تقویت نقش مدرسه در جامعه‌پذیری کودکان

اینکه فرزندان ما یاد بگیرند چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنند، چگونه در جامعه حاضر شوند و مشارکت کنند، چگونه حق خود را احیا کنند، چگونه هنجارها و قوانین زندگی اجتماعی را فراگیرند و چگونه در اجتماع زندگی کنند، هدفی است که مدرسه در کنار 3نهاد دیگر، یعنی خانواده، رسانه و دوستان دنبال می‌کند. یادگیری و اجرای این رفتارها را جامعه‌پذیری گویند. مهرماه آغاز مسئولیت مدرسه در قبال جامعه‌پذیری کودکان است. مدرسه یک کالبد یا یک سیستم و حتی منبع آموزشی خنثی نیست؛ مدرسه محیط زندگی دوباره، دنیای جدید و خانه‌ای دیگر است که کودکان در آن رشد می‌یابند و متعالی می‌شوند؛ اما مدرسه چگونه می‌تواند در مسیر جامعه‌پذیری کودکان بهینه عمل کند؟ محور اول در این رابطه توانمندی و مهارت‌های مربیان و معلمان است. اولین راهنمای غیر خویشاوند یک کودک، معلمش است و هرچقدر وی در آموزش، تربیت و پرورش مهارت بیشتری داشته باشد، هرچقدر بتواند ارتباط مؤثری با دانش‌آموز برقرار سازد، هرچقدر صبور بوده و پاسخ‌گوی نیازهای تربیتی کودک باشد و هرچقدر بتواند دانش نهفته در وجود خود را به دانش‌آموز انتقال دهد، قدر مسلم نقش خود در جامعه‌پذیری را ایفا کرده است. محتوای آموزشی که خارج از اختیار معلم و مدرسه است نیز باید به‌گونه‌ای راهنمای معلم بوده و نباید معلم انتقال‌دهنده سرد محتوای درسی باشد، بلکه با خلاقیت‌ها و تجارب قبلی آن را برای دانش‌آموز جذاب و به‌روز ‌سازد. در بخش دوم نظام مدرسه، مدیران و کارکنان قرار دارند. آن‌ها نیز هرچقدر بتوانند در تسهیل تعامل معلم و دانش‌آموز قدم بردارند و محیط آموزشی را به نحو مناسبی مدیریت نمایند، فعالیت‌های آموزشی در راستای جامعه‌پذیری قرار خواهد گرفت؛ اما محور مهم دیگر کالبد مدرسه و فضای آن است. روشن است که فضای کالبدی مدرسه در محورهایی همچون طراحی‌ها، پوسترها، نشانه‌های تربیتی و نقاشی‌ها و آذین‌بندی‌ها بر روان و رفتار دانش‌آموزان تأثیرگذار است و نباید آن‌ را کم‌ارزش تلقی کرد. مشارکت دانش‌آموزان در طراحی محیط مدرسه این موضوع را تقویت خواهد کرد. همچنین در همین بخش فراهم‌سازی امکانات آموزشی، بهداشتی و رفاهی برای کودکان باعث می‌شود آن‌ها هویت جدید خود را سریع‌تر بیابند و با مدرسه انس بگیرند. برنامه‌ها و عملکردهای مدرسه در زمینه برگزاری جشن‌ها،‌ مسابقات و برنامه‌های مختلف نیز می‌تواند در این رابطه تأثیرگذار باشد. اما یکی از مشکلات جدی در رابطه با مدرسه و نقش آن در تربیت کودکان، این است که بیشتر والدین فرزندان خود را به مدارس می‌سپرند و مدرسه را در مسیر تربیتی رها می‌کنند. این مسئله در سال‌های اخیر کاهش‌یافته، ولی همچنان مسئله مبتلابه مدارس است.

تربیت و آموزش کودکان، مشارکت همه‌جانبه والدین و مدرسه را می‌طلبد. والدین با برگزاری جلسات تعاملی با مدیران و معلمان می‌توانند وضعیت آموزشی و تربیتی کودکان را بررسی کنند و در جامعه‌پذیری آن‌ها همراه مدرسه باشند. آن‌ها می‌توانند از راه‌های مختلف پیگیر مسائل و مشکلات مدرسه باشند و در حد توان در حل آن‌ها مشارکت نمایند. همچنین می‌توانند با ارائه پیشنهادها و ایده‌ها، زمینه رشد و تعالی کودکان در مدرسه را فراهم سازند. حتی مدیران می‌توانند نقش‌های مختلفی به والدین بدهند و آن‌ها را با مدرسه مرتبط‌تر سازند. این الگو که اکنون در قالب انجمن اولیا و مربیان وجود دارد، می‌تواند توسعه‌ یابد و حضور والدین را پررنگ سازد. با توجه به توانمندی‌های والدین در زمینه‌های مختلف، آن‌ها می‌توانند در قالب‌های آموزشی، پرورشی و تربیتی در کنار معلمان و مدیران نقش‌آفرینی جدی‌تری داشته باشند. در مجموع نهاد مدرسه نباید در مسیر جامعه‌پذیری کودکان به حال خود رها شود و تنها بماند. والدین و معلمان، هردو راهنمای کودکان هستند و با مشارکت دوجانبه ارزش‌های بیشتری را برای کودکان تولید می‌کنند.