در واقع یکی از دلایل مقاومت در برابر قانون سربازگیری که در دوره رضاخانی اجباری شد، هم همین بود که هنوز ایران آن روزگار، دوران گذار خود از جامعه سنتی وابسته به کشاورزی را به سمت مدرنیته و زندگی ماشینی طی نکرده بود.
کد خبر: ۶۴۱۶۱
تاریخ : ۰۹ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۴:۴۸
به گزارش شهرآرانیوز؛ قوانین سربازگیری و رفتار با سرباز در همه دوران هایش مظلومیتی داشته بیانتها. حکایت سربازگیری در مشهد قدیم تنها بخشی از همه مشکلاتی است که مردم پس از اجباری شدن این حکم با آن دست به گریبان بودند.
کم کردن سن پسرها
پای صحبت قدیمیها که بنشینید، شنیدن خاطراتی شبیه به این دست، بسیار زیاد است: «قدیم، شاید عجیب باشد؛ اما سن دختر را زیاد میکردند. یعنی وقتی داشتن سجل، باب شد، سن دخترها را بزرگ مینوشتند، اما شناسنامه پسر را کمتر از سن واقعیاش میگرفتند. این کار یک دلیل مهم داشت. اول آنکه بتوانند دختر را زود شوهر دهند و با این شیوه از بار اقتصادی خانواده کم کنند، اما پسر را که بازو و کمکیار خانواده محسوب بود، نگه میداشتند و شناسنامه کوچک گرفتن باعث میشد او چند سالی دیرتر به خدمت سربازی برود، چون اگر پسران و جوانان نبودند، محصول و احشام عوام که اغلب کشاورز یا دامدار بودند، از بین میرفت.»
در واقع یکی از دلایل مقاومت در برابر قانون سربازگیری که در دوره رضاخانی اجباری شد، هم همین بود که هنوز ایران آن روزگار، دوران گذار خود از جامعه سنتی وابسته به کشاورزی را به سمت مدرنیته و زندگی ماشینی طی نکرده بود، البته مأموران حکومتی بعدها متوجه این حیلت (کوچک گرفتن شناسنامه) میشوند و برابر اسناد باقیمانده به نظر میرسد تشکیل کمیسیون طبی در اداره طبی نظام وظیفه به دلیل راستیآزمایی همین ادعاهای مشمولان شکل گرفته باشد.
قطع عضو و کوری
البته این تنها راهکار برای فرار از خدمت سربازی نبود و موضوع نرفتن به اجباری آنچنان سخت بود که برخی راضی میشدند به خود آسیب جسمی بزنند. این کار گاهی تا قطع عضو هم پیش میرفت.
برابر اسناد باقیمانده در آستان قدس رضوی، رایجترین این موارد گویا ریختن آب تنباکو در چشم بوده که بسیاری از جوانان بر اثر همین مسئله کور میشدند.
فرار و مفقودالاثر شدن
از همان سالهای آغاز سربازگیری در خراسان گزارشهای متعددی درباره فرار مشمولان وجود دارد. در واقع ترس از سربازگیری زمینه متواری شدن بسیاری از رعایای خراسان را فراهم آورده بود. همین امر سبب شده بود که نایبالتولیه آستان قدس از فرماندهی لشکر شرق بخواهد در اینباره تصمیم و تدابیری اتخاذ کند.
در یکی از گزارشهای موجود به مخفی شدن مشمولان اشاره و به کدخدای ده توصیه شده که در این زمینه مراقبت و نظارت داشته باشد. در مورد دیگری، رعایای انابد و ترشیز در عریضهای که دهه اول قرن به تولیت آستان قدس رضوی نوشتهاند از مشکلات معیشتی، بیبضاعتی مردم و سختگیریهایی لشکر شرق در امر سربازگیری گلایه کردهاند.
رعایاهمچنین به فرار یکی از سربازان قریه خویش که مدت ۷ سال سر خدمت بوده، اشاره کرده و تصریح کردهاند که سرباز مذکور مفقودالاثر است و اهالی هیچ اطلاعاتی از او ندارند.
