نمی‌ماند. البته ما به همدیگر قول داده‌ایم که در سال‌های بعد که بزرگ‌تر شدیم، بیشتر تلاش کرده و ایستگاه صلواتی بزرگ‌تری را راه‌اندازی کنیم.یاسین ایزدی در پایان خاطرنشان می‌کند: درحال حاضر ما فقط قادر هستیم با چای و شربت از رهگذران و عزاداران حسینی پذیرایی کنیم، اما در سال‌های آتی قصد داریم با درنظرگرفتن مبلغ بیشتری برای ایستگاه صلواتی، با کیک، شیرینی، شیر و شیرکاکائو از عزاداران پذیرایی کنیم.

 

ایستگاه صلوتی برای ثواب
سینا قناد که از همه افراد ایستگاه صلواتی بزرگ‌تر است، معتقد است این‌کار بچه‌ها از نظر و دید امام حسین(ع) پنهان نمانده و حضرت نظر لطف و کرامتش را متوجه بچه‌ها خواهد کرد.سینا در این باره می‌گوید: امام حسین(ع) سومین امام ما شیعیان است که به خاطر حفظ اسلام و نگاه‌داشتن دین خدا با دشمنان حق جنگید و خود و خانواده‌اش را فدای اقتدار و عظمت اسلام کرد. ما نیز برای زنده نگهداشتن نام و یاد ایشان و شهدای دشت کربلا، هر ساله با فرارسیدن ماه محرم به عزاداری و سینه‌زنی پرداخته و در اندازه وسع و توان خود از عزاداران پذیرایی می‌کنیم.سینا در ادامه به خلوص کاری که در حال انجام است اشاره کرد و گفت: من که سن و سالی ندارم، اما خیلی از بزرگ‌ترها و رهگذرانی که از این خانه عزا عبور می‌کنند، به خلوص نیت و دل پاک بچه‌ها احسنت گفته و براین مهم باور دارند که این خالص و مخلص‌ترین عزاداری‌ای است که برای امام حسین(ع) برگزار شده و آن‌ها شاهدش بودند.سینا با ابراز خوشحالی از حضور در جمع عزاداران اباعبدا... (ع)
گفته‌های خود را به پایان رسانده و می‌گوید: حب سیدالشهدا بالا و پایین‌شهر، فقیر و دارا و پیر جوان نمی‌شناسد و همین که روزی از من به عنوان دوست‌دار امام حسین(ع) نام برده شود برای من کافی است.
گزارش من به پایان رسید، ولی صفا و صمیمیت این بچه‌ها بدجوری دل من را برده بود، هیچی نمی‌خواستند، هیچی نداشتند، یک میز و یک پارچ شربت و چند تا لیوان یک‌بار مصرف و دنیا دنیا معرفت و عشق حسین(ع).باور کنید صفایی که در جمعشان بود و خلوصی که در نیت بچه‌ها ساری و جاری بود، هیچ جا، تأکید می‌کنم در هیچ مراسم عزاداری‌ای تاکنون ندیده بودم.خوشا به حال دلتون...