غزاله حسینپور| عبارت «فلسفه برای کودکان» برخلاف ظاهر آن، به آنچه باعنوان «فلسفه» ریشه در آرای یونانیان کهن دارد و فیلسوفان در طول سدهها آن را مبنای کندوکاو در چیستیِ هستی و از این قبیل مفاهیم کردند، ربطی ندارد. هدف از کلاسها و کتابهای فلسفه برای کودک یا همان «فبک» و «P4C» ایجاد و پرورش روحیه پرسشگری و مباحثه و برهان آوردن در کودکان است؛ امری که در نیمه دوم سده بیستم میلادی در آمریکا نخست موردتوجه متیو لیپمن، فیلسوف آمریکایی و بنیادگذار فلسفه برای کودکان، قرار گرفت و رفتهرفته فراگیر شد.
در ایران نیز در سالهای اخیر این مسئله جدی گرفته شده است؛ برای نمونه چندی پیش برنامهای در فرهنگسرای کودکوآینده در مشهد با همین محور برگزار شد. در ادامه، گزارشی از یکی از جلسات این برنامه دهروزه میآید.
فلسفه، بدون نیاز به دانش فلسفی
داخل کلاس، گروههای چندنفره دورهم نشستهاند و درباره نوشتههای روی یک کاغذ بحث میکنند. هرچه چشم میچرخانیم، برخلاف انتظارمان کودکی نمیبینیم. بهسراغ مدرس کلاس میرویم.
فرزانه شهرتاش، مدرس نخستین دوره کارگاه فبک در مشهد است و کارشناسارشد فیزیک از دانشگاه واشنگتن و دکتر فلسفه اخلاق از دانشگاه گیونگسانگ کرهجنوبی. او از سال1373 تاکنون در بنیاد حکمت اسلامی صدرا به پژوهش درباره فلسفه برای کودکان پرداخته است و اکنون مدرس تربیتمعلم، ناشر، مترجم و نویسنده است و «فلسفه برای کودکان»، موضوع مشترک تمامی کارهای اوست. میگوید: این کارگاه عملی مختص مربیان و معلمان و استادانِ دانشگاه و تربیتمعلم و پیشدبستانی و دبستان و دبیرستان است. ما در اینجا 10روز متوالی نه از پاورپوینت استفاده میکنیم و نه سخنرانی. تمامی فعالیتها همانهایی است که معلمها میتوانند عینا با بچههای کلاس خود اجرا کنند.
شهرتاش معتقد است: اگر بچهها استدلال و مهارتهای فکری قویتری داشته باشند، میتوانند ازطریق سواد خواندن، نوشتن، گفتن و شنیدن در تمام دروس موفق شوند. همانطور که لیپمن این ادعا را مطرح کرد و دانشآموزانی که تحت آموزش قرار گرفته بودند، در آزمونهای ادبیات و ریاضیات از گروههای متناظر پیش افتادند، ما هم به این امید، این کار را شروع کردیم که چهار مهارت یادشده در کودکان تقویت پیدا کند. علاوهبر این، اجرای آزمونی که در ایران مخصوص دانشآموزان چهارم ابتدایی است، در 16سال گذشته نشان میدهد که ضعف عمیق توانایی درک مطلب در کودکان وجود دارد. امیدواریم ازطریق این برنامه، هم این ضعف برطرف شود و هم کودکان به مهارتهای تفکر در زندگی روزمره، مجهز شوند و به قضاوتهای معقولتر برسند.
روشی که در این کارگاه مدیریت میشود، مقید کردن معلمان به استفاده از کتابهای راهنمای معلم است. به باور مدرس این دوره، ازآنجاکه معلمان بهصورت سنتی آموزش دیدهاند، حداقل در چند سال اول نمیتوانند روش آموزش اکتشافی را خودبهخود یاد بگیرند. همچنین او بر این باور است که نهضت فلسفه برای کودکان، در کشور ما بهدلیل ورود آرای متفاوت جهان، دچار نابسامانی و سردرگمی شده است و معلمان نمیتوانند تفاوت روشهای مختلف را تمیز دهند.
نکته جالب اینجاست که این روش تدریس به هیچوجه به دانش فلسفی نیاز ندارد و دانش لازم ازطریق کتاب راهنما تأمین میشود، بنابراین معلمان از هر رشتهای میتوانند در این کلاسها شرکت کنند.
شهرتاش یادآوری میکند: توصیه میکنم معلمها در ابتدا بر این روش، تسلط اجرایی پیدا کنند، سپس به ضرورت نیاز و توانمندی خود در آن تغییرات خلاق ایجاد کنند.
