معمای نرخ بهره و ثبات بازارها
پس از سقوط شاخص بورس و ادامه ریزش آن در ۸ ماه گذشته، انتقاد‌های فعالان بازار سرمایه از سیاست‌گذاری پولی به اوج خود رسیده است و آن‌ها یکی از دلایل اصلی وضعیت بازار سهام را سیاست‌های بانک مرکزی ازجمله دست‌کاری در نرخ بهره بین‌بانکی می‌دانند. این انتقاد‌ها سرانجام باعث شد روز پنجشنبه گذشته تعدادی از فعالان بازار سرمایه با حضور در ساختمان بانک مرکزی انتقاد‌های خود را صریح مطرح کنند و پاسخ سکان‌دار این نهاد را بشنوند.
 
گذشته از حاشیه‌ها و جدل‌ها و گفته‌های مطرح‌شده در این نشست چهارساعته، آنچه مهم است، پیامی است که عبدالناصر همتی، رئیس‌کل بانک مرکزی می‌دهد و می‌گوید: «برای بانک مرکزی مهم این است که شاخص پیش‌بینی‌پذیری را به اقتصاد و ثبات را به بازار‌ها برگرداند.»

روشن است که کاهش نرخ بهره بین‌بانکی در ماه‌های ابتدای سال ۱۳۹۹ نه ناشی از یک سیاست‌گذاری پولی، بلکه برخاسته از شوک مازاد عرضه در بازار پول و افت تقاضا برای گرفتن تسهیلات به‌دلیل کرونا بود که درنتیجه بانک‌ها در وضعیت قرمز پولی قرار گرفتند و، چون تقاضا برای دریافت تسهیلات و اعتبارات در بهار پارسال به‌شدت افت کرد، طبیعی بود که بانک‌ها با مازاد نقدینگی روبه‌رو شدند و نرخ بهره بین بانک‌ها به کمتر از ۱۰ درصد رسید.
 
پیش‌بینی‌پذیر هم بود که این یک شوک کوتاه‌مدت است و پس از پایان شوک، دوباره تقاضا برای اعتبارگرفتن و دریافت تسهیلات افزایش می‌یابد و بانک‌ها این‌بار با رشد تقاضا روبه‌رو می‌شوند و از آنجا که آن‌ها با چالش ناترازی شدید روبه‌رو هستند، نرخ بهره بین‌بانکی دوباره صعود کرد و حتی از ۲۰ درصد هم فراتر رفت.
 
چنین اتفاقی باعث شد بازار‌های دارایی‌محور به‌تدریج شاهد ورود نقدینگی و پول داغ باشند که رشد شاخص سهام در ۵۰ روز نخست سال ۱۳۹۹ و پس از آن رشد قیمت مسکن نشان داد که اقتصاد در وضعیت بی‌ثباتی شدید قرار گرفته است و مردم نگران از کاهش ارزش پس‌انداز‌های ریالی‌شان به‌دلیل انتظارات تورمی، درصدد جایگزینی پول‌هایشان با کالا‌ها و دارایی‌ها هستند.
 
مهم‌ترین پیام چنین وضعیت پیچیده‌ای را می‌توان ناشی از عقب‌ماندگی کشور در توسعه و تکامل بازار‌های مالی و پولی دانست که باعث شده است همه احساس بازنده‌بودن کنند. در بی‌ثباتی اقتصادی، برندگان اندک و بازندگان بسیارند و درحالی‌که همه تصور می‌کنند با نوسان‌گیری از بالاوپایین‌شدن قیمت‌ها می‌توانند برنده باشند، درنهایت، اما متوجه می‌شوند که در تله قیمت‌ها و نوسان‌ها گرفتار شده‌اند. چنین پدیده‌ای این روز‌ها در بازار رمزارز‌ها هم مشاهده می‌شود و این یک درس بزرگ هم برای مردم عادی و فعالان اقتصادی و هم سیاست‌گذاران اقتصادی است که برنده‌بودن را در ثبات اقتصادی جست‌وجو کنند، نه در بی‌ثباتی قیمت‌ها و بازارها.
 
خطر جدی اینجاست که سیاست‌گذاران در مقام کسب محبوبیت و رأی‌گرفتن از مردم، آن‌ها را در معرض ریسک بیمه‌گری بازار‌ها قرار دهند که به‌دلیل درپیش‌بودن انتخابات ریاست‌جمهوری، بازار آن داغ شده است. مردم باید آگاه باشند و در دام سیاست‌های بی‌ثبات‌کننده اقتصاد و کوچک‌ساز سفره‌هایشان گرفتار نشوند.