نگاهی به سریال مانکن
محمدناصر حق‌خواه
 
کمیت و کیفیت معمولا ۲ کفه یک ترازو هستند. وقتی سمتی بالاتر می‌رود، سمت دیگر پایین‌ می‌رود. حالا در بازار هنر‌های نمایشی ما این فرضیه به یک قاعده تبدیل می‌شود. حالا این روز‌ها سریال سازی در شبکه نمایش خانگی دچار این قاعده شده است. بسازبفروشی و انبوه سازی در ساخت سریال‌ها باعث شده است یا سریال‌هایی با کیفیت مادون پایین یا نیمه تمام یا با پایان سرهم بندی شده تحویل مخاطب شود. اما «شاهکار»‌ی که این روز‌ها متأسفانه مورد استقبال بعضی مخاطبان هم قرار گرفته سریال مانکن است، سریالی با تبلیغات گسترده و بازیگران سرشناس و کارگردانی نام آشنا که در پایین‌ترین کیفیت ممکن از هر لحاظ ساخته شده است، سریالی که درست مثل «مانکن» فقط ظاهری درست و حسابی دارد و بس!

گروه غریب!
قبل از هر اتفاقی، با شنیدن اینکه حسین سهیلی زاده در حال ساخت یک سریال برای شبکه نمایش خانگی است، این تصور وجود داشت که قرار است خاطرات ملودرام‌های عاشقانه و خانوادگی سابقش زنده شود، سریال‌هایی که هرچند کیفیت عجیب و غریبی نداشتند، در حد یک سریال برای خانواده‌ها که قرار است دور هم جمع شوند و اوقات خوبی داشته باشند قابل قبول بود. اما «مانکن» گاهی ابتدایی‌ترین اصول تدوین و کات زدن درست را زیر سؤ ال می‌برد. نور و صدا در حد آیتم‌های تبلیغی چیپس در تلویزیون بود! حالا نوبت نام آوردن از بازیگران است: محمدرضا فروتن، مریلا زارعی، نازنین بیاتی، امیرحسین آرمان و فرزاد فرزین. فرزاد فرزین که یکی درمیان در تمام سریال‌های نمایش خانگی هست و تکلیف بودنش هم مشخص است. امیرحسین آرمان و نازنین بیاتی هم با انتخاب‌های اخیر خود نشان داده اند استعداد‌هایی سوخته هستند و قرار نیست آن آدم‌های موفقی باشند که پیش بینی می‌شد. اما مریلا زارعی و محمدرضا فروتن یک شکست مطلق و باخت بزرگ را با بازی در «مانکن» تجربه کرده اند. سؤال اصلی اینجاست: این بازیگران خوب چرا در این سریال به این بدی هستند؟

بسازبفروش‌ها چه می‌گویند؟
سریال و فیلم با کیفیت پایین فنی و با فلسفه بساز و بزن و دررو در بازار محصولات نمایشی تصویری ما کم نیست. اما در بحث موضوع و محتوا هم سریال‌های بسازبفروشی این روز‌ها در یکی دو شاخه با مبتذل‌ترین پرداخت‌ها ساخته می‌شوند. مثلا عشق و رابطه عاطفی در پایین‌ترین سطح و چرک‌ترین حالت‌های دم دستی. خیانت هم که یک دوره طولانی، موضوع دست فرسود فیلم‌های سینمایی بود، حالا در سریال‌ها به موضوع اصلی تبدیل شده است، اما در سریال «مانکن» دوستان ایده پرداز یک گام جلوتر رفتند و عشق یک زن میان سال را که مریلا زارعی باشد به یک پسر جوان، یعنی امیرحسین آرمان، به تصویر کشیده اند. حالا چرا؟ چون در جوانی عاشق پدر همین پسر بوده است و حالا پسر به خاطر جور کردن پول زندان پدر حاضر شده است نامزد جوانش یعنی نازنین بیاتی را رها کند! این حجم از تکرار و ابتذال و شعار در طرح یک داستان بی سابقه است، اما پرداخت این شعار‌ها در سریال «مانکن» به نویسندگی آقای بابک کایدان که نویسندگی سریال‌ها و سینمایی‌هایی منوچهر هادی مثل «رحمان ۱۴۰۰» و «عاشقانه و دل» را بر عهده داشته است و دارد، این طور است که مریلا زارعی در سکانسی به امیرحسین آرمان می‌گوید: «تو از این به بعد مال منی. من تو را خریده ام. با پولی که به تو داده ام مال من شده‌ای و هر جا بگویم میایی می‌کنی!» به همین اندازه شعاری و لوس. راستش را بخواهید، نیازی به توضیح واضحات درباره این سریال نیست وگرنه تا دلتان بخواهد می‌توانیم سکانس‌های آبکی با کلی ایراد در پرداخت را در همین ۶ قسمتی که از آن منتشر شده است مرور کنیم. حالا ما چه کار کنیم؟ نبینیم! وقتی این نوع سریال‌ها را که چرخه مالی و برگشت پولشان سریع است و تهیه کننده‌ها مثل فیلم‌های سینمایی لازم نیست ماه‌ها برای بازگشت پول صبر کنند نخریم، باعث می‌شود دوستان بی استعداد یا سهل انگار یا از این جور چیز‌ها نسازند یا اگر می‌سازند چیزی بسازند که روی آن دست کم ۲ هفته فکر کرده باشند!