ماراتن متفاوت زنان در انتخابات
حالا که نسیم انتخابات خردادماه وزیدن گرفته و تصویر ما از مهم‌ترین رویداد سیاسی کشور روشن‌تر شده است، به‌زودی نام‌های نامزد‌ها برای احراز مقام ریاست‌جمهوری مشخص می‌شود. به احتمال زیاد، و با وجود گفته‌های سخن‌گوی شورای نگهبان در تفسیر فراجنسیتی مفهوم رجل سیاسی، امسال نیز نام هیچ زنی در میان نامزد‌های انتخابات ریاست‌جمهوری نخواهد بود. درباره حضور اندک زنان در صحنه سیاسی گفته‌ها و روایت‌های بی‌شماری وجود دارد که تعدادی از آن‌ها به گله و شکایت درباره نبود زنان کارآزموده، مدیر و مدبر اشاره می‌کنند و در حقیقت، خالی بودن عرصه سیاست از نام و حضور زنان را امری مرتبط به ناکنشگری و انفعال جامعه زنان می‌داند که چندان که باید خود را برای حضور در این عرصه آماده نساخته‌اند.

واقعیت این است که اگرچه زنان نیمی از جمعیت هر جامعه‌ای را به خود اختصاص می‌دهند، از ابتدای تولد، در مسیر متفاوتی قدم می‌گذارند. حقوق و مسئولیت‌هایی که برای زنان در عرف و فرهنگ جامعه به رسمیت شناخته می‌شود، به‌گونه‌ای انکارناپذیر بر سرنوشت سیاسی آن‌ها اثر می‌گذارد. حتی امتیاز‌ها و مشوق‌هایی هم که برای زنان در نظر گرفته می‌شود، در قالب تبعیض مثبت و یا احترام به شئون مادری و همسری نمی‌تواند پرکننده شکاف‌های موجود باشد. اگر بخواهیم تنها به گله و شکوه بسنده نکنیم و پا را فراتر از بیان عبارت‌های کلیشه‌ای برای انداختن تقصیر گردن این فرد و یا آن نهاد دولتی و خصوصی بگذاریم، باید به مسائل کلیدی‌تری همچون فراهم نبودن زیرساخت‌های لازم برای پرورش زنان قدرتمند از منظر سیاسی اشاره کنیم.
 
البته زنان در همه‌جای دنیا و هم‌اکنون در کشور خودمان نشان داده‌اند در عرصه‌های گوناگون، توانایی و قابلیت انجام کار‌های خطیر و جدی را دارند، اما نکته مهم این است که زنان موفق تا چه‌اندازه متکی به توانایی‌های خود بوده‌اند و در این میان، سهم زیرساخت‌های اجتماعی و فرهنگی تا چه میزان بوده است. تجربه تاریخی در ایران درباره زنان اثرگذار این واقعیت را تأیید می‌کند توانایی‌های فردی و حمایت‌های خانوادگی بیش از زیرساخت‌ها و امکانات اجتماعی اثرگذار است. شاید بتوان حتی به این نکته مهم اشاره کرد که این توانایی و حمایت‌ها به طور کامل وظیفه‌ای را که زیرساخت‌ها باید انجام دهند برعهده گرفته‌اند تا جایی که عرصه‌های کلان در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی، به طور کامل این وظیفه مهم برای پرورش زنان توانمند در عرصه سیاسی و همچنین فراهم کردن زیرساخت‌های مناسب را به فراموشی سپرده‌اند. گویی که زنان باید با اتکا به داشته‌ها و امکانات شخصی، در فضایی که زمینه برای رقابت و حتی ابراز وجود فراهم نیست، خود را به سطح تصمیم‌گیری‌های سیاسی برسانند. دشواری فعالیت در فضایی که مسیر آن ناهموار، و از همه مهم‌تر ناآزموده است، مسئله‌ای است که زنان بی‌آنکه در آن نقشی داشته باشند، قربانی آن می‌شوند.
 
افزون بر این، زنانی که با تکیه بر قابلیت‌های فردی و احیانا حمایت‌های محدود اجتماعی و خانوادگی وارد عرصه سیاست می‌شوند چندان در پیچ‌وخم ساختار‌هایی که برایشان بیگانه است گرفتار می‌شوند که فرصت زمینه‌سازی و فراهم آوردن امکانات حضور بیشتر آنان را مصروف امور حاشیه‌ای می‌کنند، اموری که از این حقیقت نشئت می‌گیرند که زنان باید نشان دهند استحقاق جایگاهی را که به دست آورده‌اند دارند و از خود در برابر جامعه‌ای دفاع کنند. بر همین اساس، شاید بتوان گفت ماراتن رقابت سیاسی در ایران، از همان آغاز، نگاه متفاوتی به زنان دارد.
 
به طور خلاصه، فقدان زیرساخت‌ها و امکانات لازم برای حضور زنان در عرصه سیاست ۲ آسیب جدی را می‌تواند به تمامیت جامعه وارد آورد. اول از همه آنکه زمینه‌های رشد و پرورش زنان توانمند از دختران و زنان جوان گرفته می‌شود و مسیری دشوار پیش‌روی آن‌ها قرار می‌دهد. نبود حضور زنان یعنی عملا نادیده‌گرفتن ظرفیت‌های بالقوه‌ای که توان انجام فعالیت‌های پیشروانه را دارد. از سوی دیگر، این مسئله توان زنانی را که با تکیه بر توانایی‌های فردی و یا حمایت‌های اجتماعی در عرصه سیاسی به فعالیت می‌پردازند مصروف مسائل جانبی و دور از اقتضائات روز می‌سازد. در نتیجه، اگرچه ایجاد زیرساخت‌های اعتمادآفرین به زنان نیازمند فرایندی طولانی و تصمیم‌گیری‌های دقیق و سنجیده است، استفاده بهینه از ظرفیت‌های موجود در جامعه و دستاورد‌های آن ارزش تأمل و تدقیق در این زمینه را دارد.