نگاهی به فیلم «تک تیرانداز‌» علی غفاری | لباسی قهرمانانه بر تن قصه‌ای معلول
قاسمی| شهرآرانیوز - «تک‌تیرانداز» فیلمی پرهزینه علی غفاری ثابت کرد هنر کارگردانش بیشتر در پوشاندن لباس پرزرق‌وبرق سینما بر تن قصه‌های معلول است. این را می‌شود در فیلم‌های پیشین غفاری از جمله «استرداد» هم دید که با وجود ضعف‌های جدی فیلم‌نامه، درنهایت فقط یک فیلمی خوش‌ساخت باقی ماند.
 
علی غفاری در مواجهه با یک شخصیت واقعی نتوانسته است قصه جذابی برای مخاطب تعریف کند. در اصل پیش از فضاسازی‌های خوب و توانایی بازیگران، این قصه است که مخاطب را در پیچ‌وخم داستان فیلم می‌اندازد. قصه تک‌تیرانداز چیست؟ اصلا قصه‌ای وجود ندارد، فقط برشی از زندگی یک قهرمان واقعی که مخاطب را در مسیری پرهیجان، اما هموار برای رسیدن به نقطه پایانی داستان قرار می‌دهد.
 
عنصر قصه در فیلم‌نامه نیازمند ویژگی‌هایی برای درگیرکردن مخاطب است، اما مخاطب این فیلم، بی‌آنکه در تله‌ای گیر کند، مکاشفه‌ای درباره گذشته شخصیت برای او رخ دهد، حقیقتی را پیش از شخصیت‌ها دریابد یا از قرارگرفتن بر سر دوراهی شخصیت اصلی مستأصل شود، سیری بدون اوج و فرود را مشاهده می‌کند.
 
ما در تک‌تیرانداز با قهرمانی روبه‌رو نیستیم که نقطه آغازی در قصه‌اش داشته باشد و پس از طی مسیری قهرمان شود، که اگر بود می‌توانستیم بگوییم برای این شخصیت واقعی قصه تعریف شده است. درواقع اصلا روندی برای رشد و تحول شخصیت درنظر گرفته نشده است.
 
قهرمان تک‌تیرانداز از همان ابتدا قهرمان است و تا پایان فیلم هم قهرمان می‌ماند. او هیچ نقطه‌ضعفی ندارد. به‌نظر می‌رسد یک شخصیت کامل از نظر جسمی، روحی و اخلاقی بدون هیچ نقطه ضعفی بیشتر برای خلق یک تندیس زیبا مؤثر واقع می‌شود تا خلق شخصیتی در فیلم؛ همچنان که کامبیز دیرباز در این نقش چون مجسمه‌ای تراش‌خورده با ظاهری حماسی جلوه‌گر می‌شد.
 
 
نگاهی به فیلم «تک تیرانداز‌» علی غفاری | لباسی قهرمانانه بر تن قصه‌ای معلول
 

تلاش سطحی برای نشان‌دادن مضامین ضدجنگ

بااین‌حال می‌توان گفت کارگردان در نشان‌دادن جلوه‌هایی از شخصیت موفق عمل کرده است. شاید بشود گفت کارگردانی کار از این نظر که تلاش کرده است دست‌نیافتنی‌بودن قهرمان به‌وسیله دشمن را به شکلی نشان دهد و باعث شود در جاهایی حس کنیم با قهرمانی نامرئی روبه‌رو هستیم، قوت دارد.
 
اما از نبود شخصیت‌پردازی که بگذریم، به‌نظر می‌رسد کارگردان در بیان مضمون هم دچار لکنت زبان بوده است. می‌توان تلاش فیلم‌ساز را در بیان مضامین ضدجنگ و انسانی تا حدودی در این فیلم حس کرد، اما این مضمون در سطح بیان شده و با فیلم‌های خوب جنگی دنیا مقایسه‌شدنی نیست.
 
فضاسازی در فیلم‌های جنگی کاری سخت است اما در بسیاری از فیلم‌های جنگی ایرانی فضاها تکرار می‌شوند. تکرار چنین فضاهایی در تک‌تیرانداز نیز کم نیست، بااین‌حال نمی‌توان سلیقه کارگردان را در ثبت برخی تصاویر زیبا و تأثیرگذار نادیده گرفت که البته تا حد زیادی مدیون بودجه بالای ساخت این فیلم است و این همان لباس باشکوهی است که بر تن لاغر فیلم‌نامه‌ای پرنقص پوشیده شده است.
 
در پایان می‌توان گفت مخاطب امروز که بهترین فیلم‌های جنگی دنیا را دیده است، به‌سختی از تماشای این فیلم راضی شود و بخواهد مضامین فیلم را که بسیار شعاری بیان شده است، درک کند.
 

 

درباره فیلم «ابلق» نرگس آبیار | جشنواره فجر ۳۹