قیامهای مردمی در پی اجباری شدن سربازی
در برابر قانون سربازگیری واکنشهای متعددی در میان اقشار و گروههای جامعه در آن روزگار وجود داشته که نوع واکنشها با توجه به پایگاه طبقاتی و مقام و موقعیت اجتماعی متفاوت بوده است.
ناگفته نماند برخی از این واکنشها در قالب قیامهای اجتماعی و به رهبری علما شکل میگرفته است. در یکی از این قیامها که به قیام «حاج نورا... اصفهانی» معروف است و در تاریخ ۲۱ مهر ۱۳۰۵ انجام شده، مردم اصفهان بازارها را تعطیل و داد و ستد را متوقف میکنند.
پس از این ماجرا واکنشهای مشابهی در بسیاری از شهرهای ایران رخ داده که تا ۲ سال پس از آن هم ادامه داشته است آنچنان که حکومت برای مقابله، سردسته این قیامها را که «حاج میرزا عبدا...» از خراسان، «سید عبدالباقی» و «سید عبدا... شیرازی» از شیراز و چند تن دیگر بودهاند، به مهاجرت از ایران و رفتن به عتبات عالیات ترغیب میکنند.
عریضهنویسی برای معافیت
پارهای دیگر از این واکنشها در قالب عریضهنویسی و درخواست معافیت از خدمت رخ داده است. شاهد این مدعا؛ عریضه مادر یکی از مشمولان مشهدی به همسر رضاشاه در تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۱۳ خورشیدی است. او در چند سطر روایت زندگیاش از بیسرپرست بودنش مینویسد و اینکه بدون پسرش نمیتواند از پس مخارج زندگی برآید. «به خاک پای جواهر آسایتان عرض میدارم این کمینه، والده حیدر مشمول، مدت ۲ سال است این غلامزاده را از طرف اداره محترم سربازگیری برای مشمولی اضحار (احضار) مینمایند.
نظر اینکه غلامزاده کفیل مخارج یومیه این کمینه و سه نفر دیگر است به سر والا حضرت اقدس، نانآور ندارم جز این یک نفر که بایستی ۴ نفر بیچاره را کفیل مخارج یومیه نمایید. قسم میدهم که مقام ذره پروری مقرر فرمایید از اداره محترم سربازگیری کفالت غلامزاده را مرحمت نمایید که این کمینه با سه نفر عائله دیگر از پریشانی خلاص خواهی فرمود تا کما فیالسابق در ظل توجهات حضرت ثامنالائمه آسوده خاطر با ۴ نفر عائله به دعاگویی ذات اقدستان مشغول بوده باشیم.»
ناگفته نماند که این عریضهها پیگیری میشده و گویا سرهنگ مریخی رئیس ناحیه ۵ شرق اداره نظام وظیفه عمومی مسئول این کار بوده است.
او درباره این درخواست ضمن ارسال نامهای به نایبالتولیه آستانه در رابطه با عریضه مادر حیدر چنین متذکر شده است: «نامبرده دارای عیال است که تاریخ ازدواجش نامعلوم است و دو برادر دیگر یکی رجبعلی متولد ۱۲۸۸ دارد که در مریضخانه بستری است و دیگر قنبر متولد ۱۲۸۳ که نگهداری عائله بر عهده وی میباشد و این فرد به علت کبر سن از خدمت سربازی معاف شده است.»