تدریسی که باید برنامه ثابت زندگی شود
فریده مدرسزاده، از شرکتکنندگان این کارگاه، خود مدرس فلسفه برای کودکان در مشهد است و در این زمینه کلاسهای آزاد برگزار میکند. او میگوید: این کارگاه نیاز همه ما مدرسها و تسهیلگران فبک بود و بهنوعی همه ما را از زندگی روزمره جدا کرد و باعث شد مسائلی را که در کلاسها برایمان گیجکننده و نامفهوم بود، درک کنیم.
این مدرس فبک با اشاره به آموزشهای پیش از این توضیح میدهد: نکته مثبت کارگاههای این دوره، این است که ما در حضور استاد اجرا میکنیم و خطاها تصحیح میشود. در این دوره هشتادساعته ما با فعالیتهایی استدلالی سروکار داریم که در آن به کودکان استدلال کردن را یاد میدهیم. از اهدافی که فلسفه برای کودکان دنبال میکند، اخلاق و مهارت تفکر نقادانه و خلاقانه و مراقبت از فکر یکدیگر است تا از کودکی بتوانیم جامعه و حلقه امنی برای یکدیگر شکل دهیم.
زهراسادات میری، مهارتآموزی است که از تهران به این کلاس آمده است. او که مربی پیشدبستانی است، این آموزشها را در درجه اول برای خودش و سپس برای آموزش به کودکان، مفید میداند و قصد دارد نهتنها در پیشدبستانی بلکه در محیطهای دیگر نیز آنها را اجرا کند.
سرور صارمی، میهمان زاهدانی کارگاه، نیز مربی زبان و پیشدبستانی است. او در پیشدبستانی محل کارش، آموزشهایی در حوزه مهارتهای زندگی فرامیدهد که با موضوع «حل تعارض» شروع کرده است. میگوید این طرح درسی بوده که خودش ارائه کرده است و برای آن منبع دارد. او اضافه میکند: 2سال میگذرد که در حوزه فلسفه برای کودک فعالیت میکنم و تا اطلاعیه این کارگاه را دیدم، ثبتنام کردم. در اینجا مربیان فلسفه برای کودکان آموزش میبینند، زیرا این مهارتآموزی با گوشسپردن به سخنرانی و مطالعه بهدست نمیآید. مربی فلسفه برای کودک دقیقاً باید به همان شیوهای تربیت شود که قرار است با کودکان کار کند. همچنین بهگفته او، تسهیلگر و فردی که قرار است فلسفه به کودکان آموزش دهد، بهتر است تخصصی به این موضوع بپردازد و به آموزش دیگری مشغول نباشد و این کار، برنامه ثابت زندگیاش شود: من تصمیم گرفتهام از مهرماه فعالیتهایم در کلاسهای دیگر را کم کنم و بیشتر به همین آموزش بپردازم، زیرا در غیراینصورت بدون تمرکز سر کلاس حاضر خواهم شد. تمام کسانی که در این کارگاه حاضر شدهاند، برای تبدیل شدن به مربی فلسفه برای کودک آمدهاند و نه چیز دیگر.
الناز اکبریمطلق، استاد دانشگاهی است که از شهرقائن خراسانجنوبی، در کلاس حاضر شده است. میگوید: چون من قبلاً با روش کار فلسفه برای کودک آشنا شده بودم و میدانستم که هدف آن بهبود تفکر است، با این آگاهی در کارگاه شرکت کردم. واژه کودک درکنار فلسفه باعث میشود فکر کنیم این آموزش صرفاً برای کودکان است، درحالیکه چون ما در کودکی روش تفکر درست را یاد نگرفتهایم، این روش تفکر میتواند گزینه درستی برای ما در زندگی شخصی، محیط دانشگاهی و نحوه تدریس باشد، پس علاوهبر اینکه باعث میشود کودکان نحوه تفکر استدلالی درستی داشته باشند، سبب میشود که ما نیز در زندگی خود رفتارها را
اصلاح کنیم.
او اضافه میکند: رشته تحصیلی خودم فلسفه بوده است و فلسفه و کلام تدریس میکنم. میتوان گفت این آموزش، نوعی سبک زندگی تفکرانه به ما میدهد؛ چون سبک زندگی ایرانیها معمولا بر عاطفه بنا شده است ولی این کارگاه به ما کمک میکند که درکنار آن، احساس عقلانیت نیز داشته باشیم.
در پایان، بدنیست بدانیم که حاضران در کلاس خانم شهرتاش، فقط معلم و مربی نیستند؛ برای نمونه، مادری را میبینیم که علاقهمند است به این حوزه وارد شود؛ چون معتقد است که این آموزشها بر رفتار و حتی پرسشگریهای او و فرزندش، تأثیر بسزایی گذاشته است.