این فرصت را قدر بدانیم (١)

ارزش‌های فرهنگی و اجتماعی با شعار و سخنرانی به نسل‌های بعد منتقل نمی‌شوند و بنیان‌های تمدن در ذهن و خیال استوار نمی‌گردند.


این ارزش‌ها و بنیان‌ها باید در تطبیق‌های عملی و مصداق‌های محسوس و ملموس، چون آیین‌ها و عادات یا معماری و هنر بریزند و در متن زندگی روزمره و طبیعی طبقات عادی مردم جاری باشند تا به قدرت و ماندگاری برسند و در تار و پود حیات اجتماعی تنیده شوند.


به عنوان مثال وقتی یک توریست و مسافر خارجی به یک کشور می‌آید، نخستین چیز‌هایی که به چشمش می‌آید و توجه او را جلب می‌کند، چه چیز‌هایی هستند؟


از بنا‌های شاخص و آثار باستانی تا مظاهر حیات اجتماعی و رفتار‌های مردم، چون مهربانی و مهمان نوازی و از موزه‌ها و تابلو‌های هنری تا نمایش‌ها و موسیقی و سوغات و شیوه آشپزی و تحفه‌های آن کشور همه در کنار هم تصویری کامل از فرهنگ و تمدن آن سامان را در ذهن و چشم و دل و خاطر بیننده شکل می‌دهند.


یکی از مهمترین عناصر فرهنگی که هم اثرگذاری و جذابیت بیشتری دارد و هم بر خلاف آثارباستانی قابل انتقال و عرضه در مناطق مختلف است و هم بر خلاف شعر و ادبیات نیاز به دانستن زبان ندارد، نمایش‌های آیینی -مانند تعزیه- یا رقص‌های محلی هستند که با مخاطبان متنوع ارتباط برقرار می‌کنند و همیشه هم در خاطر‌ها باقی می‌مانند.


روزی در پایان یک همایش بین الادیانی در خارج از ایران که مهمانان ساعت‌ها به سخنرانی‌های اساتید مسلمان و مسیحی گوش سپرده بودند، وقتی از سالن خارج شدند در حیاط دانشگاه گروهی جوان از ترکیه لباس‌های سفید و دامن‌های گشاد خود را پوشیدند و رقص سماع را آغاز کردند.


در فاصله چند دقیقه صدای موسیقی و حرکات نمایشی آنان همه جمعیت را به سوی خود کشاند و تمام سخنرانی‌ها را از خاطر مهمانان برد.


چنین اجرا‌ها یا اصطلاحا "پرفورمنس"‌های هنری، ورزشی شاید بیش از هر عنصر فرهنگی و اجتماعی دیگری می‌تواند خاطره آفرین و اثرگذار باشد و به راحتی در مناطق مختلف اجرا شود.


آن روز برای چندمین بار از خود پرسیدم که ما چه جور اجرا و پرفورمنسی داریم که می‌توان به عنوان نمادی از هویت ایرانی به مخاطبان گسترده و متنوع معرفی و عرضه کرد؟


رقص‌های محلی در همه جای ایران فراگیری ندارند و مختص مناطق قومی مشخصی هستند و نمایش‌های آیینی هم ممکن است با مخاطبانی که زبان فارسی را نمی‌دانند ارتباط برقرار نکند و به مناسبت‌های زمانی خاص محدود شود.
از خود می‌پرسیدم آیا ما چیزی داریم که هم از عناصر بصری و رنگ و پوشش خاص و هم از عناصر سمعی ویژه و موسیقی مشخص و هم از حرکات و اصطلاحا "اکت"‌هایی متفاوت برخوردار باشد و مجموع این‌ها را بتوان بدون تکیه به زبان در همه جای دنیا به عنوان یک کار انحصاری عرضه کرد و در ایران هم زمینه کارآفرینی داشته باشد و بتوان در راستای رونق گردشگری بر آن تکیه کرد و در عین حال این اجرای فراگیر و جامع اختصاص به یک منطقه ایران هم نداشته باشد؟