در عریضه دیگری که کربلایی حسین خباززاده، دربان کشیک اول آستانه به تولیت آستان قدس رضوی، نگاشته است، وی به دلیل معلولیت فرزندش که مغزی و چشمی بوده و به سبب افتادن از پشت بام عارض شده است و همچنین با استناد به مشکلات زندگی و داشتن ۱۱ اولاد و از کار افتادگی خود، خواستار معافیت فرزندش از خدمت سربازی نظام شده است. به دنبال این درخواست و پیگیریهای آستانه، رئیس ناحیه ۵ شرق، سرهنگ مریخی نامهای به تولیت آستان قدس نوشته و براساس راپورت حوزه شماره یک مشهد تصریح کرده که نامبرده (پسرکربلایی حسین) عیال و اولادی ندارد و پدرش از شغل خردهفروشی دارای عاید کافی است و میتواند از خانوادهاش نگهداری کند و این عریضه تنها برای فرار از خدمت و اخذ معافیت به طرح ادعای کذب نگاشته شده است.
محمد حسین رضایی، فرزند مرحوم کربلایی غلامرضا، از یکی از روستاهای اطراف مشهد هم در عریضهای استغاثه کرده تا یک دانه پسرش را به سربازی نبرند: «نظر به اینکه اولا خداوند عالم به من پیرمرد یک فرزند ذکور عطا فرموده به نام غلامحسین رضایی که همهاش امید من پیرمرد همان بچه است و علاوه بر این دارای یک نفر مادر عاجز علیله افتاده و دو نفر صغیره هستیم.
حال مدت ۴ برج است که روی گزارشهای کذب بچه مرا سرباز نمودهاند. به جلال خدا قسم من پیرمرد مریض بستری که در مدت این ۲ سال تحت معالجه دکترها بودهام و دارو ندارم و از دستم رفتهام و امیدواری شام برای من پیرمرد نمنده (نمانده) است. با چهار نفر عائله چه چاره نمایم؟ تحقیق نمایید از اهالی محل و کدخدای محل که من پیرمرد به چه وضع زندگانی مینمایم.
خودم و عیالم در خانه افتاده و قادر به حرکت نیستیم و کسی را ندارم که یک ظرف آبی به من پیرمرد بدهد. آیا روا باشد که من پیرمرد با ۶۰ سال عمر و عیال بنده با ۷۰ سال عمر با دو نفر بچه صغیر از بین برویم؟ آیا ما مسلمان نیستیم؟ اگر کافریم که اشهدان لا اله الاا... و اگر مسلمانیم چرا کسی به دادمان نمیرسد؟ به کجا شکایت بنمایم؟ به آن خدایی که شریک ندارد، راضی باشم که مرا زیر طایر (تایر) ماشین بدهند و جان مرا بگیرند و مرا یک درد بنمایند که از این زندگانی برای بنده و عائلهام بهتر است.»
تغییر نام و جعل هویت
علاوه بر عریضهنویسی مردم راههای دیگری را نیز برای فرار از خدمت سربازی و معافیت از آن آزمودهاند. یکی از این راهها تغییر نام جعل هویت و گرفتن شناسنامه غیر مشمول بوده است.
شاید شما هم در میان قدیمیها با برادرانی که نامخانوادگی متفاوتی دارند، برخورد کرده باشید. این تفاوت فامیل درست برابر همین رویداد، انجام شده است. یعنی پدر خانواده برای اینکه همه پسرانش را به اجباری نبردند برای آنها هویت جعلی میساخته یا از شناسنامه مردگان استفاده میکرده است.
در میان اسناد موجود شواهدی وجود دارد که افرادی به جرم هویت جعلی گرفتار حبس میشدهاند. برای نمونه در سندی که نامه کفیل منطقه شرق به آستان قدس رضوی است و تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۱۴ خورشیدی پای آن سیاهه شده، فردی به نام عبدا... که در آستان قدس خدمت پاسداری داشته، شناسنامه غیر مشمول دریافت کرده است. کفیل منطقه ۵ شرق هم فرد مذکور را برای ارائه توضیحات قانونی احضار کرده است.
منبع: تاریخچه سربازگیری در ایران، نوشته زهرا علیزاده، سمیه حمیدی و فاطمه رضایی مکی، نظام خدمت اجباری از محمد نیازی، اسناد و عریضههای موجود در مرکز اسناد آستان قدس رضوی و آرشیوهای مطبوعاتی این مرکز