فقر، فساد و تبعیض

نوعی اتفاق نظر وجود دارد که فقر، فساد و تبعیض 3مشکل و مسئله و آسیب مهم جامعه ایران هستند. این 3مسئله به نحوی در هم تنیده‌اند و هر یک بر دیگری تأثیر افزایشی می‌گذارند. فساد که موجب فقر می‌شود، خودش تا حد زیادی ناشی از تبعیض است. فقر نیز فساد را تقویت می‌کند. با این حال اگر پرسیده شود که میان این 3آسیب کدام مهم‌تر است که کوشش خود را بر حل آن متمرکز کنیم، باید پاسخ داد که تبعیض. تبعیض را باید ریشه‌کن کرد. در این صورت اثرات کاهنده بر فساد و فقر خواهد گذاشت؛ اما با وجود تبعیض، نه‌تنها فساد و فقر حل نخواهد شد، بلکه انواع آسیب‌های دیگر نیز تشدید می‌شوند. تبعیض در نهایت همسو با نبود حاکمیت قانون نیز هست. به عبارت دیگر، رکن اساسی در وجود تبعیض، نبود حاکمیت قانون و نیز وجود قوانین و مقررات تبعیض‌آمیز است. تبعیض ابعاد و مصادیق فراوانی دارد. از تبعیض در پرداخت وام و خدمات گرفته، تا تبعیض در آموزش و استخدام نیروها و سرانجام تبعیض در سیاست و حق دادرسی که مهم‌تر از سایر تبعیض‌ها هستند.
این روزها برخی اتفاقات رخ داده است که کیفیت و ابعاد تبعیض را به روشنی در جامعه ما نشان می‌دهد. پس از خودسوزی خانم سحر خدایاری، بلافاصله حملات گوناگون متوجه 2نفر از نمایندگان مجلس شد که در این‌باره اظهار نظر کرده بودند. به‌طوری‌که درخواست رسیدگی قضایی درباره اظهارات آنان شد و تهدید کرده‌اند که اگر نهاد مربوط در مجلس به دلخواه آنان اقدام نکند، دادسرا مستقیما وارد ماجرا خواهد شد. به منطق این تهدیدات وارد نمی شویم و اینکه آیا قانونی هست یا خیر، ولی در ادامه ماجرا تبعیض را می‌توان به روشنی دید؛ زیرا تلویزیون ایران مطالب نادرستی را علیه این 2نماینده تولید و منتشر کرد و هنگامی که آنان درخواست نمودند فرصت مناسب برای پاسخ‌گویی به آنان داده شود، صداوسیما با توجیه عجیبی این درخواست را رد و اعلام کرد که: شخص تنها در صورتی می‌تواند در یک برنامه تلویزیونی حاضر شود و از مطالب مطرح شده علیه خودش دفاع کند و پاسخ بدهد که آن اظهارات را صداوسیما یا شخص مجری مطرح کرده باشد. در آن صورت هم شخص باید ابتدا مطالبه‌اش را در شورای نظارت مطرح کند تا اعضای شورا بعد از بررسی برای حضور یا غیبتش در آن برنامه تصمیم‌گیری کنند. رسانه‌ای که بر اساس چنین تبعیض آشکاری شکل بگیرد، سرنوشتی بهتر از وضع کنونی نخواهد داشت که شکست‌خورده بودن آن از گزاره‌های نخبگان جامعه ایران است. این تبعیض موجب خارج شدن یک عنصر مهم، یعنی رسانه ملی از اثرگذاری مثبت در کاهش فساد و در نتیجه فقر خواهد شد. نمونه دیگر تأسف‌بارتر است؛ زیرا بلافاصله پس از موضع گیری یکی از این نمایندگان درباره خودسوزی این دخترخانم، دروغی را علیه خانواده این نماینده در شبکه‌های اصول‌گرایان تندرو منتشر کردند و حتی برخی از نمایندگان تندرو نیز آن را پذیرفتند و بازتاب دادند؛ ولی چند ساعت نگذشته بود که معلوم شد کل ماجرا دروغ است. متأسفانه باید گفت در عمل پیگیری و شکایت از این جرم برای این نماینده نتیجه چندانی نخواهد داشت و به‌طور معمول این‌گونه موارد به جایی نخواهد رسید. تفاوت مهمی میان تبعیض با فقر و فساد وجود دارد؛ فقر محصول وضعیت نامناسب اقتصادی و در مواردی هم ناشی از عملکرد فرهنگ فقر است. فساد هم عملی مجرمانه است که افکار عمومی و حکومت آن را به رسمیت نمی‌شناسند. چه بسا هنگامی که فرد فاسد را شناسایی کردند، او را بازداشت و مجازات کنند، ولی تبعیض نوعی از موقعیت نابرابر و ظالمانه است که در عمل به رسمیت شناخته می‌شود و این موجب عصبانیت و ناراحتی بیشتر مردم می‌شود. از این رو اثرات تبعیض ویرانگرتر است؛ زیرا بر فساد و فقر و سایر آسیب‌ها اثرات منفی دارد و بر ذهنیت و اعتماد و آرامش مردم اثرگذاری منفی‌تری دارد؛ بنابراین میان این ۳آسیب باید اولویت را بر رفع تبعیض قرار داد. کسانی که می‌خواهند با فقر و فساد مبارزه کنند، ولی تبعیض را نادیده می‌گیرند و حتی آن را توجیه می‌کنند، بزرگ‌ترین خدمت را به تعمیق فقر و فساد می‌کنند.