بهار سبز و سیب ما همچنان پاییز
بهار تمام‌قد آمد و سرخوشانه پیش مى‌رود، اما ما همچنان دست‌به‌گریبان امید هستیم تا شاید حالمان در سال جدید اندکى بهتر از همیشه‌هایمان باشد. ما که داشته‌هاى ناچیزمان را مشت‌مشت از دست مى‌دهیم و به‌زحمت سرانگشتى، اسباب زندگى را به‌دست مى‌آوریم.

شما خانم و آقاى عزیزتر از بهار و بنفشه! حال روز‌های بهاریتان چه رنگى است؟ آبى، زرد، قرمز یا بنفش؟
- آبى مایل به بى‌رنگ است، مى‌گذرد!
- حق با شماست؛ یعنى همین که با وجود طغیان دوباره کرونا، بیکارى و گرانى و تیک‌هاى عصبى زنده‌ایم، جاى تشکر دارد. بالاخره دریافتیم که بدون باختن، برنده نخواهیم شد. به عبارت دیگر همین ماندن موقت در روزگار کابوس و وحشت و ترس، فتح بزرگى است.
 
خود من یکى از پیروزمندان روزگارم؛ چون هفته‌اى یک‌بار از پنجره سرى به کوچه مى‌زنم. اگر کوچه در خلوت و خواب بود، پاورچین‌پاورچین مى‌روم سر کوچه، تا تقاطع خیابانى باریک و همان‌جا روزگار را نظاره مى‌کنم و به‌محض دیدن شتاب و سرعت اتومبیل‌هاى محترم، ترسان‌ولرزان برمى‌گردم، مبادا قربانى سبقت آنان شوم، در ایامى که شکوفه بر سر درخت سیب ریخته است. آمار تصادم رانندگى در همین روزگار کوتاه سبزه‌زار و گلزار از ۲۵ اسفند ۱۳۹۹ تا ۷ فروردین ۱۴۰۰، ٢٥هزارو٦٩٤تن بوده است که نزدیک به ۲۰ هزار تن در بیمارستان بستری و احتمالا همسایه بیماران کرونایى شده‌اند. چه گزارش تلخى و تلخ‌تر از آن، افزایش مرگ‌ومیر حوادث رانندگى تا ۲ برابر پارسال در همین ایام است.
 
پس، از زنده‌ماندمان در هر شرایطى راضى باشیم. اصلا طلبکاربودن، توقع و انتظارداشتن از زمین و زمان و مسئولان زحمت‌کش، عادت بدى است. همین‌جا البته باید از خراسانى‌هاى محترم و دوستداران خراسان قدردانى کرد که به بیشتر توصیه‌هاى نوروزى عمل کردند و به خودمراقبتى و دیگرمراقبتى در ایام گل‌وبلبل و لبخند، اهتمام ورزیدند و در پذیرش مسافر نوروزى رده یازدهم به بعد را به خود اختصاص دادند. گیلانى‌ها و سیستانى‌ها هم در رده اول و آخر جدول مسافرپذیرى ایستاده‌اند.
در نتیجه خودمراقبتى و دیگرمراقبتى، جاده‌هاى خراسان در پایین‌دست‌هاى تردد و تصادف جاده‌اى بودند؛ مثلا خود مشهد و خراسان‌رضوى در ردیف هجدهم رفت‌وآمدهاى جاده‌اى کشور قرار داشتند.

• بهار سبز آمده است و سبز مى رود و امیدواریم ما همچنان باشیم که امروز و فردا و دست کم تا بهار دیگر، واکسن کرونا بازوى نحیـــــف مــن و شــــما را سوزن بوس کند، مرغ‌ها کمتر قدقد گران شدن سر بدهند، نان گران‌تر از جان نشود تا کسانى مجبور به خفت گیرى از عابران و بالا رفتن از دیوار نشوند و گاه در گریز و فرار، جان ملتهب و پرتمنا از زندگى را از دست ندهند و همچنان امیدوار باشیم که هیچ عاشقى از گرسنگى، عشق را فراموش نکند و خود را از پل به زیر نیندازد یا پیش پاى مترو فرش نکند.

• راست این است که همیشه باید امیدوار بود؛ چون ما مردمان معصوم چاره دیگرى نداریم؛ گرچه مى دانیم که امید، تخم مرغى است که از آن برخى سفیده، جمعى زرده و عده اى پوست نصیبشان مى شود.
• پرسش: آیا ما خواسته هایمان را تا کم ارزش‌ترین‌ها تنزل داده ایم؟ مثل باران در زمین لم یزرع یا چراغى که زیر آفتاب روشن است؟
• پاسخ قاطعى به این پرسش نمى توان داد، اما مى توان گفت هر کسى، هر جمعى و هر ملتى گروگان اعمال خودش است، بنابراین خودمراقبتى و دیگرمراقبتى را باید در همه عرصه‌ها افزایش بدهیم و امیدوار باشیم که ان شاءا... حالمان چهارفصل باشد، نه فقط پاییز و دیگر هیچ.
• کاش من که انسان مهمى نیستم، اگر مفید نیستم، لااقل مضر نباشم!
• کاش مسئولان ما که آدم هاى مهم، دلسوز و زحمت کشی هستند، کمى بیشتر از پیش مفید باشند!